همذات‌پنداری نسل امروز با دیروز‌



علی اصغر دشتی  
 نمایشنامه‌نویس و کارگردان تئاتر‌


علی اصغر دشتی جدیدترین نمایش خود به‌نام «زیراکس» را از هفتم آذر ماه در تالار حافظ روی صحنه برده است؛ نمایشی که به پیشنهاد خانه بین‌الملل بامداد و با همراهی 15 نفر از هنرجویان فارغ‌التحصیل بازیگری این مؤسسه تولید شده است. دشتی از چهره‌های شناخته‌‌شده تئاتر است که در سال‌های اخیر نمایش‌هایی مثل «نام‌برده» و «متاستاز» را روی صحنه برده است.

از زمانی که ساخت و ساز اجرای «متاستاز» بر اساس رویکرد عواطف معاصر جمعی در سال ۱۳۹۴ شروع شد، تجربه تازه‌ای را در ارتباط با تماشاگر جست‌و‌جو می‌کردم. در متاستاز «همپا»های بیماران مبتلا به سرطان و گسترش توجه به آنها پایه‌های اصلی متاستاز را شکل می‌داد. در عین حال وجوه مستند، رجوع به تجربیات شخصی اجراگران و توجه ویژه به بدن آن اجرا را ساخت. در «نام‌برده» عواطف معاصر فردی و تلاش برای سرایت جمعی آن معیار بود.همچنان مواد اجرا از تجربه شخصی و بر اساس مستندات رخ داده فراهم شد و بدن دوباره به‌عنوان بهترین راه برای بیان مسأله انتخاب شد. حالا در تجربه‌ای که به دعوت خانه بین‌الملل بامداد و با همراهی هنرجویان بازیگری این مؤسسه انجام شده است، با استفاده از همان رویکرد و با برگزاری یک کارگاه بلند مدت «زیراکس» ساخته شد. از شروع کارگاه بنا را بر شکل‌گیری متن در هنگام تمرین گذاشتیم. بنابراین کارگاه ما با جست‌و‌جو در باب مسائل هنرجویان آغاز شد. مرحله‌ای طولانی و پر فراز و نشیب که با دو پرسش اساسی به‌نقطه عطف خود رسید: «آیا زمانی رفتاری از پدر یا مادر خود دیده‌اید که دل‌تان خواسته از آن رفتار فرار کنید؟» و «آیا در زمان دیگری از زندگی متوجه شده‌اید که خودتان به همان رفتار شبیه شده‌اید؟» سپس سرازیر شدن خرده رفتارهایی در دو مقطع زمانی «گذشته» و «حال» که هرکدام پاسخی بود به یکی از دو پرسش بالا. «زیراکس» تلاش می‌کند تا از طریق فرم بیانی خود و با ترکیب یا همنشینی دو پدیده «فرمالیسم» و «رئالیسم»خرده رفتارهای اجتماعی و خانوادگی ما را به گونه‌ای بیان کند تا رابطه شبیه‌سازی شده دیروز و امروز در هم آمیخته شود. دو پرسش اساسی که نقطه عطف ساخته شدن زیراکس بوده برای تماشای «زیراکس» هم کارکرد دارد. آنچه در نهایت ساخته شد مواد اولیه خود را از تجربه‌های تک‌‌تک افراد گروه به‌دست آورد. حالا این تجربه در تالار حافظ روی صحنه است. میزان شدن‌ها و نشدن‌های این تجربه فقط در مقابل دیدگان تماشاگران است که قابل بررسی و اندازه‌گیری می‌شود. جوانانی در این تجربه حضور دارند که با انگیزه و اشتیاق و امید روزهای ناامیدی خود را سپری می‌کنند. توجه و تماشای مسائل و رؤیاهای آنها بزرگ‌ترین هدیه‌ای است که تماشاگران دریافت خواهند کرد.‌