كشورهاي همسايه را از دست ندهيم لیست‌سیاه FATF؛ خط پایان اقتصاد؟

آرمان ملي- امير داداشي: قرارگرفتن در فهرست تحريم‌هاي آمريکا، در 5/1 سال گذشته شرايط اقتصاد ايران را سخت‌تر از هر زماني کرده است. در اين مدت هم مسئولان و هم مردم دريافته‌اند که چرا اقتصاددانان سال‌هاي سال به رهايي از اقتصاد تک‌محصولي و گسترش روابط بين‌المللي تاکيد مي‌کردند. زيرا اکنون که دولت در فروش نفت با مشکلات جدي مواجه است، هنوز نتوانسته جايگزين مناسبي براي طلاي سياه پيدا کند. با اين حال موقعيت ژئوپلتيک ايران، بازار 400 ميليون نفري را پيش‌روي دولت و بازرگانان قرار داده تا بتوانند از آن راه نجاتي براي اقتصاد کشور بسازند، اما متاسفانه نه‌تنها در شرايط تحريم، بلکه زماني هم که برجام اجرا مي‌شد، دولت در بهبود روابط منطقه‌اي خود با کشورهاي همسايه به توفيق چنداني دست نيافت. در اين زمينه «آرمان ملي» گفت‌وگويي با محسن بهرامي‌ ارض‌اقدس، تحليلگر مسائل اقتصادي، انجام داده است که در ادامه مي‌خوانيد.
اکنون با اينکه اقتصاد ايران تحت تحريم‌هاي آمريکا قرار گرفته و درآمدهاي نفتي کشور به حداقل خود رسيده، اما ما در حوزه غيرنفتي هم ظرفيت قابل‌توجهي را در اقتصاد خود داريم و از بازار 400 ميليون نفري منطقه هم بهره‌منديم. آيا ما در مدت تحريم توانسته‌ايم اين ظرفيت‌ها را به حالت بالفعل درآوريم؟
متاسفانه دولت‌هاي ايران همواره دچار يک اشتباه مي‌شوند و آن، اين است که هر گاه به لحاظ کسب درآمدهاي نفتي دچار مشکل مي‌شوند، تازه به ياد مي‌آورند که در حوزه غيرنفتي هم به منابع قابل‌توجهي دسترسي دارند و آنگاه است که صادرات محصولات ديگر برجسته مي‌شود. هر گاه هم که توان فروش نفت را دارند، اصلا توجهي به صادرات محصولات غيرنفتي نمي‌کنند. اين در حالي است که از سال 1373 در قوانين بالادستي «صادرات غيرنفتي» به‌عنوان موضوعي استراتژيک مورد تاکيد قرار گرفت. تجربه تاريخي نشان مي‌دهد که اگر به وضعيت عادي فروش نفت بازگرديم، باز هم صادرات غيرنفتي به باد فراموشي سپرده مي‌شود و توجه به بازار کشورهاي همسايه هم جايي در اولويت‌هاي اقتصادي دولت پيدا نمي‌کند. نه‌تنها طي زمان تحريم، بلکه ما هيچ‌گاه نتوانسته‌ايم از ظرفيت‌هايي در پرسش مطرح شد به‌شکل مطلوبي استفاده کنيم. چنان‌که روابط تجاري ما با کشورهاي همسايه جز مقاطعي خاص، همواره روند کاهشي داشته و در 5/1 گذشته بدتر هم شده است. در حوزه محصولات هم که فقط به فروش و صادرات نفت خام توجه داشته‌ايم.
آيا ممکن است در اين مسير تغييري در بازيگران تجاري ايران به وجود بيايد؟


با توجه به آمار و گزارش‌ها مي‌توان به پاسخ اين پرسش دست يافت. عراق که يکي از مقاصد اصلي تجاري ايران، به‌ويژه در حوزه فروش خدمات فني و مهندسي شناخته مي‌شود، به دليل مشکلات خاصي که پيش آمد سال گذشته رتبه خود را از دست داد. ارتباط ما با امارات هم به همين شکل است. چنان‌که تحت تاثير روابط بين‌المللي ايران و مشکلات مربوط به تحريم، امارات چاره‌اي جز کاهش واردات خود از ايران نداشت. تلاش براي گسترش ارتباطات با کشورهاي ديگر منطقه نظير عمان و نظاير آن هم توفيق چنداني پيدا نکرد و اتفاق مثبتي در اين حوزه رخ نداد. به هر حال اين کشورها هم به منافع خود مي‌انديشند و اگر احساس کنند به دليل ارتباط با ايران مورد تهديد ايالات متحده قرار مي‌گيرند با احتياط بيشتري رفتار مي‌کنند. البته اين بدان معنا نيست که ما نمي‌توانستيم و نمي‌توانيم بهتر از اين عمل کنيم. فقط 10 کشور همسايه ايران سالانه حدود 1000 ميليارد دلار واردات انجام مي‌دهند، آيا ما نمي‌توانيم بخشي از تامين کالاي اين کشورها را بر عهده بگيريم؟ از لحاظ تقاضا نيز اين کشورها بازاري با جمعيت 400 ميليون نفري در اختيار ايران قرار داده‌اند.
ما در چه حوزه چه کالاهايي مي‌توانيم مانور بيشتري بدهيم و چه راهکارهايي براي بهبود صادرات پيشنهاد مي‌دهيد؟
کالاهاي توليدي ما در حوزه‌هاي غيرنفتي، پتروشيمي و صنايع‌ پايين‌دستي مي‌توانند بازار هدف مناسبي در منطقه داشته باشند. بهبود صادرات در شرايطي ميسر مي‌شود که ما در يک فضاي مناسب به سمت عقد قراردادهاي دوجانبه و چندجانبه حرکت کنيم. اخيرا براي عضويت در اتحاديه اقتصادي اوراسيا روابط خوبي را برقرار کرده‌ايم که نظير اين سياست را بايد در منطقه هم پيش بگيريم. برقراري تعرفه‌هاي ترجيحي تجارت، حذف دلار از روابط تجاري با همسايه‌ها، بازگشايي شعب بانکي، تسهيل مبادلات پولي و مالي و برقراري خدمات مهم بازرگاني نظير حمل‌ونقل، بيمه و ... مي‌تواند به بهبود اين روابط کمک کند. اما متاسفانه به‌موقع بسترسازي مناسب صورت نگرفته است. جان‌کلام اين است که تا امروز ما در بهبود روابط تجاري و اقتصادي و تامين نياز‌هاي متقابل با کشورهاي همسايه موفق نبوده‌ايم. حتي با کشوري نظير ترکيه که به لحاظ سياسي شريک استراتژيک ما در منطقه به حساب مي‌آيد هم هنوز مشکلات اوليه نظير موانع بانکي و بيمه‌اي داريم. آن‌طور که معاون اول رئيس جمهوري در روز ملي صادرات اشاره کرد، امروزه بسياري از کشورهاي دوست نيز جرات خريد نفت و فرآورده‌هاي آن را از ما ندارند و نگران افشاي معاملات خود با ايران هستند. به همين دليل آنها اکنون از ارائه خدمات‌ پول و مالي به ايران سرباز مي‌زنند. مراودات يا در بستر بانکي بايد صورت بگيرد يا از طريق تهاتر که ما در هيچ‌کدام به توفيقي نرسيده‌ايم. ما حتي از فرصت‌هاي طلايي بادآورده هم به‌خوبي نتوانسته‌ايم استفاده کنيم. پس از درگيري عربستان و قطر، فرصتي استثنائي براي ايران به وجود آمد که بازار قطر را تحت سيطره خود درآورد. همچنين درگيري بين ترکيه و روسيه فرصت بي‌نظير ديگري براي ايران ايجاد کرد تا صادرات غيرنفتي خود را افزايش دهد که هيچ‌کدام به نتيجه نرسيد.
دليل از دست رفتن اين فرصت‌ها چيست؟ آيا نظام تصميم‌گيري اقتصاد، برنامه‌ها را به شکلي پيش مي‌برد که اين موانع از بين برود؟
قوانين دست‌وپاگير، تغييرات پي در پي در بخشنامه‌ها، تصميمات شتاب‌زده و نبود زيرساخت‌هاي لازم از جمله عواملي هستند که امکان بهره‌مندي از اين فرصت‌هاي طلايي را از بين بر‌ده‌اند. تصميماتي هم که اتخاذ مي‌شود چندان توجيه اقتصادي ندارد. به‌عنوان مثال ما جزو معدود کشورهايي هستيم که هنوز به معاهده پولي و مالي بين‌المللي FATF نپيوسته‌ايم. در حال حاضر اقتصاد ايران در يکي از بدترين شرايط خود به سر مي‌برد، اگر مهلت اين گروه مالي به ايران هم به اتمام برسد قاعدتا اقتصاد در پايان خط خود قرار مي‌گيرد. اکنون شرايط اقتصاد ايران، سفيد و حتي خاکستري نيست که نگران آينده آن باشيم. اين اقتصاد در سياهي قرار گرفته و بالاتر از سياهي هم ديگر رنگي نيست، اما چنين تصميماتي اين سياهي را ماندگارتر مي‌کند.