هلش بده تو سطل زباله تا بخندیم!

 
 مرد جوانی دستش را زیر پای کودک زباله‌گردی می اندازد و او را بلند می کند و به داخل سطل زباله هل می‌دهد. دوستش دوربین به دست گرفته و دارد از این «بامزه‌بازی» البته از نظر خودشان فیلم می‌گیرد.  همزمان با فیلم گرفتن، او و فرد دیگری که پشت دوربین است، بلند بلند می‌خندند اما یکی از آن دو انگار که از نگاه پسرک زباله‌گرد متوجه سنگینی فضا شده باشد، می‌گوید دوربین مخفی بود! انگار که بخواهد سر پسرک را شیره بمالد و از زشتی کارشان کم کند. در این بین، چرا برخی افراد به خودشان اجازه می‌دهند با دست انداختن بقیه قهقهه سر دهند؟   خوشحالی باید همدلانه باشد شاید اگر از ما بپرسند شادی دیگران باعث خوشحالی ما می‌شود یا غم آن‌ها؟ با اطمینان بگوییم قطعا ما از شادی دیگران شاد خواهیم شد. در واقع این انتظاری حداقلی از هر یک از ماست که در واکنشی انسانی از خوشحالی دیگران شاد شویم. در روان‌شناسی هم به این شادی، شادی همدلانه می‌گویند اما در عمل ماجرا همیشه به این صورت نیست و کم نیستند افرادی که نه فقط از شادی دیگران خوشحال نمی‌شوند که از آزار دادن دیگران و ناراحت کردن آن‌ها خوشحال می شوند و احساس خوبی بهشان دست می‌دهد. در بررسی این وضعیت اما باید عوامل متعددی را در نظر داشت؛ بخشی عوامل فردی و بخشی عوامل اجتماعی.   بی‌خیال، او مثل ما نیست! در بخش عوامل فردی، نداشتن ضعف در همدلی یکی از دلایل مهم در این ماجراست اما همه ماجرا به ضعف در این زمینه باز نمی‌گردد. به عنوان مثال در همین ویدئو، کسی که دارد فیلم می‌گیرد برخلاف خنده‌هایش به نظر می‌رسد که متوجه زشتی کارش هست(به خصوص آن جا که اشاره به موضوع دوربین مخفی می‌کند) اما باز به این کار ادامه می‌دهد. در این وضعیت شاید بهتر باشد عامل دیگری را نیز در نظر بگیریم. در این ویدئو، قربانی کودکی زباله‌گرد است؛ کودکی که از حداقل‌هایی که حق مسلم‌اش است محروم است و از نظر اجتماعی و اقتصادی به صورت روشنی در سطحی پایین‌تر از چند نفر دخیل در این ماجراست. به نظر می‌رسد این چند نفر، کودک را نه فقط از نظر اقتصادی و اجتماعی پایین‌تر از خود دیده‌اند که گویی او را از نظر بعد انسانی نیز پایین‌تر از خود تعریف می کنند و در نتیجه به خود اجازه چنین رفتاری را با او می‌دهند. در واقع در بسیاری مواقع افرادی که با تمسخر و دست انداختن دیگران در پی خنده هستند، قربانیان ماجرا را در جایگاهی پایین‌تر و برای آن‌ها حقوقی کمتر از خود در نظر می‌گیرند و البته با کمک همین برداشت از قربانی است که افراد می‌توانند مانع ایجاد احساس گناه در خود شوند.   امان از ویدئوهای دوربین مخفی! نمی‌توان درباره این داستان صحبت کرد و ویدئوهای مشابهی را که به نام دوربین مخفی منتشر می‌شوند، در نظر نگرفت. واقعیت این است که فرهنگ نادرستی که برخی از این ویدئوها به دنبال خود آورده‌اند، یکی از عوامل بروز چنین شوخی‌های غیرانسانی است. ویدئوهایی که در بسیاری از مواقع با صدای خنده پخش می‌شوند و غیرمستقیم ما را تشویق می‌کنند به زمین خوردن، آسیب دیدن و درد و ناراحتی دیگران بخندیم. شاید بهتر باشد همه ما بیشتر متوجه آن چه به تماشا می‌نشینیم، باشیم، مبادا که زشتی برخی رفتارها در نظر ما کم شود.