صدام یا دور باطل؟!

سال گذشته او را خیر الموجودین یافته و بر کرسی نخست‌وزیری عراق نشاندند؛ اما دو ماه است آتش زیر خاکستری که مشارکت بسیار پایین در انتخابات می 2018 لهیب آن را محسوس‌تر از هر زمانی کرد، سر برآورده و دامان قدرت او را گرفته است. اکنون عادل عبدالمهدی در مقابل این موج اعتراضی تصمیم دارد کناره‌گیری کند. در واقع، همچنان که با آمدنش اتفاق خاصی نیفتاد و مشکلی حل نشد، با رفتن او نیز چیزی تغییر نخواهد کرد. کناره‌گیری عبدالمهدی هر چند یک پیروزی نمادین برای معترضان خواهد بود، اما بی‌محتواست. وی برآیند یک نظام سیاسی ابتر و اولیگارشیک است که ارکان ضد و نقیض آن هر کدام دل در گرو یک لیلی خارجی دارند؛ تا زمانی که چنین نظامی تغییر محتوایی پیدا نکند، چرخش چهره‌ها دردی را دوا نمی‌کند و صرفا دور باطل دولت‌های فشل تکرار می‌شود. سلامت یک نظام نوپا در آن است که نهادسازی ‌کند؛ چیزی که عراق بعد از جنگ 2003 در مسیر آن حرکت نکرد. البته ناگفته نماند که عبدالمهدی وارث تمامی ناکارآمدی‌های پس از صدام شد و همه کاسه ‌کوزه‌ها سر او شکسته شد. وی در مواجهه با معضلات داخلی خواست با ایجاد توازن در روابط خارجی از شدت و حدت آن‌ها بکاهد؛ تا جایی که به صرافت میانجیگری میان عربستان و ایران افتاد و به این منظور به ریاض هم سفر کرد، اما به تهران نیامده، آتش زیر خاکستر چنان زبانه کشید که فکر میانجیگری را از سر او پراند.مخلص کلام این که مشکلات عراق چنان پیچیده و تو در توست که بعید است کناره‌گیری نخست‌وزیر کنونی بند این مشکلات را بگشاید و به قول نظامی «گشودن بند این مشکل محال است» یا به گفته ملای رومی «مشکل صعب مخوف فیه اهراق الدما»؛ مگر این که چاره‌ای ریشه‌ای اندیشیده شود؛ در غیر این صورت، این اوضاع یا به سمت بازتولید یک صدام دیگر خواهد رفت یا همان دور باطل حکومت‌های مشکل‌ساز نه مشکل‌بردار.