غلامرضا بنی‌اسدی مشهد پرچمدار به رسمیت شناختن اعتراض

مشهد، مشهدالرضا قرار است پرچمدار یک اتفاق خوب باشد. اتفاقی که «اعتراض» را وجاهتی قانونی بدهد و معترضان را در پناه امنیت قانون گیرد و خط تمایز اعتراض و اغتشاش را چنان پررنگ نماید که کسی نتواند اعتراض را به بهانه اغتشاش منکوب کند و کسانی نیز اغتشاش را به نام اعتراض جا بزنند و چون برخورد شد، در دنیا جار بزنند که این جا با معترضان چنین و چنان می‌کنند. قرار است مشهدالرضا نمونه موفق این تمایز و غیریت‌سازی را «به‌زودی» انجام دهد. خبرش را هم نماینده عالی دولت در یک جلسه عمومی مطرح می‌کند؛ «به‌زودی، مکانی برای تجمع و اعتراض معترضین به حق در مشهد تعیین خواهد شد.»
استاندار خراسان رضوی که در مراسم آغاز عملیات اجرایی ساخت پردیس تئاتر شهر مشهد سخن می‌گفت، خبرش را چنین کامل کرد؛ «پس از بررسی و تصویب شورای تامین استان، مکانی مناسب برای معترضین مشخص خواهد شد تا هم مردم در چارچوب قانون بتوانند در یک مکان مشخص در امنیت کامل اعتراض خود را نسبت به موضوعات صنفی مطرح کنند و هم مدیران ذیربط بتوانند به مردم توضیحات لازم را ارائه کنند.» رزم حسینی، اظهار امیدواری کرد «تلاش می‌کنیم تا در خراسان رضوی با همت مدیران دستگاه‌های امنیتی، قضایی و اجرایی، مشهد اولین شهری باشد که در آن، برای بیان اعتراض مردم مکانی مشخص و به همه گروه‌های مجوزدار طبق قانون برای اعتراض در این مکان، فرصت حضور داده شود.»
این، هم خبر خوبی است و هم طرح خوبی. بهترین جایی که می‌تواند پرچمدار اعتراض‌های مدنی باشد مشهد است. مشهدالرضا که شهر امام اخلاق و گفت‌و‌گوست. درس و رسم حضرتش هم شنیدن به شیوه رسول‌الله(ص) است که انسان را به «مهارت شنیدن» درسی ماندگار می‌دهد. درسی که برای مسئولان، فراگیری‌اش از اوجب واجبات است. هماهنگی مسئولان محلی هم الحمدلله - به قاعده - در سطحی هست که بتوان به موفقیت این طرح در مشهد امید بست و به روز‌هایی اندیشید که هم صدای مردم در این شهر شنیده و هم دیگر شهرهای کشور از مشهد الگو می‌گیرند و عملا راه بر اغتشاشگران بسته می‌شود. این آرزو نه بر جوانان که بر میان سالان و حتی پیران موی سپید کرده هم نه تنها عیب نیست که بسیار هم به حُسن تکریم شده است تا نقش شهروندی خود را و هم وظیفه دینی «امر به معروف و نهی از منکرِ» خویش را به بهترین وجه به انجام رسانیم. چیزی که در بیان شیوای امام علی(ع) در خطبه 216 نهج البلاغه نیز بدان امر شده‌ایم؛... «با من چنان‌که با حاکمان جبار و سرکش سخن می‌گویند، حرف نزنید، و چنانکه از آدم‌های خشمگین کناره می‌گیرند (نترسید و) دوری نجویید، و با چاپلوسی و ظاهرسازی با من رفتار نکنید، و گمان نکنید اگر حقّی به من پیشنهاد دهید بر من گران آید، یا در پی بزرگ نشان‌ دادن خویشم. زیرا کسی که شنیدن حق، یا عرضه شدن عدالت بر او مشکل باشد، عمل کردن به آن دشوارتر خواهد بود. پس، از گفتن حرف حق، یا ارائه نظر مشورتی عادلانه به من خودداری نکنید، زیرا خود را برتر از آن‌که اشتباه کنم و از آن ایمن باشم نمی‌دانم، مگر آن که خداوند مرا حفظ فرماید...»
قانون اساسی جمهوری اسلامی که حاصل خون شهیدان و تدوین شده توسط مجتهدان عالی مقام و مستظهر به آراء مردم است نیز در اصل 27 خویش بدان چنین تصریح و تاکید کرده است که «تشکیل اجتماعات و راهپیمایی‌ها، بدون حمل سلاح، به شرط آن که مخل به مبانی اسلام نباشد آزاد است.» پس برای این «آزادی» باید طراحی کرد. همانی که نماینده عالی دولت از آن خبر می‌دهد و خوش خبری است وعده‌ای که می‌دهد. منتظریم تا این «قول صادق» محقق شود.