روایت «ساکت» از موسیقی ملی ایران

مصطفی عبدالهی – حضور «کیوان ساکت» آهنگ ساز و نوازنده برجسته تار و سه تار در زادگاهش مشهد، فرصتی را فراهم کرد تا جمعی از فعالان رسانه ای با او به گفت وگو بنشینند. این دیدار صمیمانه با صحبت هایی درباره موسیقی اصیل ایرانی و شرایط هنرمندان این عرصه همراه بود که مهم ترین بخش ها آن را در ادامه مطلب می خوانید.
 
رد پای ایران در ردیف موسیقی
موسیقی ما سنتی نیست، بلکه موسیقی ملی ایران است و می توان آن را موسیقی اصیل هم نامید، اما به کار بردن عبارت موسیقی سنتی درست نیست. سنت در نفس خود فاقد هرگونه پویایی، حرکت، گسترش، تکامل و دگرگونی است. مثل لباس های سنتی اقوام ایران و جهان که سال هاست لباس زیبای سنتی خود را دارند. این ها سنت مردم است، اما موسیقی ما سنتی نیست چرا که در طول سال ها موسیقی ما و سازهای ما با تحولاتی همراه بوده و در آن تغییراتی ایجاد شده است. از طرف دیگر باید بگوییم موسیقی ما موسیقی ملی ایران است، زیرا آثار آن را در ردیف دستگاهی مشاهده می کنیم. شاکله این ردیف نغمه هایی است که آواهای گوناگون مردمی است که در اقلیم ایران زندگی می کنند. مثلا ما گوشه «گیلکی» را داریم که منسوب به مردم گیلان است، «دشتستانی» را داریم که منسوب است به مردم دشتستان، بختیاری، شوشتری، اصفهانک و نیشابورک هم همین طور. ما «به یاد کرد» یا «بیات کرد» داریم ، «به یاد ترک» یا «بیات ترک» داریم، «بیات شیراز» یا «به یاد شیراز» داریم، و نام های دیگری که نشان می دهد آوا و نغمه هایی از مردم اقوام مختلف در ردیف موسیقی ایرانی جمع آوری شده است. موسیقی ملی ایران در طول تاریخ راه دشواری را پیموده تا به این جا رسیده، بخش های زیادی از آن تغییر کرده، برخی به دلیل نبودن علایم نوشتاری شوربختانه فراموش شده و بخش هایی از آن مانده و مراسم مذهبی ایرانیان هم بخشی از این موسیقی ملی را حفظ کرده است و ما نام هایی داریم که نشانگر تاثیر مراسم سوگواری های مذهبی است.
 


کج سلیقگی ها در تبلیغات یک محصول  
در پاسخ به سوالی درباره استفاده از قطعه ماندگار «بهار دلنشین» برای تبلیغ یک کالا در صداوسیما: برخی کج سلیقگی ها هم وجود دارد. متاسفانه همیشه در همه عرصه ها این گونه کج اندیشی ها و کج سلیقگی ها را داریم، انتخاب های نادرست، با گزینش های نابه هنجار وجود داشته و گریزی هم از آن نیست. به همین دلیل برخی چیزها ماندگاری ندارند.
 
موسیقی خوب در خدمت هیچ چیزی جز انسانیت نیست  
از موسیقی نمی توان برای ظرفیت اقتصاد یک عنصر یا کالا استفاده کرد اما آن عنصر می تواند در کنار موسیقی خوب خودش را نشان دهد. همان طور که اگر یک گوهر، مروارید یا یاقوتی داشته باشیم می شود آن را در جایی بیندازیم که دیده نشود، اما قرار گرفتن آن روی یک انگشتر زیبا می تواند آن را برجسته کند. یک موسیقی با کیفیت هم می تواند در کنار اقتصاد، آن کالا را برجسته کند. موسیقی با کیفیت نوعی از موسیقی است که به درد جامعه بخورد، بهترین احساسات آدمی را برانگیزد، بیانگر شادی ها، آلام، نیازها و زندگی مردم باشد. اثری که بتواند در حافظه عاطفی، تاریخی و اجتماعی مردم ماندگار شود در کنار چنین اثری می توانیم بهره وری به هنجار اقتصادی هم داشته باشیم و برای معرفی عنصری مثل زعفران  استفاده کنیم که از محصولات ویژه ایران و شرق کشور است تا یکی از ویژگی ها و المان های ایرانی در حوزه محصولات غذایی باشد. موسیقی خوب در خدمت هیچ چیزی جز انسانیت و کمالات انسانی نیست ولی در کنار این موسیقی محصولات دیگر می توانند بهتر دیده شوند و به اوج برسند.
 
 فرق بین موسیقی هنری و موسیقی بازاری
تشخیص باکیفیت بودن یا بازاری بودن یک اثر موسیقی تجربه می‌خواهد. حتی موسیقی ملی بر مبنای ردیف را هم می توان طوری ارائه کرد که کیفیت آن کم باشد. سوال این است که چه عاملی موسیقی مبتذل و بازاری و سخیف را شکل می دهد؟ ریتمشان خراب است؟ نه، حتی گاهی ریتم هایشان خیلی بهتر هم هست. سازهایشان کوک نیست؟ نه، اتفاقا کوکِ کوک هستند. پس چه عاملی باعث می شود؟ این تشخیص یک بینش خاص می خواهد. احساسی که موسیقی عالی در شنونده تربیت شده و آشنا با مفاهیم عالی موسیقی بر می انگیزد نشان دهنده درجه آن موسیقی است. احساسی هم که موسیقی مبتذل و بازاری در همین شنونده ایجاد می کند نمره آن را پایین می آورد. موسیقی عالی و موسیقی دون را فقط آدم اهل فن می تواند تشخیص دهد.
صداوسیما مسئول تباهی موسیقی ایرانی است
برای همین است که ما وزارت آموزش و پرورش داریم که البته نه آموزش می دهد نه پرورش، برای همین است که من بارها گفته ام صداوسیمای ایران مسئول تباهی فرهنگ و موسیقی ایرانی است. برای این که به جای جذب مخاطب می تواند آموزش مخاطب دهد، اما   می خواهند جذب میلیونی مخاطب داشته باشند بدون دغدغه چگونگی آموزش. آن ها می توانند سلیقه عمومی جامعه را ارتقا دهند، با آموزش موسیقی خوب و پخش آثار خوب مردم را به خوب شنیدن عادت بدهند. در این حالت است که مردم فرق موسیقی سره و ناسره را خواهند شناخت.  در گذشته ما شورای عالی موسیقی را در رادیو داشتیم که بزرگ ترین هنرمندان ما عضو آن بودند اما امروز این شورای عالی وجود ندارد و هنرمندانی که در این حوزه مسئولیت دارند هنرمندانی نیستند که باید در آن جایگاه باشند.
 
برخی شوآف می کنند
درباره نقش هنرمندان در حفظ و اشاعه موسیقی ایرانی: هنرمندان راستین دارند کار خودشان را انجام می دهند، البته هنرمند کسی نیست که مثلا یک تار خریده باشد و 30 سال یا 60 سال تاز نواخته باشد، هنرمند بودن یک مرتبتی می خواهد، هنرمند باید منزل به منزل طی طریق کند، مانند استادان صبا، خالقی، تجویدی، کسایی، شهناز، عبادی، ناهید، وزیری، نی داوود، بنان و خیلی دیگر. این ها هنرمندانی هستند که در حافظه تاریخی، عاطفی و اجتماعی مردم اقلیمی به نام ایران جاوادانه شده اند. هنرمند واقعی دارد کار خودش را انجام می دهند. یک سری کسانی هم هستند که شو آف می کنند، در همه جوامع و دوره های تاریخی بوده اند و خواهند بود اما ماندگار نخواهند بود.
من آن روز را انتظار می کشم  
 متاسفانه امروز به دلیل عملکرد ناصواب رسانه ها و صداوسیما، کسانی انتخاب می شوند که شناخت کافی از موسیقی ندارند، آدم هایی هستند با سلیقه و نگاه زیر حد متوسط و بازاری اندیش. امیدواریم روزی موسیقی ایران به ساحل امن خود برسد و هدفش را که همانا بیشتر کردن کمالات اخلاقی انسان شرقی است محقق کند، به قول شاملو: «من آن روز را انتظار می کشم، حتی روزی که دیگر نباشم».
 
ابداع و نوآوری که کاری ندارد
ابداع و نوآوری در موسیقی با کیفیت هنری فرق دارد. نکته ای را بگویم که از استاد شفیعی کدکنی آموختم. ابداع و نوآوری که کاری ندارد، هر کسی در هر رشته می تواند به سرعت برق نوآوری داشته باشد، مثلا یک نقاش می تواند برای خودش سبک درست کند، در همه نقاشی هایش یک سیب زرد گوشه اثرش بکشد و بشود سبک خودش، با این کار نوآوری هم کرده است. اما هر نوآوری نیازمند داشتن کیفیت و اصالت هنری نیست. یک نوازنده هم می تواند تار را پشت سرش بگیرد و بنوازد، این نوآوری است، اما بار هنری و کیفیت کار او چقدر است؟
 
استاد شجریان در حال استراحت اند
پرس و جو درباره شرایط جسمانی استاد شجریان یکی دیگر از موضوعاتی بود که در این نشست مطرح شد. استاد کیوان ساکت در پاسخ به این سوال گفت:  شرایط ایشان ثابت است، بیماری را مهار کردند و در حال استراحت اند.
 
 وظیفه متولیان است که به سراغ استادان موسیقی مقامی بروند
ارادت تام به همه استادان موسیقی مقامی دارم، می دانم که شرایط مناسبی ندارند اما از دست ما هنرمندان کار چندانی در این زمینه بر نمی آید، این وظیفه مسئولان است. در کانادا و آمریکا، از محوطه های باستانی و آثار فرهنگی شان به طور ویژه نگهداری می کنند. نمونه آن یک گذرگاه قدیمی بود که من از نزدیک دیدم، برای آن تابلو زده، حصار کشیده و تاریخ نوشته بودند، کارهایی که در کشور ما برای تخت جمشید هم انجام نشده است. حالا ما برای استادان موسیقی مقامی مان چه کرده ایم؟ دولت باید این کار را انجام دهد و حمایت کند. متولیان موسیقی ما کسانی هستند که می‌گویند نباید کنسرت داد، نباید ساز زد و اصلا هنر نباید باشد در حالی که اگر ما هنرمندان نبودیم مسئولان این حوزه، اصلا شغلی نداشتند، اگر اهالی موسیقی، تئاتر و سینما نبودند که اصلا فرهنگ و ارشادی وجود نداشت. وظیفه ارشاد چیست؟ فقط این که به هنرمندان اجازه فعالیت بدهد؟ اگر من و دیگر هنرمندان نبودیم که اصلا شغل این مسئولان وجود نداشت، آن ها شغلشان را هم مدیون ما هستند، ما هستیم که باید به مسئول ارشاد اجازه دهیم روی صندلی مسئولیت اش بنشیند، نه این که لازم باشد او به من اجازه کار بدهد. اصلا مگر او کار من را می شناسد؟ مگر فرق دستگاه های موسیقی را می داند؟ وظیفه متولیان موسیقی است که به سراغ هنرمندان موسیقی مقامی بروند، از هنرمندانی که با وجود دشواری های بسیار، با چنگ و دندان فرهنگ را نگه داشته اند، حمایت کنند؛ آن ها را برای ابتدایی ترین نیازهای زندگی شان لنگ نگذارند، وظیفه مسئولان فرهنگی جلوگیری از کنسرت ها نیست، بلکه ترویج کنسرت های خوب است.
 
مخالف هیچ نوع موسیقی نیستم
مخالف هیچ ژانر موسیقی نیستم، این حرفم را سوتیتر کنید که خوب دیده شود. البته مثلا رپ اصلا موسیقی نیست. موسیقی باید سه عنصر ملودی، هماهنگی و ریتم داشته باشد  اما ریتم به تنهایی موسیقی نیست، رپ فقط ریتم است. من مخالف هیچ نوعی از موسیقی و هنر و ریتم خوب نیستم. اما انواع موسیقی پاپی که امروز رایج شده، 99 درصدش نمره قبولی نمی گیرند. نمی خواهم اثری را نام ببرم اما می توانیم تک تک آن ها را بررسی کنیم. حتی بسیاری از موسیقی هایی که شما فکر می کنید خوب است، پر از ایراد است. ایراد تلفیق شعر و موسیقی، ایراد ملودی، ایراد تلفیق موسیقی و مفهوم شعر. یعنی اگر یک شعر غمناک است، موسیقی آن نمی تواند نشاط انگیز باشد. یا اگرشعری شاد است موسیقی اش نمی‌تواند غمناک باشد.
 
نظر کیوان ساکت درباره آلبوم «افسانه چشم هایت»
از او درباره آلبوم «افسانه چشم هایت» اثر مشترک همایون شجریان و علیرضا قربانی پرسیدیم. کیوان ساکت در این باره اگر چه گفت که «من این کار را نشنیده‌ام»، اما پاسخی جامع درباره این موضوع داد: درباره این موضوعات هیچ وقت نمی خواهم نظرم را بگویم. اگر شما یک اثر هنری را دوست داشته باشی و من بگویم این اثر خوب یا بد است، ممکن است درباره من قضاوت هایی کنید. خودتان باید با شنیدن به شناخت برسید، نه این که من مانند مرید و مراد، به شما بگویم این کار را بکن و آن کار را نکن.