روزنامه شهروند
1398/08/25
دویدن با چشمان همراه
بهناز مقدسی| پشت خط پیست، دونده دستش را به همزادش گره ميزند. با چشمبندی سیاه روی چشمهایش را پوشانده و دوندهای ديگر دستش را به دست دونده گره زده است. صدای سوت داور را که میشنوند، شروع میکنند به دویدن؛ يكي در نقش دونده و ديگري در نقش همزاد او. میدان مسابقه مملو است از دوندههایی که دو تا دوتا دستانشان را به هم بستهاند. دو تا دوتا میدوند و دو تا دوتا برنده میشوند. این ماجرا، رسمِ همیشگی مسابقات دوومیدانی نابینایان است. تصویری که شباهتی به مسابقاتی که تا به حال دیدهایم، ندارد. مسابقهای که ناخودآگاه مرا به یاد این جمله از هاروکی موراکومی در کتاب «از دو که حرف میزنم از چه حرف میزنم» میاندازد: «یک بار با توشیهیکو سکو، دونده المپیک، مصاحبه میکردم. تازه بازنشسته شده بود و او را مربی تیم S&B کرده بودند. از او پرسیدم که تا به حال پیش آمده دوندهای در سطح شما روزی نخواهد بدود و به جایش دوست داشته باشد در خانه بخوابد؟» لحظاتی خیره نگاهم کرد و سپس با صدایی که از طنینش پیدا بود چه سوال احمقانهای را باید جواب دهد. گفت: «مسلماً. هر روز!» تصویر این مسابقه برخلاف اظهارنظر توشیهیکو سکو، نشان میدهد دوندگانی خارج از این قواعد عامیانه، با همه محدویتهایشان، انگیزه و تلاشی غیرقابل توصیف دارند. اما ماجرا به همین نقطه ختم نمیشود؛ نکته جالب توجه در مسابقات دوومیدانی نابینایان، دوندگانی هستند که در کنار آنها میدوند. نقش این دوندگان چیست؟ اگر دونده نابینا در مسابقات برنده شود آنها هم تشویق میشوند؟ خودشان ورزشکار هستند؟ اصلا آنها چرا باید دستانشان را به دونده نابینا گره بزنند؟ در این گفتو گو «حسین صالحی منش» و «زهرا خزائی» دو دوندهای که نابینایان را در پیست دوومیدانی همراهی میکنند، حرفهای دست اولی از این ورزش و ورزشکاران ناشناخته این رشته ورزشی بازگو کردند. حسین صالحیمنش: در همه کشورها جوایزمان یکسان است، در ایران یکهشتم شما خودتان دونده هستید یا فقط در کنار ورزشکاران نابینا میدوید؟من تا دوره جوانان، دوومیدانی کار میکردم. بعد از آن با هیأت نابینایان و کمبینایان آشنا شدم و تصمیم گرفتم ورزش را به شکل دیگری دنبال کنم، یعنی به عنوان دونده همراه در تمرینها و مسابقات نابینایان حضور پیدا کنم.
چطور با هم هماهنگ میشوید؟ به هر حال تفاوت فیزیکی طبیعتا هم برای ورزشکار نابینا و هم شما مشکل ایجادمیکند.
در طول تمرینها سعی میکنیم کمکم خودمان را با هم وفق دهیم. باید روی طول گامهایمان تمرین کنیم، اینکه همزمان با هم گام برداریم و سرعتمان یکی باشد.
دستهایتان هم با یک دستبند به هم گره میخورد. دلیل این کار چیست؟
استفاده از دستبند یا حائل دو دلیل دارد؛ نخست اینکه قانون است و همراه و دونده نابینا نباید در طول مسابقه دست همدیگر را لمس کنند و دوم به اینکه این اتصال باعث میشود هماهنگتر بدویم و دونده همراه، دونده نابینا را با خودش نکشد.
اسمش دستبند است یا اسم خاص دیگری دارد؟
یک نوع دستبند مخصوص است، البته ما در ایران این دستبند را نداریم، برای همین از بند کفش برای بستن دستهایمان به یکدیگر استفاده میکنیم. در مسابقات خارجی که شرکتمیکنیم، به ما دستبندهای مخصوص میدهند، اما ظاهرا هنوز این نوع دستبند در ایران وارد نشده است.
در مسابقاتی که برای نابینایان برگزار میشود، شما هم دونده به حساب میآیید؟ یا فقط نقش همراه را دارید؟
من هم دونده هستم، چون وقتی دونده نابینایی شروع به تمرینکردن میکند، باید دوندهای همراه در کنارش داشته باشد و با هم تمرین کنند.
منظورم این است که در مسابقات دوومیدانی وقتی ورزشکار نابینا مقامی به دست میآورد، دونده همراه او هم مدال و جایزه میگیرد؟
بله، دوتا مدال به برندگان میدهند، یعنی یک مدال برای دونده نابینا و یک مدال برای همراه او. جوایز نقدی هم به دو نفر دادهمیشود، البته در همه کشورها اینطور است که میزان جایزه برای هر دو دونده یکسان است، ولی متاسفانه در کشور ما یکساننیست. با توجه به مشکلات اقتصادی ظاهرا توجه به ورزشکاران این رشته ورزشی کم شده، مثلا ما قبلا یکسوم ورزشکار نابینا جایزه میگرفتیم و الان همین مقدار را هم به یکهشتم تقلیل دادند.
ایران چقدر به برندگان ورزش دوومیدانی نابینایان جایزهمیدهد؟
از بازیهای آسیایی که برگشتیم، قرار بود دوندگان نابینا که مقام آورده بودند، 160 سکه بگیرند و به دوندگان همراه هم 48سکه بدهند که بعد کم کردند و 22 سکه دادند. این واقعا تفاوت زیادی است.
گفتید در کشورهای دیگر جایزه دونده نابینا و همراه او یکسان است. چرا در ایران این اتفاق میافتد؟
چون ما را به چشم همراه دیده بودند و فکر نمیکنند که ما هم به اندازه دونده نابینا تمرین میکنیم و میدویم، لباس، کفشمان و تغذیهمان باید یکسان باشد و خیلی مسائل مشترک دیگر داریم، به هر حال رئیس فدراسیون باید از این موضوع دفاع میکرد، ولی این اتفاق در دور قبل افتاد و ما هم چند جایی مصاحبه کردیم و مشکلمان را گفتیم، اما تاثیری نداشت. البته الان قول دادهاند در دوره بعد این مشکل را حل کنند.
این جایزه برای چه مسابقاتی بود؟
بازیهای پارا آسیایی 2018 جاکارتا.
ولی در کل 160 سکه یا 48 سکه، ظاهرا ورزش کمدرآمدی هم نیست.
نه واقعا، این 160 سکه هم زمانی که سکه به 5 میلیون تومان رسید، مبلغ را نقدی کردند و بر اساس سکهای 3 میلیون تومان به ما جایزه دادند، ضمن اینکه این مبلغ هر چهار سال یک بار به ورزشکار داده میشود، آنهم اگر در بازیها مقام بیاورد. از طرف دیگر هزینههای ورزشکاران دوومیدانی هم زیاد است، مثلا پول کفشهایمان 4 میلیون تومان است که هر 6 ماه یکبار هم باید کفشمان را عوض کنیم. کفش میخی تخصصی مثلا 3 میلیون است، در کنار آن هزینه مکملها و تغذیه را هم اضافه کنید. بنابراین اگر همه اینها را حساب کنید، این مقدار جایزه هم چندان درآمد زیادی نیست.
امکانات ورزشی برای ورزشکاران نابینایی که در رشته دوومیدانی کار میکنند، چطور است؟
امکانات ورزشی در شهرستانی که من زندگی میکنم، یعنی همدان نسبتا خوب است. ما از اداره کل ورزش هر سالنی را که خواستیم برایمان فراهم کردند، ولی طبیعتا جای بهترشدن دارد. اما مشکل اصلی به نظر من مربوط به امکانات ورزشگاهها نیست، کمبود امکانات شهری برای رفتوآمد ورزشکار نابینا مشکل بیشتری دارد. ضمن اینکه فقط بازیکنانی مثل حمید اسلامی که مقامهای کشوری دارند، از سرویس استفاده میکنند و بقیه ورزشکاران باید خودشان هزینه رفتوآمدشان به سالنهای تمرین را بپردازند که هزینه زیادی برای آنها دارد.
سال گذشته رئیس هیأت نابینایان استان همدان گفته بود در بخش آقایان در رشته دوومیدانی برای تمرین مشکلی نداریم، اما استادیوم قدس را فقط دو روز در هفته آن هم ساعت 12 تا 14 که یک زمان مرده به حساب میآید، به بانوان دوومیدانیکار اختصاص دادهاند. اتفاقی که باعثشده زنان نابینا مجبور شوند بقیه ایام هفته را در شیب تپه عباسآباد تمرین میکنند که بسیار خطرناک است. نظرتان درباره این اتفاقی که برای دوندگان زن نابینا در همدان میافتد، چیست؟
در کل تربیت بدنی استان از هیأتهای ورزشی حمایت میکند، اما متاسفانه هیأت دوومیدانی سنگاندازیهای زیادی برای هیأت دوومیدانی نابینایان میکند. به همین دلیل زمانی که به تمرین خانمها اختصاص دادهاند، خیلی کم است و این موضوع باعث شده است که مربیشان تصمیم بگیرد در شیب تپه عباسآباد تمرین کنند. هر چند که بسیار خطرناک است و اگر من بودم هیچوقت این کار را نمیکردم، اما زنان ورزشکار در این رشته واقعا انگیزه دارند و برای همین در شرایط سخت هم به تلاششان ادامه میدهند. زهرا خزائی: نابینایان در پارک و بیابان تمرین میکنند در تصاویری که از مسابقات دو استقامت نابینایان در شیراز منتشر شد، دونده نابینا درحالیکه دستش با دستبندی به یک دونده دیگر گره خورده است میدود، شما یکی از آنها هستید. عنوانتان در مسابقات چیست؟ و اصلا چه کاری باید انجام دهید؟
ما همراه دوندهایم و در اصل میتوان گفت چشم آنها هستیم. چون آنها چشمبند میگذارند و باید مراقب باشیم که پایشان از خط بیرون نرود یا با چیزی برخورد نکنند و مسیر را درست بروند.
مگر دوندگان نابینا نیستند؟ چرا از چشمبند استفاده میکنند؟
استفاده از چشمبند یک قانون است. به این دلیل که نابینایان کلاس بندی دارند، یعنی ما در مسابقات هم دونده نابینای مطلق داریم و هم کم بینا. بنابراین چون باید همه دوندهها در یک سطح باشند از چشمبند استفاده میشود. البته یک دلیل دیگر هم دارد اینکه نور فشار چشم را بالا میبرد و ممکن است دونده دچار سردرد شود، برای همین چشمبند میگذارند تا نور اذیتشان نکند.
در این مسابقه، شما همراه دونده کدام ورزشکار بودید؟
البته خودم هم ورزشکار و هم دونده هستم، اما در این مسابقات با خانم بهاره اشکن همراه بودم.
مقام آورد؟
بله، در بخش بزرگسالان، ماده 1500 متر استقامت سوم شد.
شما همیشه همراه یک دونده مشخص هستید یا متغیر است؟
راستش ماجرای آشنایی من با این قضیه جالب است. روزی در سالنی که تمرین میکردم دوندهای نابینا هم برای تمرین آمده بود. آن روز همراهش شدم و فهمیدم که آنها همیشه باید یک همراه دونده در کنارشان داشته باشند. از من پرسید که اگر بخواهم در مسابقات شرکت کنم، میتوانی همراهم باشی؟ من هم قبول کردم درحالیکه حتی نمیدانستم چنین فدراسیون و هیأتی وجود دارد. از آن زمان به بعد من به هیأت دوومیدانی تهران معرفی شدم تا در مسابقات و تمرینها در کنار نابینایان باشم. بنابراین معمولا متغیر است.
از تمرین کردن در کنار یک دونده نابینا بگویید. شرایط این ورزش دو نفره چطور است؟
آنها در تمرینها هم مثل مسابقات چشمبند میگذارند و دستشان را به من میدهند و با هم میدویم. ساعتها باید به همین شکل در کنار هم تمرین کنیم.
کجا تمرین میکنید؟
پیست یا پارک.
ورزشکاران زن نابینا در شهرستان یک مشکل جدی دارند. اینکه پیستها بیشتر به تمرین کردن آقایان اختصاص دارد و سهم زنان برای استفاده از پیست کم است، به همین دلیل مجبورند که در بیابانها و تپهها تمرین کنند. ظاهرا این مشکل در تهران هم وجود دارد.
این اتفاقی است که برای همه میافتد. چون حتی در زمانی هم که پیستها به تمرین ورزشکاران زن اختصاص دارد، بینایان سهم بیشتری دارند و حتی چون خط لاینهای پیستها کمرنگ است به همین دلیل خیلی از مربیان ورزشکاران نابینا را میبرند در بیابانها یا پارکها تمرین میکنند.
ولی برای یک ورزشکار نابینا تمرین کردن در بیابان قطعا سختتراست.
بله، بههرحال بیابان مثل پیست سطح صاف ندارد. چالهها و سنگریزهها واقعا برای ورزش کردن مزاحمت ایجاد میکنند و اگر دونده همراه حواسش نباشد ممکن است ورزشکار نابینا آسیب جدی ببیند.
شما هم در بیابان تمرین کردید؟
گاهی اوقات، اما الان وسط تهران تمرین میکنیم.
در این مدتی که با دوندگان نابینا همراه هستید. چقدر با روحیاتشان، انگیزه و هدفشان از انتخاب این رشته ورزشی آشنا شدید؟
همراه شدن با نابینایان دونده یک کار دلی است، چون خیلیها هستند که برای دویدن در کنارشان منت میگذارند. اگر این اتفاق بیفتد طبیعتا به روحیهشان ضربه میزند چون واقعا بچههای باانگیزهای هستند و خیلی تلاش میکنند.
میانگین سنیشان چقدر است؟
معمولا بزرگسالاند. بهطور میانگین متولدین دهه 60 و 70 هستند. جوانترها خیلی کمتر به سراغ این ورزش میآیند.
سایر اخبار این روزنامه
بنزین 3هزار تومانی، یک روز بعد
دویدن با چشمان همراه
شلخته مثل تیمملی ایران
چراغ خاموش به سوی مرگ
اوج هنر در اوج محرومیت
محو اسراییل به معنای محو مردم یهودی نیست
پخش مستقیم استیضاح ترامپ در آمریکا
تجربه کرمانشاه نشان داد که به تشکلهای تخصصی نیاز داریم
شاهد وخیمترین دوران بشری هستیم
صفحه شهرونگ
حديث كهنه قيمت بنزين
پیشنهادهایی برای اصلاح سیاستگذاری بنزین