هزینه‌ای که تناسب با درآمد ندارد

آسیب شناسی که در ارتباط با مسائل اقتصادی پیش روی دولت هست و دولت مسبب شرایط اقتصادی تلقی می‌شود از یک باب بسیار مهم است که تمامی راهکارهای حل مسائل اقتصادی را دولت در قیمت و تعدیل آن با افزایش قیمت‌ها می‌داند. اگر به این موضوع توجه کنیم، می‌بینیم در دولت‌های مختلف محور اصلی روی این نکته متمرکز است که اگر تامین منابع دولت با هر شیوه‌ای مواجه با اشکال شود و بودجه به لحاظ کسری دچار اشکال جدی است، راهکاری که بلافاصله تعیین می‌ شود، افزایش قیمت کالاهاست. زمانی بود که برخی از کالاها را خود دولت هم توزیع می‌کرد. یعنی منافع حاصل از فروش آن کالا مستقیم به دولت برمی‌گشت اما این مکانیزم چون از خیلی از کالاها عبور کرده و الان به پدیده‌ای به نام انرژی رسیده و برای بنزین، گازوئیل، نفت و امثال اینها متمرکز است. اتفاقی که در دولت احمدی‌نژاد صورت گرفت این بود که قیمت فرآورده‌های نفتی را به روز دنیا و با نرخ فوب خلیج فارس می‌کنیم و بعد دیگر همه مسائل اقتصادی حل است. این کار هم نقطه نظرات کسانی که علم اقتصاد آزاد را قبول داشتند، تامین می‌کرد و آنها هم تبلیغ این حوزه را به عمل می‌آوردند اما در عمل می‌بینیم نه تنها مسائلی را بهبود نمی‌بخشد بلکه حرکت‌ها و تصمیمات برپایه «از این ستون به آن ستون فرج است» دنبال می‌شود. اعضای دولت در خصوص افزایش قیمت بنزین متفق‌القول بودند که علاقه‌ای برای این کار وجود ندارد اما اعلام می‌شود که قیمت بنزین افزایش یافت و بعد گفته می‌شود درآمد ناشی از این افزایش قیمت به خود مردم برمی‌گردد. اگر به طور متوسط 90میلیون لیتر مصرف روزانه بنزین داشته باشیم، با توجه به افزایش قیمت بنزین می‌توان محاسبه کرد چه درآمدی در حوزه انرژی نصیب دولت خواهد شد و چه میزان از این رقم به 18میلیون خانوار خواهد رسید. برای اینکه دولت در جهت نظارت بر هزینه‌های بودجه‌ای خودش هیچ کنترلی ندارد. یعنی مصرف و هزینه کردنش باز است و برای خودش محدودیت قائل نیست و بعد هم از طرق‌ دیگر باعث افزایش درآمد مردم نمی‌شود و اینجا باز دوباره از نفتی که سرمایه کشور است به عنوان هزینه‌های جاری استفاده می‌شود و پرداخت یارانه‌ها از محل کار و تلاش و کوشش نیست بلکه از محل مصرف منابع سرمایه‌ای کشور است که از نظر اقتصادی ضعف محسوب می‌شود. اگر دولت در تلاش است که اعتماد بین خود و ملت را محکم کند، بهتر است گزارش کارشناسی که به این تصمیم منجر شده را ارائه دهد. چه اتفاقی افتاده که در یک مرحله دولت که باید به تورم حساس باشد، به یکباره قیمت بنزین را در شرایط آزاد سه برابر می‌کند و 300 درصد افزایش می‌دهد و در شرایط سهمیه‌بندی هم 50 درصد افزایش می‌دهد؟ باید روشن شود که دولت چگونه می‌خواهد پاسخگوی تغییر و تحولات در بازار باشد. درحالی که باید نسبت به این مهم درایت خاصی داشته باشد. این اتفاق که افزایش 50 تا 300 درصدی را ایجاد کرد، قطع به یقین آثار اقتصادی خواهد شد و بر روی سایر کالاها اثر خواهد گذاشت. هرچند این افزایش قیمت به خود جامعه برگردد. با توجه به تورم و افزایش سطح عمومی قیمت‌ها، آنچه دولت می‌خواهد به مردم بدهد، ممکن است اثر لازم را نداشته باشد، همان‌طور که یارانه 45 هزار تومانی هم در سال‌های اخیر عددی برای یارانه‌بگیران تاثیر چندانی نداشته است. امید به اینکه مسئولان شیوه تصمیم‌گیری خود را برای ملت تشریح کنند و اعتماد از دست رفته را از طریق راستی‌آزمایی که با مردم خواهد داشت، دوباره تقویت کنند.