اروپای ناتوان

آفتاب یزد- گروه گزارش:‌ وعده‌های اروپا به ایران برای حفظ برجام به مراحل دشواری نزدیک شده و اروپایی‌ها بی آنکه اقدام عملی برای حفظ برجام از خود نشان دهند اصرار دارند ایران در این توافق باقی بماند بی آنکه نفع و ثمره ای از آن ببرد.
این بی عملی آنها موجب شد ایران چهار گام را برای کاهش تعهدات خود بردارد ؛ اقدامی‌که واکنش اروپا را به همراه داشت اما به نظر می‌رسد چرایی ناکامی‌اروپا در عمل به وعده‌هایش در قبال ایران نیازمند تحلیل و تفسیر جامع است.
کارشناسان می‌گویند دولتی بودن سیستم اقتصادی ایران و استقلال شرکت‌های اروپایی از دولتهایشان، تضادی است که مشکلات زیادی بر سر راه تحقق وعده‌ها ایجاد کرده است.
> کارکرد اقتصاد دولتی در یک نگاه!


گاهی تصورات نادرست ما از عملکرد سیستم‌های اقتصادی و سیاسی باعث برداشت اشتباه از شرایط و روندها می‌شود. امری که در این میان توجه به آن مهم به نظر می‌رسد این است که هیچ‌گاه نباید وضعیت حاکم بر سیستم و روند حاکم بر شرایط خود را عین شرایطی بدانیم که خودمان در آن به سر می‌بریم.
دولتی بودن یک اقتصاد با خصوصی بودن آن چنین تفاوتی را به ذهن متبادر می‌کند. زمانی که سیستم اقتصادی یک کشور، دولتی یا نیمه دولتی باشد، به این معنی که همه شرکت‌های بزرگ آن از جمله خودرو سازی، فولاد، نفت و انرژی و ... برآمده از دولت و یا وابسته به آن باشند، در چنین اقتصادی نقش اصلی در امور مربوط به تصمیم‌گیری‌های کلان را دولت تعیین و تبیین می‌کند. مشابه آن اقتصاد ایران است. در چنین سیستمی‌میزان تولید، تعامل و عدم تعامل ، توقف خط تولید، گران یا ارزان شدن و چندین فاکتور مهم دیگر در اختیار مدیران دولتی است.
بدتر از آن اینکه آن بخش از اقتصاد که به آن غیردولتی یا خصوصی می‌گویند نیز بواسطه نزدیکان مسئولان یا مدیران دولتی خریداری شده یا اداره می‌شود.
> مثال واضح در خصوص اقتصاد دولتی و خصوصی
اقتصاد دولتی یا متمرکز، سیستمی‌است که فعالیت‌های اقتصادی در کنترل و اختیار دولت قرار دارد و فعالیت بخش خصوصی مواجه با محدودیت‌های بسیار زیادی است و فرض بر این است که مالکیت ابزار تولید، عمومی‌است و فعالیت‌های اقتصادی توسط دولت هدایت می‌شود. در واقع در نظام اقتصادی دولتی، مالکیت ابزار تولید در انحصار دولت نیست بلکه عوامل و منابع تولید و شبکه‌های توزیع در اختیار دولت است.
به عنوان مثال آقای x بدون هیچگونه وابستگی به دولت یا مدیران دولتی ، صرفا به عنوان فرد حقیقی قصد دارد یک شرکت تولیدی بزرگ را تاسیس کند. او باید وثایق کافی برای دریافت وام تولید داشته باشد و روال اداری سخت را طی کند و تاییدیه‌های لازم را دریافت کند. اما آقای y که مدیر دولتی یا نزدیکان یک مدیر دولتی است با یک سفارش از بالا می‌تواند یک کارخانه آماده را با نصف قیمت خریداری کند و در صورت نیاز به وثایق به خاطر منتسب بودن غیرمستقیم به دولت می‌تواند در قبال تسهیلات سفته بگذارد یا کارخانه‌ای را به یک پنجم قیمت خریداری کند.
مدیر این کارخانه می‌تواند محصولات خود را به هر کسی که سیستم به او توصیه کند بفروشد یا به فلان کشور دوست کالای مجانی نامحدود بدهد. مثلا کره شمالی به عنوان یکی از نمادهای اقتصاد دولتی خودروهای تولیدی کشورش را به صورت قسطی یا مجانی به کشور دوست و متحد خود بدهد. به این سیستم، نظام اقتصادی متمرکز یا دولتی می‌گویند که در آن شرکت‌های خصوصی هم باید تابع دولت باشند و خلاف تصمیمات آن رفتار نکنند.
در مجموع سیر تاریخی و مطالعه وضعیت اقتصاد کشورها گویای این نکته است که اقتصاد آزاد نسبت به اقتصاد دولتی توفیق بیشتری داشته و از کارایی بهتری برخوردار است.
> چرا اقتصاد اروپا در قبال ایران تعلل کرد؟
اکنون با چنین پیش زمینه‌ای قصد داریم به نقش منفعل دولت‌های اروپایی یا همان اتحادیه اروپا در قبال تصمیمات اقتصادی شرکت‌ها و کمپانی‌های بزرگ اروپایی بپردازیم.
چنانچه می‌دانیم با خروج امریکا از برجام و تبدیل قاعده 1+5 به 1+4 ایران و اروپا در معاهده ای چند جانبه تنها ماندند. به ظاهر اتفاق چندان خاصی رخ نداده بود و با کم شدن یک بازیگر و خروج آن از یک توافق، سایر بازیگران باید به کار خود ادامه دهند. اما در این جا یک اتفاق نسبتا ناگوار رخ داد و آن اینکه کشور خروج کننده از توافق به صورت خصمانه طرف‌های باقی مانده در معاهده را تهدید کرده که در صورت تعامل با یکی از اعضای معاهده، حق تعامل با من را ندارد.
سه کشور اروپایی امضاکننده این موافقت‌نامه برای تشویق شرکت‌هایشان به ماندن در ایران تقریبا همه راه‌حل‌های ممکن را آزموده‌اند اما این مکانیزم‌های تشویقی ظاهرا اثر بخش نبودند.
در اینجا برخی از وابستگی اقتصاد اروپا به امریکا صحبت می‌کنند که البته این تا حدی درست است اما در واقع اقتصاد اروپا، سودآوری خود را در تعامل با یک اقتصاد بزرگتر می‌بیند و هنگامی‌که دولتها به آنها امر می‌کنند که تعامل با عضو تحریم شده را ادامه دهند، شرکت‌ها با بی‌میلی پاسخ می‌دهند و یا علیرغم وعده همکاری، در عمل کار چندانی صورت نمی‌دهند.
> دولت‌ها در اروپا می‌توانند به شرکت‌ها دستور بدهند؟
«حسن بهشتی‌پور»، کارشناس مسائل بین‌الملل در خصوص چرایی وابستگی زیرساخت‌های اقتصادی اروپا به آمریکا گفته بود: اروپا در بخش مالی‌ نشان داد نمی‌‌تواند بدون آمریکا کار کند. سال 97 که آمریکا از برجام خارج شد، اروپایی‌ها تصورشان این بود که می‌توانند بدون آمریکا کاری انجام دهند اما بعدا دیدند نمی‌شود و به همه دنیا هم ثابت شد.
وی افزود: اگر دویچه بانک بیاید با ایران ارتباط برقرار کند کل اعتباراتش با آمریکا معلق می‌شود. دویچه بانک آلمان که یکی از بزرگ‌ترین بانک‌های آلمان است، باید انتخاب کند یا با ایران مراوده داشته باشد یا با آمریکا.
این کارشناس مسائل بین‌الملل با تاکید بر تسلط شرکت‌ها بر دولت‌ها در اروپا، بیان کرد: دولت‌های اروپایی بر شرکت‌های بزرگ اروپایی مسلط نیستند. یعنی مثلا این طور نیست که ایتالیا به شرکت "انی" دستور بدهد که برو فلان کار را انجام بده و او انجام دهد؛ بر عکس شرکت‌های بزرگ اروپایی به دولت‌های اروپایی مالیات می‌دهند، بنابراین آنها هستند که روی دولت‌هایشان نفوذ دارند و تعیین تکلیف می‌کنند. این شرکت‌ها به دلیل مراوداتی که با آمریکا دارند طوری در سیستم رفتار می‌کنند که دولت‌های اروپایی حتی اگر بخواهند، نمی‌توانند با ایران ارتباط اقتصادی برقرار کنند.
وی افزود: نظام مالیاتی ما مشکلات ساختاری دارد؛ یعنی فرارهای مالیاتی وحشتناکی داریم، ما باید اینها را اصلاح کنیم. مثلا الان تولیدکننده واقعا باید به بیچارگی برسد تا کالایی در ایران تولید شود. تولیدکننده ما باید بتواند در کمترین زمان ممکن بهره‌‌وری و بازدهی داشته باشد در حالیکه الان اینطور نیست. تحریم‌ها تاثیر داشته خیلی هم مهم و عمیق است اما خیلی از مشکلات ما ربطی به تحریم ندارد. اینها را باید از هم تفکیک کنیم ثانیا بدانیم جایگاهمان چیست. یکی از مشکلات ما این است که ما تحلیل دقیقی از جایگاه ایران در سطح منطقه نداریم.
این کارشناس مسائل بین‌الملل در پاسخ به این سوال که آیا می‌توان گفت که کشورهای اروپایی استقلال ندارند، بیان کرد: ما مفهوم استقلال را در ایران خیلی مقدس می‌شماریم و درست هم هست. اما در اروپا استقلال معنای دیگری دارد. اینها می‌گویند ما متحد هستیم و سر یک سفره نشستیم و نسبت‌ها و درصدها فرق دارد. مثلا کاری که آلمان و فرانسه می‌کند، هیچوقت لوکزامبورگ نمی‌کند.
> دهکده بهم پیوسته
اینگونه به نظر می‌رسد که دولتی نبودن اقتصاد اروپا و اتصال بیش از حد سیستم مالی آن به سیستم مالی جهانی بخصوص امریکا دلیل اصلی تزاحم ایجاد شده در روند استقلال اروپا از امریکا و ماندن در کنار ایران است. شرکت‌های اروپایی از دولتها دستور نمی‌گیرند و چون دولتی هم نیستند در برابر سفارش و توصیه خشک و خالی سیستم دولتی مقاومت می‌کنند چون در صورت معامله با ایران مجبور هستند بازارهای امریکا و جهان را به خاطر تحریم شدن از دست بدهند.با این حال پیشامد ایران و برجام به اروپا نشان داد که دچار این نقطه ضعف هستند که به طور مستقل تصمیم بگیرند اما واقعیت این است که غرق شدن بیش از حد در دهکده جهانی موجب شده که آنها نتوانند تصمیم بگیرند با دشمنان دوستانشان هم تعامل داشته باشند و همین امر حصاری را دور اروپا ایجاد کرده است.
> بانک‌های زیر سلطه
علی محمودی کارشناس ارشد روابط بین‌الملل نیز در خصوص بی میلی شرکت‌های اروپایی به تعامل با ایران گفت:‌ بعد از بانک‌ها، شرکت‌‌های بزرگ بودند که سر ناسازگاری برداشتند؛ حتی شرکت‌های روسی که دولت آنها متحد ایران است مثل گازپروم روسیه به خاطر اینکه دچار تحریم آمریکا نشود همان 5 روز اول ارتباطش را ایران قطع کرد. چینی‌ها هم که دوستان خوب ایران هستند چند شرکت‌ بزرگ شان از ایران خارج شد و حتی بانک‌هایشان با ایران کار نمی‌کنند کره جنوبی که جای خود دارد.
وی در پاسخ به این سوال که دلیل اصلی‌ ترس شرکت‌های اروپایی از تعامل با ایران چیست، گفت:‌ ایالات متحده سلطه و نفوذ زیادی بر بانک‌های جهان دارد به همین دلیل یک پیوستگی و تعامل پیچیده میان موسسات مالی اروپا و بانک‌های آمریکایی وجود دارد و در نتیجه امریکا توانست سلطه خود را بر بخش‌های مالی اروپا و به طبع آن کمپانی‌های اروپایی حکمفرما نماید.
> تبعات جهانی شدنی که سه دهه قبل مطرح شد
محمودی تصریح کرد: ظاهرا ماجرا از این قرار است که بر اثر چنین شرایطی دولتهای اروپایی مجبور شده اند صرفا به صدور بیانیه سیاسی توام با وعده مبادرت کنند و در اصل خود دولتهای اروپایی هم گرچه در تلاش برای جدا شدن از این وابستگی هستند اما وابستگی‌های ناشی از جهانی شدن و اتصال بخش‌های مالی و تجاری جهان به یکدیگر از یک سو و دور بودن ایران از این روند از سوی دیگر موجب شده نظام بانکداری پر از عیب و ایراد ایران که در برابر تحریم دست و پا بسته است و در سامانه شفافیت مالی جهانی هم عضویت ندارد، کارکرد سیستم‌های مالی در راستای رفع تحریم‌های ایران را با خلل و اشکال روبرو کند.
این کارشناس، مهم‌ترین دلیل عدم درک رفتار اروپا و عدم فهم شرکتهای اروپایی از سوی طرف ایرانی عدم درک جایگاه طرفین در نظام تبادل مالی جهانی است. به عنوان مثال در حالیکه سیستم بانکی ایران به FATF وصل نیست و در برابر آن مقاومت می‌کند، تعامل عادی در سیستم
درون برجامی‌هم با مشکلات زیادی روبرو است و به فرض اگر امریکا هم از برجام
خارج نمی‌شد و برجام روند عادی خود را طی می‌کرد استاندارد نبودن سیستم بانکی کشور و وصل نبودن به گروه اقدام مالی می‌توانست مشکلات بعدی را در تعامل مالی ایران و جهان ایفا نماید.
وی با اشاره به نتایج پدیده جهانی شدن یاد آور شد:‌ به نظر می‌رسد
جهانی شدن به عنوان پدیده ای که نزدیک به سه دهه قبل مطرح شد و بسیاری از کارشناسان را در تحلیل‌های آینده دچار تردید کرد اکنون دارد تبعات و نتایج خود را نشان می‌دهد که همین رابطه اروپا و امریکا نمونه واضحی از معنای این پدیده هستند بطوریکه حتی چین و روسیه که در شورای امنیت همواره به نفع ایران رای داده‌اند نیز از تبعات ناشی از جهانی شدن به دور نمانده‌اند.
> ضعف و تسلیم اجتناب ناپذیر اروپا
محمودی با اشاره به مقاله چندی قبل ‌هایکو ماس وزیر امور خارجه آلمان در روزنامه «هندلس بلت» تصریح کرد:‌ وقتی اروپا متوجه شد که نمی‌تواند کار خاصی را در سیستم مالی به نفع ایران صورت دهد این سرخوردگی را در خود احساس کرد که ضعف‌های اروپا در برابر آمریکا برای نجات برجام غیرقابل درمان است. آقای ماس در آن مقاله نوشته بود:‌ تقریبا اجتناب‌ناپذیر است که ما (اروپاییان) خود مختاری خود را تقویت کنیم و به این منظور کانال‌های پرداخت مستقل از ایالات متحده و نیز یک صندوق پولی اروپایی و یک نظام سوئیفت مستقل به وجود بیاوریم که منظور وی این است که دولت‌های اروپایی ذاتا در برابر جهانی شدن ناخواسته دست و پا بسته هستند چون در این سیستم غرق شده اند.
> جاده بن بست
این دانش آموخته دانشگاه علامه ادامه داد: در شرایط کنونی، با توجه به مکانیسم‌های موجود در نظام پرداخت‌های بین‌المللی و شبکه‌های انتقال پول و نفوذی که واشنگتن بر این مکانیسم‌ها دارد، اروپا مجبور است با یکسری اقدامات ظاهری ایران را معطل نگه دارد و حل مسئله را به آینده کم و بیش دور حواله ‌دهد و بر ضرورت تصمیم‌هایی تکیه ‌کند که اتخاذ و اجرایی شدن آنها به زمان نیاز دارد این در حالی است که اکنون صبر ایران لبریز شده و طرفین عملا در مسیر یک فروپاشی ناگفته گام برمی‌دارند.
وی در پاسخ به این سوال آفتاب یزد که گام عملی اروپا می‌تواند مبتنی بر کدام رفتار باشد، گفت:‌ اعمال فشار بر واشنگتن به منظور دریافت مجوز و استثنا برای شرکت‌های اروپایی که می‌خواهند به داد و ستد و همکاری با ایران ادامه دهند؛ تنها اقدام عملی است که بدبختانه پاسخ آن با توجه به شدت رفتار خصمانه امریکا از قبل مشخص است ، چنانچه دیدیم اروپا در فراهم آوردن زمینه‌های لازم برای آنکه «بانک اروپایی سرمایه‌گذاری»، به عنوان یک موسسه بین دولتی، فعالیت شرکت‌های اروپایی را در رابطه با ایران تامین مالی کند و جای خالی بانک‌های بزرگ خصوصی اروپایی را که حاضر به همکاری با ایران نیستند، پر کند؛ هم دچار ناکامی‌شد و بلافاصله پیغام‌های هشدار آمیز از طرف امریکا، اسرائیل و حتی سعودی دریافت کرد.
اما چرا شرکت‌های اروپایی، به رغم پیشنهادهای ارائه شده از سوی دولت‌هایشان و نیز اتحادیه اروپا، تصمیم گرفتند عطای همکاری با ایران را به لقایش ببخشند؟
پاسخ محمودی به این سوال این است‌ شرکت‌های اروپایی خصوصی و متصل به سیستم جهانی هستند از آن سو ایالات متحده شرکت‌های اروپایی خواستار همکاری اقتصادی با ایران را تهدید کرده که میان بازار ایران و بازار آمریکا، باید یکی را انتخاب کنند در واقع واشنگتن به شرکت‌های اروپایی گفته داد و ستد و همکاری با ایران حق شما است، ولی در این صورت باید از دلار آمریکا، تکنولوژی آمریکا، بازار آمریکا و تسهیلات مالی و بانکی آمریکا چشم‌پوشی کنید.
> صبری که لبریز شد
با وجود معضلاتی که بر شمردیم اما ایران انتظار برحقی دارد. محمدجواد ظریف، وزیر امور خارجه ایران اخیرا با انتقاد از درخواست اتحادیه اروپا و سه کشور آلمان، فرانسه و بریتانیا که خواهان پایبندی جمهوری اسلامی‌به تعهداتش در برجام بودند در صفحه شخصی خود خطاب به اروپایی‌ها نوشت: «فقط یک مورد را نشان دهید که شما در 18 ماه گذشته به تعهدات خود در برجام عمل کرده‌اید!»
وی ادامه داد: «وقتی که شما مشغول دفع‌الوقت بودید، ایران مکانیزم رفع اختلاف را به جریان انداخت و آن را به اتمام رساند».
سه ماه قبل ایران در موضع رسمی‌اعلام کرد:‌ شرایط همکاری ایران با اروپایی‌ها در وضعیتی قرار گرفته که اکنون همگان می‌دانند، مسئول وقت‌کشی و توسعه نیافتن همکاری‌های مالی و تجاری، طرف اروپایی است. در واقع اکنون، توپ در زمین اروپایی‌هاست، تا آن زمان اروپایی‌ها اقدام جدی برای اجرا شدن سازوکار اینستکس انجام نداده بودند. آنها می‌خواهند نظر مساعد ایران را برای باقی ماندن در برجام جلب کنند اما اقدام عملی و جدی را برای تحقق این هدف انجام نمی‌دهند.
بی عملی اروپا در حالی بود که ایران 6 ماه قبل یعنی در اردیبهشت‌ماه همه مقدمات اجرای تامین مالی اروپایی را به انجام رسانده بود.
«علی اصغر نوری» مدیرعامل ساز و کار ویژه تجارت و تامین مالی ایران و اروپا (ساتما) همان زمان گفت: شرکت قرینه اینستکس در ایران را راه اندازی کرده‌ایم و اکنون توپ در زمین اروپاست که این سازوکار را اجرایی کند.
در واقع ایران از هر لحاظ آماده بود و حتی برای کمک به طرف اروپایی، اقدام به تاسیس شرکت «سهامی‌خاص سازوکار ویژه تجارت و تامین مالی ایران و اروپا (ساتما)» کرد اما در نهایت بهانه آشنایی برای فعالیت اروپا اعلام شد. آنها اعلام کردند با توجه به ضرورت استانداردهای بین‌المللی در خصوص پولشویی و تامین مالی تروریسم ضروری است که قوانین مربوطه این موضوع نیز اکنون نیز در سیستم بانکی ایران اجرایی شود.
این در حالی بود که علاوه بر اروپایی‌ها، سایر کشورها نیز تمایل خود را برای همکاری با ایران در قالب اینستکس اعلام کرده بودند؛ از جمله وزیر امور خارجه روسیه در گفت وگو با نشریه فایننشال تایمز از تمایل این کشور برای پیوستن به سازوکار مالی اروپا و ایران خبر داد. به جز روسیه، سایر کشورهای خارج از اتحادیه اروپایی و حتی آسیایی، از ایده پیوستن به اینستکس برای همکاری با ایران استقبال کردند اما مسئله این است که وقت کشی اروپایی‌ها، شانس همکاری تجاری آنها با ایران را با بن بست روبرو کرده است.