سرزمین ایران ملک مشاع همه است

در سرزمین ایران هیچ کس صاحبخانه و هیچ کس مستاجر نیست بلکه این سرزمین ملک مشاع همه است و تک تک ساکنان آن حق مالکیت دارند با حقوق کاملا مساوی و فارغ از تفاوت‌های قومیتی و جنسیتی و زبانی و اعتقادی. چنین اصلی بنیان نظری ملت-دولت‌های مدرن و مبنای همبستگی و انسجام ملی و قوام و دوام در عصر حاضر است. هر دولت و ملتی به این اصل وفادار باشد ثبات و همبستگی خود را تضمین می‌نماید و به هر میزان که از آن فاصله بگیرد همه امور خود را به مخاطره می‌اندازد.
حقوق و منافع ملی ما از جغرافیای سیاسی و سرزمینی‌مان نشات می‌گیرد، پس رعایت وفاداری به این سرزمین تنها شرط برخورداری از حقوق همگان است. خوشبختانه هیچ گونه ابهام نظری در این زمینه وجود ندارد اما بسیاری از ما ایرانیان همه مفاهیم را به مسلخ بدفهمی کشانده‌ایم و خود را اسیر فهم نادرست خویش 
کرده‌ایم.
با این وضع طبیعی است که سیاست مدون، مشخص و منسجمی هم درباره حدود و ثغور مسئله قومیت‌ها وجود نداشته باشد. متاسفانه موضوع حساس قومیت‌ها از سال‌ها پیش دستخوش بازی‌های جناحی و رقابت‌های سیاسی به ویژه در فصل انتخابات قرار گرفته و بسیاری افراد برای به دست آوردن چند رای بیشتر با کوته فکری تمام به مناقشات قومی در کشور دامن زده‌اند.


متاسفانه هنگامی که امید به موفقیت یک آرمان بزرگ سیاسی در سطح ملی تضعیف می‌شود و یا وضعیت اقتصادی به سمت گسترش فقر و بیکاری و رکود پایدار پیش می‌رود هویت طلبی قومی و زبانی و منطقه‌ای و محلی رو به رشد می‌گذارد. هویت طلبی قومی و زبانی البته نقطه اعتدالی دارد که در دنیا به رسمیت شناخته شده است. اما هنگامی که این هویت طلبی مرزهای طبیعی را در می‌نوردد چنان به سمت افراط پیش می‌رود که حد یقفی برای آن متصور نیست. در عصر جدید هیچ امری به اندازه ناسیونالیسم افراطی و تمامیت خواه افراطی فاجعه به بار نیاورده است. این دو مانند غول عفریت گونه هستند که چون رها شوند همه مظاهر زندگی و تمدن و عقلانیت را ویران می‌کنند و از دنیا جهنم واقعی می‌سازند.
قوم‌گرایی افراطی و ناسیونالیست بر اسب نفرت و کینه سوار می‌شود تا جایی که هویت انسانی آدمیزاد را مسخ می‌کند و جنایت علیه غیر را مباح و ممدوح می‌سازد.
تجزیه خونین و زهرآلود بوسنی و هرزگوین و کشتار وحشیانه در روآندا و بروندی در اواخر قرن بیستم پیش روی ماست.
آنچه در ورزشگاه تبریز به طرز فاجعه‌آمیزی اتفاق افتاد زنگ خطری است که هر مسئولی آن را نادیده بگیرد و یا از اهمیت آن بکاهد سر خود را در برف فرو برده است. اگر این مشکلات از زاویه درست خود مطرح نشوند و یا پاسخی درست به آن داده نشود کشور در معرض فاجعه قرار خواهد گرفت.
راه درست برخورد با این پدیده دامن زدن از جهت مخالفت نیست. متاسفانه برخی گروه‌ها در فضای مجازی و اجتماعی به جای گفتگوی مدنی به نفرت‌افکنی روی آوردند. در این زمینه می‌خواهند تمام نزاع‌های هزاران ساله را زنده کنند. ما از هر قوم با هر اعتقادی مردم این کشوریم و از حق مشخص برخورداریم. حیات ما به حفظ و عظمت این سرزمین و همزیستی صلح آمیز در کنار یکدیگر است. اگر آن را به خطر اندازیم حیات خود و فرزندانمان را برای قرن‌ها به خطر انداخته‌ایم.