بازار افغانستان را جايگزين تركيه كنيد

آرمان‌ملي- زينب مختاري: افغانستان با 936 کيلومتر مرز مشترک در همسايگي کشورمان، يکي از مستعدترين بازارها براي محصولات ايراني به شمار مي‌رود که همواره مغفول مانده است. در اين ميان، اگرچه بخش خصوصي همواره تلاش‌هايي را براي فتح اين بازار صورت داده اما موانع متعددي همچون تحريم‌ها، مشکلات پولي‌وبانکي و عدم هماهنگي برخي دستگاه‌هاي دولتي براي صدور مجوز واردات و صادرات کالاها، اين تلاش‌ها را تحت‌الشعاع قرار داده تا جايي که گفته مي‌شود اکنون ترکيه در حال اشغال جاي ايران در بازار افغانستان است. «آرمان‌ملي»‌ در همين باره با سيدحسين سليمي- رئيس اتاق مشترک بازرگاني ايران و افغانستان- گفت‌وگو کرده است که در ادامه مي‌خوانيد.
دلايل حجم پايين مبادلات تجاري ايران و افغانستان چيست؟
حجم مبادلات تجاري ايران و افغانستان در حال حاضر، 3/2ميليارد دلار است که بايد 7/2ميليارد دلار شود. ما در نقل و انتقال پول مشکل داريم؛ به‌ويژه با اين بخشنامه‌هاي جديدي که بانک مرکزي اعلام کرده مبني بر اينکه بايد معاملات با افغانستان بر پايه دلار باشد. در حالي که ما سال‌ها با افغانستان با ريال معامله مي‌کرديم. طرف‌هاي افغانستاني هم حاضر نيستند خيلي با دلار کار کنند. بنابراين به دليل ضعفي که در کار ما پيش آمده جاي ما را ترکيه گرفته است. چون آنها اين مشکلات را ندارند. در حالي که افغانستان همسايه ماست و 1000 کيلومتر با ما مرز دارد و پيش‌بيني کرده‌اند مي‌توانيم بيش از شش هفت ميليارد دلار تجارت دو طرفه داشته باشيم، در حال حاضر نشانه‌اي از اينکه بتوانيم به اين هدف برسيم وجود ندارد و فعلا تجارت ما همان 7/2 ميليارد دلار در سال جاري خواهد بود.
در روزهاي اخير اخباري وجود داشت مبني بر اينکه بانک مرکزي افغانستان مانع همکاري صرافي‌هاي افغانستاني با ايران شده است؛ آيا اين مشکل حل شد؟


داستان اين است که بانک آرين تحريم شد. اين بانک بسيار براي ما مشکل‌گشا بود. وقتي اين بانک تحريم شد، ما ديگر نمي‌توانستيم از آن طريق نقل و انتقال پول انجام دهيم يا گشايش اعتبار کنيم. بنابراين براي اينکه ما پول را به کشور افغانستان ببريم، همان احتياط‌ها و فشارهاي بين‌المللي که روي آن بانک بود الآن هم موجود است و روي اين مسير هم هست مبني بر اينکه اين روند انتقال، بايد به صورت شفاف باشد و به صورت چمداني نباشد تا قوانين ضدپولشويي رعايت شود. در حقيقت از آنها اشکال گرفته‌اند که اگر شما شرايط واردات ارز را شفاف نکنيد و مشمول پولشويي شويد، آن وقت کمک‌هاي بين‌المللي به افغانستان هم انجام نمي‌شود. اين مشکلات وجود دارد که بانک مرکزي افغانستان هم سخت گرفته است. اينها خودشان سخت‌گيري نمي‌کنند بلکه نتيجه فشارهايي است که بر تمام کشورهايي که با ايران کار مي‌کنند وجود دارد.
خبرها حاکي از تدوين سند جامع راهبردي توسعه روابط ايران و افغانستان است؛ اين سند چه مواردي را پوشش خواهد داد؟
سفير افغانستان در ايران يک ماه و نيم است که تغيير کرده، سفير جديدي که آمده و ما هم با او ملاقات داشتيم، با همين هدف آمده است که برنامه جديدي را پيشنهاد دهد که بتواند در برنامه ارتقاي تجارت دو کشور اثرگذار باشد. حالا قرار شده با اعضاي اتاق هم ملاقات کنند که ببينند اشکالات چيست و در جهت رفع آنها برنامه‌ريزي کنند. يکي از آنها مسائل تعرفه‌اي ماست؛ براي مثال ورود کالاهاي کشاورزي آنها به ايران سخت است اما ورود کالاهاي ما به افغانستان آسان است. اين تفاوت آنها را ناراحت مي‌کند. مي‌گويند ما مغز گردو و چلغوز را به کانادا صادر مي‌کنيم اما به ايران صادرات نداريم. بايد توجه داشت که آنها کالاي ديگري هم ندارند و فقط کالاي کشاورزي دارند. وزارت جهاد کشاورزي و محيط زيست و دفع آفات بايد بنشينند و مسائل خود را حل کنند. طرف‌هاي افغانستاني ادعا مي‌کنند و روزهاي اخير هم مطرح کرده‌اند که محصول ما به چين مي‌رود و ترکيه و به صورت مسافري وارد ايران مي‌شود. مي‌گويند چرا اينها را به صورت تجاري از خود افغانستان وارد نمي‌کنيد؟ مي‌گويند ما اکنون انار صادر مي‌کنيم به کانادا اما ايران از ما نمي‌خرد. اينها معضلاتي است که بين دو کشور وجود دارد و ما داريم روي آن کار مي‌کنيم.
آيا مشکلات تجارت دو کشور تنها به تعرفه‌ها محدود مي‌شود؟
خير، يکي ديگر، بازارهاي مرزي است که مي‌تواند تجارت بين دو کشور را بسيار ارتقا دهد. کالاهاي ما در آنجا عرضه شود، کالاهاي آنها در ايران عرضه شود و خريداران ما در مرز خريد کنند. اين هم يکي ديگر از معضلات ماست که در تلاشيم راهکار حل آن را پيدا کنيم. الآن دو بازار مرزي داريم اما با توجه به اينکه 1000 کيلومتر با افغانستان مرز مشترک داريم مي‌تواند چهار پنج بازار در زاهدان، مشهد و ديگر شهرها موجود باشد. يکي هم اتاق مشترک افغانستان و ايران در افغانستان است که هنوز تشکيل نشده است. ما اتاق ايران و افغانستان را در اينجا داريم و معمولا با هر کشوري کار مي‌کنيم مشابه اين اتاق در آن کشور هم بايد تاسيس شود. آن را هم از طرف افغانستاني خواسته‌ايم تشکيل دهند تا تجار ما بتوانند روابط ايجاد کنند، رفت و آمد کنند و ببينند که چه کالاهايي را مي‌توانيم صادر کنيم و چه کالاهايي را وارد کنيم. اين همان برنامه راهبردي مورد اشاره شماست.
به‌عنوان يک هدف اقتصادي بازار افغانستان تا چه حد براي دولت مهم است تا با کمک به بخش خصوصي موجب رشد تجارت در اين بازار شود؟
ما دو ميليون افغانستاني را در ايران اسکان داده‌ايم؛ طبع غذايي و سليقه قالي و فرش و همه لوازم زندگي آنها مانند ما شده است و با آن آشنايي دارند. حالا بخشي از اين جمعيت به افغانستان بازگشته‌اند؛ اين افراد به اين کالاها عادت کرده‌اند پس براي آنها آسان‌تر است که کالاي ايراني بخرند تا اينکه بروند از ترکيه يا جاهاي ديگر خريد کنند. سوال ما اين است که چرا در حالي‌که زبان و مذهب و ريشه آنها با ما يکي است و اينقدر هم مرز مشترک داريم، تبادل کالايي ما با افغانستان، کمتر از ترکيه‌اي است که با هم 1000 کيلومتر فاصله دارند؟ اين براي ما معضل است. بايد به دنبال يک راهکار باشيم که بايد چه کنيم که با اين اشتراکات و رفت و آمدهاي پرتعداد ساليانه و اقامت دو ميليون نفر افغانستاني در ايران، بتوانيم به آنها نظير ترکيه صادرات انجام دهيم. آن راهکارها را ما داريم پيدا مي‌کنيم.