روزنامه ایران
1398/08/20
بیمعرفتیها در حق خرمشهر تمامی ندارد
محسن بوالحسنی
خبرنگار
اختتامیه بیستودومین جشنواره ملی تئاتر فتح خرمشهر دیروز در منطقه آزاد اروند برگزار شد و این رویداد نمایشی بعد از چند روز به کار خود پایان داد؛ جشنوارهای که انتظار میرفت بهدلیل اهمیت مناسبت و عنوانش یعنی فتح خرمشهرِ بزرگ و مظلوم، بسیار باشکوه و در شأن مردم این خطه و تمام ایران برگزار شود. اما حمیدرضا آذرنگ دبیر این جشنواره پیش از برگزاری مراسم اختتامیه، پای گفتوگو با خبرنگار«ایران» نشست و از چگونگی برگزاری این جشنواره گفت. آذرنگ دل پری از بیمعرفتیها در حق خرمشهر، مردمش و این جشنواره دارد.
میدانم که شما بزرگشده خوزستان هستید و حتماً این مسأله در انتخاب شما برای دبیری این جشنواره بیتأثیر نبوده است. برگزاری این جشنواره برای حمیدرضا آذرنگ که عِرقی جنوبی نیز دارد چه چالشهایی به همراه داشت؟
راستش من بهخاطر واژههای مخاصمتآمیزی از قبیل جنگ، دبیری این جشنواره را نپذیرفتم. این مسئولیت را فقط بهخاطر مناسبتی پذیرفتم که متعلق به تمام سرزمین ایران و باعث افتخار این مردم است؛ یعنی «فتح خرمشهر». از طرف دیگر من بزرگ شده خوزستان هستم و با صدای بلند فریاد میزنم که هرجا اسم خوزستان بیاید خود را موظف میدانم در خدمت مردم نجیب، صبور و همیشه محروم این خطه باشم؛ خطهای که گرچه همیشه بار مالی دولتها روی دوشش بوده اما خودشان از کمترین حقوق شهروندی محروم ماندهاند. من با سینهای ستبر، گردنی افراشته و اندک تواناییام تمام تلاشم را بهکار گرفتم تا آنچه از دستم میآید انجام دهم. شاید برای بسیاری از خوانندگان شما عجیب باشد که وقتی خواستیم تدارکات برگزاری جشنواره را کلید بزنیم هر جا که میرفتیم و درخواست کمک میکردیم کسی نه این جشنواره را میشناخت، نه جایی ثبت مکتوب شده بود که قابل استناد باشد. مناسبتهایی در تقویم و حافظه تمام کشورهای جهان وجود دارد که با یادآوریشان روحیه وطنپرستی مردمشان را تقویت میکنند. ما با فتح خرمشهر بهعنوان یکی از افتخارآمیزترین اتفاقهای تاریخ بعد از انقلاب، توانستیم بخشی از سرزمین خود را از چنگ دشمن دربیاوریم؛ اما واقعاً چه کردیم در مقابل آن روز و یادآوریهایش؟ من دقیقاً آن روزگار و آن روز مقدس و باشکوه را به یادم دارم. وقتی مجری با آن مارش آشنا خبر آزادی خرمشهر را داد به چشم دیدم مردم با هر قومیت و فاصله جغرافیایی و هر باوری، همه از این اتفاق خوشحال بودند. باشکوهترین روزی است که در تمام عمرم به یادم میآید و هربار به آن فکر میکنم افتخار میکنم. وقتی چنین مناسبتی هست آیا من باید بروم روبهروی کسانی که موظف هستند، بودجه دارند و... بنشینم و التماس کنم و در نهایت با شرمساری بیرون بیایم؟ آیا همه جای دنیا اتفاقات فرهنگی، آن هم با موضوعی اینچنین ملی پیش میآید، نیاز به این همه گردن کج امثال من وجود دارد؟
باوجود کمبود امکانات و... چقدر به استانداردهایی که مدنظر داشتید نزدیک شدید؟
من با آرمانها و ایدهآلهایی شروع کردم و میخواستم همان شکوه تاریخی را دوباره ایجاد و یادآوری کنم. اما هر چه جلوتر آمدم از ایدهآلها و آرمانهایم دورتر شدم تا به امروزِ پرافسوس رسیدم که چقدر ایدهها به خاک رفت و نتوانستم آنها را به سرانجام برسانم. بسیاری از مسئولین که احساس میکردیم خارج از بوروکراسیها و قواعد موجود، رگ غیرتشان بجنبد، ما را رها کردند و فقط وعدهوعید بود و هیچ. عجیب است برایم که برخی میتوانند نسبت به این شهر و این مردم اینقدر بیمعرفت باشند. حرفهایشان فقط تا زمانی اعتبار داشت که پایشان را از جلسات بیرون نگذاشته بودند. من در تمام عمرم فکر نمیکردم اگر بخواهم در زندگی شخصیام چنین سِمتی قبول کنم قرار باشد روبهروی کسانی بنشینم و برای مردم خرمشهر گدایی کنم. اما به خاطر خرمشهر پا به عرصه گذاشتم و روبهروی خیلیها و رخبهرخ خیلیها نشستم و افتخار هم میکنم. این جشنواره تمام بضاعت من و نهایت تلاشم بود و امیدوارم از قضاوت بیرونی هم سربلند بیرون بیایم. آمال و آرزویم خوبی حال هنرمندانی است که از سراسر ایران آمدند؛ و همچنین کسانی که پابهپای ما در ستاد اجرایی زحمت کشیدند. امیدوارم راضی باشند و بدانند و حتماً میدانند که ما با تمام ناتوانیهایمان هر آنچه در توان داشتیم هزینه کردیم. زمان، قاضی خوبی است و گذشته و آینده را داوری میکند. امیدوارم در این جهان پراختلاس و اخبار غلط، توانسته باشم در این گوشه از سرزمین زخمی، کارم را درست انجام داده باشم.
بسترسازیهایی که برای سالنها در بخشهای کیفی و کمی در ذهن داشتید چطور عملی شدند؟
ما تلاش کردیم امکانات را به حدی برسانیم که جوابگوی جشنواره باشیم و طبیعتاً از استانداردهای خودمان هم کوتاه آمدیم. جشنواره با دست خالی بچههای خرمشهر بنا شد تا تبدیل شود به یک جشنواره ملی. آرزو دارم مسئولین فکر نکنند که این اتفاق در جای دیگری بیفتد و آن را به شهر دیگری منتقل کنند. این مناسبت در عین ملی بودن، در این خاک اتفاق میافتد و ایدهآل این است که در خرمشهر برگزار شود. اگر امکانات ضعیف است به جای آنکه جشنواره را به شهرهای با امکانات ببریم، یکبار هم که شده امکانات را به این شهر بیاوریم. مگر چه میشود؟ بگذارید خرمشهر و آبادان که سایه نکبت جنگ را تجربه کردند آنقدر لبریز از امکانات شوند که جشنواره را به بهترین شکل برگزار کنند. وقتی جشنواره ملی میشود بچههای خرمشهر فکر میکنند نگران باشند و البته حق هم دارند که به این بیندیشند که جشنوارهای که با خوندل به اینجا رساندهاند از خرمشهر بیرون برود.
بچههای خرمشهر میتوانند و باید این امکانات و تجهیزات را داشته باشند تا جشنوارهای که در لوگویش عنوان «ملی» آمده را به بهترین شکل برگزار کنند. این بچهها نیاز به حمایت دارند و ما میتوانیم داشتههایمان را به اندازه و شأن این اتفاق باشکوه برسانیم.
پربازدیدترینهای روزنامه ها
سایر اخبار این روزنامه
به مردم بگویید پول نفت و بیت المال کجا رفت
امید را به دانشگاه برگردانیم
بیمعرفتیها در حق خرمشهر تمامی ندارد
ستون های ساحلی
<شفافیت> علاج واقعی مبارزه با فساد
خبر خوش روحانی به مردم
افتتاح و آغاز عملیات اجرایی 659 طرح اقتصادی
خدا کند باران نیاید
توزیع 18 هزار قطعه پانسمان برای بیماران «ای بی»
سه نکته درباره سخنان روحانی
چرا فساد ریشهکن نمیشود