زمانی برای مسخره بازی

زهره نبی زاده‪-کاظم خان (علی نصیریان) صاحب یک سلمانی است که بعد از سال‌ها کار اکنون پیر شده، دستانش می‌لرزد اما همچنان مورد آزار رقیب عشقی دوران جوانی اش، بازرس کیانی (رضا کیانیان) است وی دو همکار جوان دارد شاهپور (بابک حمیدیان) که یک نظامی‌اخراجی با تمایلات سیاسی است و دانش (صابر ابر) جوانی عاشق بازیگری است که تاکنون نتوانسته حتی در یک تئاتر کوچک بازی کند اما همه فیلم «مسخره باز» حاصل آن چه درون سر او می‌گذرد می‌باشد. ‬
‪«مسخره باز» ساخته همایون غنی زاده با تک لوکیشن و میزانسن زیبای تئاتری پا به دنیای سینما گذاشته و با فیلمبرداری و تدوین سینمایی یک فیلم با ریتم تند را به مخاطبین سینما هدیه می‌کند. فیلمساز از یک سو ادای دین به سینما و یا بهتر بگویم بازیگران و بازیگری را در پیش گرفته از سویی دیگر فیلم خود را با مضمون‌های متعدد و متنوع پرداخت نموده است. او که بینامتنیت را دریافته، دیوارهای تنگ نظری میان سینما و تئاتر را پشت سر گذاشته و امیدوارم در دنیایی که هنرهای ترکیبی در حال پیشرفت و گسترش می‌باشد وی نیز بتواند آثار زیبای دیگری را بدون توجه به این تنگ نظری‌ها پدید آورد.‬
‪همایون غنی زاده علاوه بر بازسازی بعضی از سکانس‌ها و نماهای فیلم‌های دیگر - با حال و هوای مسخره باز - به نظر می‌رسد فضای فانتزی حاکم بر فیلمش را نیز با اقتباسی از فیلم‌های تیم برتون ساخته باشد.‬
‪می‌توان از دیدگاه روانشناختی، سیاسی، ساختاری یا زوایای دیگر به «مسخره باز» پرداخت اما نگارنده قصد دارد نگاه اصلی سازنده فیلم را دنبال نماید و آن همان چیزی است که در سر دانش می‌گذرد و به زبان او جاری می‌شود و فیلم را می‌سازد یعنی همان رویاها و آرزوهایی که از کودکی تاکنون با وی بوده است. رویای دانش برای او همه چیز است، علت زنده بودن و تلاش‌هایش اگرچه برای دیگران یک مسخره بازی بیش نیست. کمد تنگ و تاریک سلمانی کاظم خان باند پرواز اوست، محل رهایی و آزادی است، جایی برای رسیدن به عشقش هما (هدیه تهرانی) سوپر استارسینما و همکاری با او برای از بین بردن باندهای فاسد و جنایتکار که در راس آن بازرس کیانی است.‬
‪«مسخره باز» مخاطبانش را به یادآوری رویاها و آرزوهای کودکی دعوت می‌کند. دانش ما را به رویا سازی و آرزو بازی فرا می‌خواند. فیلمساز همگان را به تلاش برای رسیدن به آرزوهایشان تشوق می‌کند. نگارنده آرزوی زلزله و سونامی‌ندارد چون خوب و بد را با هم پاک می‌کند بلکه خواهان رسیدن همه به آرزو‌های کوچکشان می‌باشد و از این نمی‌ترسد که با رسیدن به آنها دیگر آرزو و رویایی باقی نماند زیرا آرزو و رویاهای بزرگ تر پشت آرزوهای کوچک قرار دارند.‬