روزنامه ابتکار
1398/08/14
آیا راهبردها و راهکارهای کنونی برای از میان برداشتن افراطگرایی و خشونت در خاورمیانه نتیجهبخش است؟
نسل چهارم بنیادگرایی در دوره پساالبغدادیمحمدرضا ستاری
با گذشت بیش از یک هفته از کشته شدن ابوبکر البغدادی خلیفه خودخوانده داعش به دست نیروهای آمریکایی در ادلب سوریه، همچنان حرف و حدیثها از نحوه کشته شدن وی و نیز فرآیند مبارزه با این گروه تروریستی ادامه دارد.
در حالی که دولت ترامپ سعی دارد از این مسئله به عنوان برگ برندهای جهت تبلیغات داخلی و نیز آرام کردن التهابات ایجاد شده درخصوص تصمیم اخیر این کشور مبنی بر خارج کردن نیروهای نظامی آمریکا از شمال سوریه و متعاقب آن حمله ترکیه به کردها استفاده کند، روسیه عملیات نظامی برای از میان برداشتن ابوبکر البغدادی را مشکوک توصیف میکند.
در میان مقامات متفاوت روسی که در این خصوص اظهارنظر کردهاند، اخیراً سرگئی نارشکین رئیس سازمان اطلاعات خارجی روسیه به خبرنگاران گفته که به سبب فقدان شواهد ژنتیکی، مسکو نمیتواند مرگ ابوبکر البغدادی را باور کند. دمیتری پسکوف سخنگوی کاخ کرملین نیز تاکید کرده که هنوز شواهد موثق درخصوص مرگ رهبر داعش وجود ندارد و تا زمانی که در این مورد سند و مدرک معتبری در دسترس نباشد، روسیه مرگ وی را تایید نخواهد کرد.
با تمامی این اوصاف اما داعش رهبر جدید خود به نام ابو ابراهیم الهاشمی القریشی را معرفی کرده و تا کنون دو شاخه خارجی این گروه در مصر و بنگلادش طی پیامی ویدئویی با او بیعت کردهاند. از سوی دیگر از هفته گذشته تاکنون بسیاری از کارشناسان و حتی مقامات غربی نسبت به تجدید حیات و آغاز عملیاتهای جدید داعش هشدار دادهاند به طوری که علاوه بر اظهارات وزیر دفاع آمریکا و مقامات امنیتی این کشور، روزنامه واشنگتن پست نیز در مطلبی خاورمیانه را به زمینی حاصلخیز برای ظهور و بروز مجدد داعش تعبیر کرده و نوشت: ریشههای خیزش دوباره داعش همچنان باقی مانده و درصورت عدم مواجهه با این ریشهها، جهان غرب باید خود را آماده پذیرایی برای نسل جدیدی از داعش و متعاقب آن آوارگان خاورمیانهای کند.
چهار دوره تحول سلفیگری در خاورمیانه
هرچند با تسخیر آخرین سنگر داعش در روستای باغوز سوریه در سال گذشته بسیاری از ناظران نسبت به اتخاذ فاز جدید عملیاتی این گروه هشدار دادهاند، اما برای تحلیل وضعیت کنونی و دورنمای آتی افراطگرایی در منطقه خاورمیانه که اکنون وجود آن در داعش متبلور است، باید یک پله پایینتر سطح تحلیل و اخبارهای کنونی را مدنظر قرار داد.
نخست اینکه جریان سلفی و تندرو در منطقه خاورمیانه قدمتی چند صد ساله دارد که در دورههای مختلف بروز و ظهور متفاوتی است. به طور کلی اندیشه و ادبیات این جریان را به چهار دسته کلی تقسیم کرد. جریان سنتی سلفی که از ابن تیمیه برخاسته و در عمل چندان کنشی رادیکال نداشته است، جریان دوم مربوط به وهابیت، جریان سوم در جنبشهایی نظیر طالبان و القاعده تبلور یافته و جریان چهارم نیز جریان خلافت است، جریانی که در کنش و اندیشه در زمینههایی بسیار متفاوتتر از اسلاف خود عمل کرده و به زبان ساده میتوان گفت موفق شده که با بهرهگیری از ابزار نوین به جنگ با دنیای نوین برخیزد.
این جریان در طول پنج سال گذشته نشان داد با بهرهگیری از ابزارهای دنیای مدرن ضمن درنوردین مرزها و موانع فیزیکی برای برقراری ارتباط، جذب و تبلیغ، عملاً فاصلهای به اندازه یک کلیک با سربازان خود فاصله دارد. در این رابطه استیون امرسون در کتاب خود با عنوان (جهاد آمریکایی: تروریستها در میان ما زندگی میکنند) توضیح میدهد: جهانی شدن مناسبات در قالب اقتصاد بینالملل و نیز کارنامه آمریکا باعث شده است هواداران خلافت و تروریستها به شیوه عجیبی در همسایگی ما به سر ببرند و با توجه به اینکه اینترنت و فضای مجازی بزرگترین پشتیبان آنها است، عملاً نفی و طرد آنها مسیر نخواهد بود. نمونه مشخص و بارز این موضوع را میتوان در جذب جوانانی از قلب اروپا دید. اشخاصی که هرچند با شرایط، فرهنگ و آموزههای غربی پرورش یافتند، اما در چرخشی عجیب به دامن تروریستها پناه برده و به راحتی جان خود را برای تفکر آنها از دست میدهند. معضلی که علاوه بر تبعات اجتماعی و امنیتی آن، اکنون برای برخی از کشورهای اروپایی تبدیل به چالشی سیاسی و حقوقی نیز شده است چرا که هزاران اسیر داعشی اکنون در عراق و سوریه وجود دارند که کشورهای متبوعشان حاضر به پذیرش آنها نبوده و همچنان در وضعیتی نامعلوم به سر میبرند.
علت و معلول افراطگرایی در خاورمیانه
موضوع بعدی به خاستگاه و ریشههای این جریان تندرو و افراطی باز میگردد. هرچند بسیاری از کارشناسان چنین جریانهایی را ساخته و پرداخته قدرتهای بینالمللی دانسته و در این میان شخص دونالد ترامپ صراحتاً داعش را ساخته دست باراک اوباما و هیلاری کلینتون عنوان کرده است، اما باید درنظر داشت رشد و گسترش این گروهها به واسطه حمایتهای صورت گرفته معلول جریان اصلی بوده و علت آن را باید در دل تحولات منطقه جستوجو کرد.
منطقه خاورمیانه و مرزهای ملی آن که اکنون در دولت-ملتهای کنونی تجلی یافته، نشات گرفته از عاملی به نام استعمار است. حضور قدرتهای بزرگ بینالمللی که در طول دهها سال نقش تعیین کنندهای در تحولات منطقه داشتهاند، سبب شده تا سیر حوادث خاورمیانه از حالت و مسیر طبیعی آن خارج شده و خارج از خاستگاه اجتماعی و فرهنگی آن حرکت کند.
از سوی دیگر الغای خلافت اسلامی که آخرین بار در دهه 1920 میلادی و پس از جنگ جهانی اول صورت گرفت (هرچند فاصله معنادار میان خلفای عثمانی و مردم منطقه را نباید فراموش کرد)، باعث ایجاد خلائی در جهان اهل سنت شد که این خلاء نه نتها پر نشد، بلکه با پیوند خوردن به دولتهای ورشکسته و مستبد به خصوص در کشورهای عربی و ناکام ماندن مردم در پیگیری مطالبات حیاتی، باعث شد تا روند تحولات سیاسی با تحولات اجتماعی و فرهنگی به صورت تفکیک ناپذیری ادغام شود و یکی از عوامل بروز خشونت را پدید آورد.
داود فیرحی استاد علوم سیاسی دانشگاه تهران در گفتوگویی که چندی قبل با نگارنده داشت معتقد است: جامعه خاورمیانه درگیر مشکلاتی چندوجهی است. یک قسمت آن مربوط به بحث استعمار و نفت در منطقه است. یعنی انسانهایی روی نفت زندگی میکنند ولی از امتیازات نفت بهرهای ندارند. از سوی دیگر در منطقه دولتهایی نظامی و سرکوبگر شکل گرفته است. این دولتها از لحاظ خدمات اجتماعی ناموفق بودهاند. یعنی دولتهای سکولاری با خاستگاه نظامی شکل گرفتهاند؛ مانند صدام، اسد، ناصر، بن علی و قذافی که همگی با خاستگاهِ نظامی، سکولار، ضد دموکراسی و ورشکسته از حیث خدماتِ اجتماعی شکل گرفتهاند. با پیوند خوردن مشکلات داخلی به تمامی این مسائل، آلترناتیوی شکل میگیرد که از دل آنها جنبش ضداستعمار و ضد سکولاریزم پا میگیرد. اما آنچه این تفکر را توجیه میکند بیشتر سازمانِ درونیِ تفکر سلفی است. باید تاکید کنم که اگر تمامی عوامل هم وجود داشته باشد، اما علت اصلی غایب باشد چنین جنبشهایی شکل نخواهد گرفت. به عنوان مثال یک جنبشِ پرتنشی مانند داعش به یک شعله یا آتش یا هیزم احتیاج دارد، اما آن چیزی که سرانجام آن را روشن میکند کبریت است.
در این میان تجربه تاریخی نیز نشان میدهد معمولاً گروههای رادیکال که متلاشی میشوند از بین نرفته و در جامعه حل میشوند. آنها براساس گسلهای قانونی یا رویههای زندگی که در جامعه وجود دارد سعی میکنند کارهای خودشان را در همان قالب دنبال کنند. این یک فرمول در کل دنیاست. وقتی یک جنبش یا یک نظامِ سیاسیِ پیشین فرو میپاشد تمام کارمندان، اعضا و نیروهای آن که موثر هستند کشته یا اسیر نمیشوند، بلکه سعی میکنند براساس شرایط جدید زندگی را سامان بدهند. این یک قاعده است و در همه نظامها وجود دارد. به همین دلیل هم وقتی که شاخه نظامی یا سرزمینیِ داعش میشکند به چیزهای دیگر رو میآورند و این احتمال هم وجود دارد که از جاهای مختلف سر برآورند.
راهکار سیاسی یا راهکار اجتماعی
مسئله سوم نحوه برخورد و مقابله با چنین جریانهایی است. هرچند نظام جهانی به واسطه خشونت و تبعات ویرانگر جریانی مانند داعش حساس شده و بسیاری از ناظران بر جنبه نظامی مواجهه با چنین گروههایی برای مهار اولیه آن تاکید میکنند اما باید به یاد داشت که برخورد تکبعدی در پدیدههای پیچیدهای مانند تروریسم که تاکنون مد نظر سیاستگذاران جهانی قرار گرفته است تنها حکم مسکنی را خواهد داشت که برای مدت کوتاهی قادر به التیام درد بیمار خواهد بود.
در همین راستا، قاسم افتخاری استاد باسابقه علوم سیاسی در دانشگاه تهران در گفتوگویی که با مجله مهرنامه انجام داده بود، نحوه برخورد با چنین جریانهایی را در دو بعد سیاسی و اجتماعی دیده و معقتد است: پدیدههای سیاسی نیازمند بهکارگیری ابزارهای سیاسی از قبیل مذاکره، میانجیگری، تحریم، تهدید و حتی جنگ است. از سوی دیگر پدیدههای اجتماعی، نیازمند ریشهیابی اساسی و طی روندی تدریجی است و برای مشخص شدن علت مسئله باید عمق پدید آورنده آن را درنظر گرفت. امروز جهان با مشکلاتی از قبیل فقر، ناکارآمدی دولتها، خشونت و تبعیض روبهرو است و این امر با پیوند خوردن به ابهام در نظم بینالمللی، باعث شکلگیری گروههای فروملی فراوانی شده است. افتخاری تصریح میکند: درواقع جهان ما جهان نابرابری و نارضایتیها است که اینگونه جنبشها را پدید آورده است. درواقع هیچ انسان مرفهی تفنگ بر نمیدارد تا جان خود را به خطر بیندازد. بنابراین از یک سو میتوان مسائل را به صورت موقت حل کرد، یعنی با سرکوب گروههای فروملی، مدتی آرامش را برقرار کرد. راه دیگر به صورت ریشهای است و دولت– ملتها باید برای این مسئله به فکر چاره باشند. شما گلدانی دارید که در آن درختی کاشتهاید؛ گلدان در طول زمان ثابت مانده اما درخت رشد کرده است. زمانی میرسد که این گلدان نمیتواند وظیفه اولیه خود را انجام دهد و در این حالت دو اتفاق باید صورت بگیرد. یا باید درخت از بین برود و یا اینکه گلدان بشکند. واقعیت این است که تمام تلاشها در این جهت است که این گلدان حفظ و به هر نحوی نگهداری شود.
به همین دلیل است که در طول سالهای اخیر شاهد بهروزرسانی و حتی خشنتر شدن جریانهای سلفی بودهایم، امری که احتمال دارد در دوره دیگر با پدیدهای جدید به نام پساخلافت مواجه باشیم.
پربازدیدترینهای روزنامه ها
سایر اخبار این روزنامه
آیا راهبردها و راهکارهای کنونی برای از میان برداشتن افراطگرایی و خشونت در خاورمیانه نتیجهبخش است؟
جلال خوشچهره
سرریز کاسه صبر تهران
توسعه مبانی فرهنگی
«ابتکار» از طرح انتخاب نامزدها توسط بدنه جبهه اصلاحات گزارش میدهد
چالش «سرا»
«ابتکار» موضوع واردات 500هزار تن ذرت آلوده را بررسی کرد
ذرت آلوده از شایعه تا واقعیت
هر اقامتگاه سنتی «هتلبوتیک» است؟
صدای زنگ خطر از هتلهای شیک ایران
حواشی اخبار مربوط به خودروهای دپو شده بررسی شد
واردات و ترخیص پرحاشیه ۱۳ هزار خودرو
با حضور علیاکبر صالحی و خبرنگاران
عملیات گازدهی سانتریفیوژهای پیشرفته IR6 آغاز شد
چرا تعدد زوجات موضوع مورد توجه این روزهای فضای مجازی شده است؟
تبداغجنجال«چندهمسری»
رئیس قوه قضائیه:
تعامل راهکار اصلی برونرفت از مشکلات کشور است
معاون اول رئیسجمهوری:
اینگونه نباشد که عدهای در پشت درهای سیاست بمانند
وزیر نفت:
قیمت نفت زیر 60 دلار نمیرود
نماینده دادستان در پرونده گروه عظام:
«ایروانی» پول بیتالمال برای تولید داخل را صرف واردات قطعات چینی میکرد
توسعه مبانی فرهنگی