مشکل دولت کارنامه خالی است نه ضعف اطلاع‌رسانی

سرویس سیاسی- برخلاف ادعای این عضو شورای شهر، مشکل دولت به هیچ عنوان ضعف اطلاع‌رسانی نیست، چه بسا اکنون حدود 30 روزنامه متعلق به مدعیان اصلاحات و دولت مشغول به فعالیت هستند. علاوه‌بر این تعداد زیادی سایت و کانال در فضای مجازی نیز متعلق به طیف مدعی اصلاحات است که مرتب در حال حمله به منتقدان و توجیه عملکرد دولت هستند.
مشکل اصلی دولت آقای روحانی، عملکرد بسیار ضعیف در حوزه‌های مختلف و به عبارتی کارنامه خالی است.
متأسفانه علی‌رغم سپری شدن بیش از 6 سال از عمر دولت، در حوزه‌های مختلف کارنامه قابل قبولی از دولت ارائه نشده است.
بايد از «اينستكس» قطع اميد كرد


روزنامه اعتماد در مطلبی به نقل از محمد لاهوتي، رئيس كنفدراسيون صادرات ايران نوشت که به‌نظر مي‌رسد بايد از اينستكس قطع اميد كرد. او با ‌اشاره به اعلام بانك مركزي تاكيد كرد: اينكه بانك مركزي صراحتا اعلام مي‌كند كه «صادرات»، پاسخگوي نيازهاي ارزي كشور است يك تعارف نيست.
این روزنامه زنجیره‌ای همچنین چندی پیش هم تصریح کرده بود:«اروپا در مقطع کنونی مزیت اقتصادی خود را برای ایران از دست داده و کشور نمی‌تواند و نباید دیگر منتظر وقوع تحولی جدی در روابط دوجانبه اقتصادی یا منتظر تلاش اروپا برای انتفاع ایران از مزایای اقتصادی برجام در قالب اینستکس یا دیگر سازوکارهای مالی ویژه باشد.»
اعتماد همچنین اذعان کرده بود:«این گزاره فی‌نفسه می‌تواند نقطه پایانی بر برجام و بهبود روابط با (اتحادیه) اروپا قلمداد شود و عملاً کشورمان را صاحب این حق و مشروعیت کند که با وجود صبر راهبردی و تلاش برای حفظ برجام، از این توافق خارج شود؛ هرچند قطعا این حق و مشروعیت از سوی کشورهای اروپایی و شماری از دیگر اعضای غیراروپایی جامعه جهانی به رسمیت شناخته نشود و حداقل روابط کشور با غرب وارد دوره تازه‌ای از واگرایی شود.»
گفتنی است، این اعترافات همان طیفی است که پیش از این با تیترهایی همچون «موگرینی: هرچه تهران بگوید»، «اروپا کنار ایران»، «اروپا علیه آمریکا»، «اروپا آمریکا نیست» و... به بزک اروپا پرداخته بودند.
منفعت آشنایان دولت در شائبه افکنی
روزنامه شرق در شماره دیروز خود طی گزارشی به یکی از نوشته‌های مشاور رئیس‌جمهور در فضای مجازی پرداخته است. عمده‌ترین کار حسام‌الدین آشنا برجسته کردن مواردی در حاشیه و آوردن آنها به متن است.
در گزارش شرق آمده است: «حسام الدين آشنا مشاور رسانه‌ای رئیس‌جمهور در توییتر نوشته است: «میزان: با اقدامات قضات و دادستان‌ها در سراسر کشور از تعطیلی حدود ۵۰۰ کارگاه و مراکز تولیدی جلوگیری شده است. لطفا نام، مکان، علت در معرض تعطیل بودن، اقدامات مشخص دستگاه قضایی در هر مورد و وضعیت فعلی تولید هر مرکز را جهت تنویر افکار عمومی ‌اعلان فرمایید.»
این گزارش سپس به اصل خبر نیز پرداخته است: «اما اصل خبر چه بود؟ حجت‌الاسلام رئیسی پنجشنبه نهم آبان در بازدید از کارخانه ماشین‌سازی تبریز در بخشی از سخنان خود گفت: فساد چوبی در چرخ تولید است. اگر این چوب برداشته شود، چرخ‌های تولید به حرکت در می‌آید... تمام تلاش ما در دستگاه قضایی آن است که با همه ظرفیتمان در جهت رونق تولید تلاش کنیم به هیچ عنوان اجازه داده نخواهد شد هیچ کارخانه و کارگاهی تعطیل شود. آماری که در مورد استان آذربایجان شرقی وجود دارد بیانگر این است که با اقدامات دستگاه قضایی از تعطیلی بیش از ۳۲ مورد از کارخانجاتی که با مشکل مواجه شده بودند، جلوگیری شده است.»
گزارش در انتها افزوده: «میزان هم در گزارشی نوشت با توجه به تأکیدات رئیس قوه قضائیه، دستگاه قضا تلاش‌های مثمرثمری در راستای احیای کارخانه‌های تعطیل شده انجام داده که منجر به‌ اشتغال تعداد قابل توجهی از کارگران شده است، به طوری که با اقدامات قضایی قضات و دادستان‌ها در سراسر کشور از تعطیلی حدود ۵۰۰ کارگاه و مراکز تولیدی جلوگیری یا تلاش شده است مشکلاتشان حل شود.»
امروزه همه به حرکت مثبت و دلگرم‌کننده قوه قضائیه پس از ریاست آیت‌الله سیدابراهیم رئیسی بر این قوه اذعان دارند. حال در این میان باید دید منفعت آشنایان دولت در این‌گونه شائبه افکنی‌ها چیست؟! آیا بهتر نیست آقای آشنا به جای آنکه منتظر اعلام آمار از دیگر قوای حکومت باشد خود بگوید دستاورد دولت تدبیر و امید که مقام مشاورت ریاست آن را دارد در حوزه‌ اشتغال‌زایی چیست و چقدر است؟
وگرنه قول معروف و انتظار معمول آن است که قوه مجریه وظیفه اصلی‌ اشتغال‌زایی و رونق تولید را به عهده‌دارد، مگر اینکه آقای آشنا بنا را بر «آشنازُدایی» و کاری خلاف معمول گذاشته باشد.
ادعای شما را باور کنیم یا نامه 4 وزیر به روحانی را؟!
دولت و حامیان آن، برای اینکه نسبت به مسئولیت مسیر خسارت بار 6 سال گذشته فرافکنی کنند و سوزاندن فرصت‌ها و توانمندی‌های درونی به پای نگاه ملتمسانه و رویکرد منفعلانه‌شان به غرب را بپوشانند، مشکلات ناشی از این روند را که امروز‌گریبانگیر مردم شده، پای خروج آمریکا از برجام می‌نویسند، این اتفاق را نیز حاصل وقایع دی ماه 96 و این مسئله را نیز گردن منتقدان و بحران موسسات اعتباری می‌اندازند. دیروز چند مطلب منتشره در روزنامه دولتی ایران پژواک همین محور منحرفانه و دروغ آمیز بود.
ارگان دولت دیروز در گزارشی نوشت: «اعتراضات دی ماه هنگامی به وقوع پیوست که تنها 8 ماه از برگزاری انتخابات می‌گذشت. به عبارت دیگر، هنوز دولت جدید برنامه‌های خود را آغاز نکرده بود(!) که مثلاً ناکارآمدی آن برنامه‌ها و وخیم شدن وضع اقتصاد، بهانه اعتراض‌ها شده باشد. قطعاً نمی‌توان گفت وضع اقتصاد کشور در آن ایام، با سرعت رو به شکوفایی بود، اما همه شواهد و قرائن نشان می‌دهند که وضعیت تاحدی بسامان بود و اصلاً هیچ نشانه‌ای از آنچه منتقدان، دیروز و امروز ناکارآمدی دولت می‌خوانند، دیده نمی‌شد... پیش از اعتراضات دی ماه، که به دنبال آن نوسانات ارزی هم آغاز شد، اقتصاد وضعیت باثباتی داشته است. بنابراین، همان طور که روحانی گفت، مردم حق دارند بپرسند چه شد که ناگهان شرایط کشور به این ‌ترتیب تغییر کرد؟ این همان نکته‌ای است که منتقدان دولت، علاقه‌ای ندارند به آن توجه کنند.»
مگر نگفتید خزانه خالی است؟!
محمدرضا تابش، عضو فراکسیون امید نیز به ایران گفته است: «چند هزار میلیارد از پول بیت‌المال دادند برای بدهی همین‌ها[موسسات اعتباری]. دولت مخالف دادن این پول بود اما فشارهایی آمد و برای اینکه بحران بدتری در کشور ایجاد نشود مجبور شدند بدهی اینها را از بیت‌المال بدهند. خب خط و ربط افرادی که این مؤسسات را علم کردند مشخص است. روابط و وابستگی‌های اینها مشخص است. نسبت اینها با بحران دی 96 مشخص است. تورم ناشی از بحران ایجاد شده توسط این مؤسسات مشخص است. مقصر اینها دولت است؟ اگر قرار بود دولت مملکت را تعطیل کند که اول باید جلوی پرداخت بدهی همین‌ها را می‌گرفت.»
پاسخ‌ ترفند مذکور دولت و حامیانش این است که اگر وضعیت اقتصادی کشور تا قبل از «دی 96» و بحران موسسات اعتباری مناسب بود، چرا نیمه دوم «شهریور 94» علی طیب‌نیا، محمدرضا نعمت‌زاده، علی ربیعی و حسین دهقان وزرای اقتصاد، صنعت، کار و دفاع دولت یازدهم به روحانی نامه نوشتند و هشدار دادند که «بیم آن می‌رود که این رکود تبدیل به بحران و آنگاه بی‌اعتمادی شود که برای زدودن آثار آن شاید مدت‌ها وقت لازم باشد.»؟
مطلب دیگر اینکه می‌گویند یکی از ریشه‌های افزایش تورم و قیمت دلار، پرداخت سی هزار میلیارد تومان از سوی دولت به زیان دیدگان موسسات اعتباری است. مگر آقای روحانی نگفت خزانه خالی است؟ از خزانه چطور سی هزار میلیارد تومان درآمده است؟
تابش همچنین مدعی شد: «چه کسانی جلوی آن قراردادها را در داخل گرفتند و گفتند معنای کار کردن با اروپایی‌ها این است که برای بیکاران اروپایی شغل درست کنیم؟ خب سرمایه‌گذاری اروپایی می‌خواست بیاید اینها سر و صدا می‌کردند که این خیانت است. وقتی فراری‌اش دادند تازه طلبکار شدند که برجام نتیجه اقتصادی نداشته.»
کدام قرارداد؟ آنچه پس از برجام در قالب همکاری‌های اقتصادی ایران و اروپا انجام شد، تنها یک‌سری تفاهم‌نامه بود. قرارداد مربوط به مواردی نظیر توتال بود که علی‌رغم سابقه بدعهدی‌اش و هشدار منتقدان، دولت باز هم به آن اعتماد کرد و توتال نیز دوباره خیانت. دروغ پردازی تابش در حالی است که علت عدم همکاری شرکت‌های اروپایی نیز‌ ترس از جریمه‌های سنگین آمریکا بود نه منتقدان.
بیانیه 200 سینماگر؛ مخالفت با فرهنگ ایرانی با «ژست روشنفکری»
روزنامه سازندگی تیتر و عکس 1 شماره اخیر خود را به «بیانیه 200 سینماگر» اختصاص داد و نوشت: «200 سینماگر؛ نویسنده، کارگردان، بازیگر و... با انتشار بیانیه‌ای خواستار امنیت حرفه‌ای در کار خویش شدند و از فقدان امنیت شغلی، دزدی اینترنتی، گروه‌های ذی‌نفوذ، مراحل سانسور و ممیزی، دخالت‌های دولت، سرمایه‌های مشکوک و سوءاستفاده از ارزش‌ها انتقاد کردند.»
در این گزارش آمده است: «ظاهراً بخشی از مخالفان فیلم خانه پدری هرگز تصور نمی‌کردند که توقیف این فیلم چنین ابعاد گسترده‌ای پیدا کند گمان آنها این بود که بعد از چند روز اعتراض مجازی و غیرمجازی همه‌چیز فروکش می‌کند... اما انگار این کار مقدمه‌ای بود برای بیان اعتراض‌های جدی‌تر سینماگران؛ مسئله سانسور، دخالت در حوزه مجوزهای وزارت ارشاد و ناامنی شغلی.»
در بخشی از این بیانیه که دهها بار واژه سانسور در آن آمده و سازندگی متن کامل آن را منتشر کرده آمده است: «ما بیزاری خود را از سیاست‌های تفتیش شکل و محتوا به هر نحوی اعلام می‌کنیم و خواهان آزادی بیان و اندیشه هستیم.»
لازم به ذکر است که نویسندگان بیانیه در حالی ژست آزادی و مخالفت از سانسور را می‌گیرند که رسانه‌های مدعی اصلاح‌طلب مانند سازندگی آن را با توقیف فیلم «خانه پدری» مرتبط می‌دانند؛ فیلمی ‌سراسر سیاه و ضد دین و ضد ایران که در آن، صحنه‌هایی از خشونت و قتل و دفن یک دختر توسط پدر و برادرش به نمایش درمی‌آید و این جنایت به فرهنگ و عقاید و سنت‌های ایرانیان نسبت داده می‌شود!
جالب آنکه فیلم‌های سیاه ایرانی که از سوی مدعیان روشنفکری تولید شده است به حدی تلخ و مشمئزکننده بوده که بارها صدای رسانه‌های خارجی و کسانی که روزگاری برای کارگردانان آن فیلم‌ها سوت و هورا می‌کشیدند را نیز درآورده است.
رادیو صدای آلمان (دویچه وله) پس از نمایش فستیوال فیلم‌های ایرانی در کلن و برلین سال 2017 در گزارشی نوشته بود: «فیلم‌های ایرانی به شکل ویژه‌ای تلخ و پردرد هستند... فیلم‌های اجتماعی به فجایع خانوادگی ختم می‌شوند و کمدی‌های شاد و سبک به مصیبت و ماتم منتهی می‌گردند.» یا آنکه رادیو فرانسه پس از نمایش فستیوال فیلم‌های ایرانی در کلن و برلین سال 2017 در مطلبی نوشت: «فیلم‌های ایرانی تیره، ناامیدکننده، ملال‌آور و گاه خشن و مازوخیستی هستند.»
رسانه بی‌بی‌سی در 17 آذر 95 نوشت: «بسیاری از فیلم‌های این روزهای سینمای ایران، سرشار از صحنه‌های خشن و تمرکز بر موضوعاتی مانند تجاوز، خیانت، از هم‌گسیختگی خانوادگی و فسادی فراگیر در جامعه ایرانی است.... فیلم‌های ایرانی مملو از پرخاش و خشونت، هیستری و دیگر ستیزی است و رسوخ نابسامانی در تمام وجوه جامعه. ایرانی که در این فیلم‌ها می‌بینیم، ایرانی است که خشت روی خشت بند نمی‌شود و نمی‌توان به هیچ‌چیز و هیچ‌کس اعتماد کرد، بااین‌حال که صحنه زندگی اجتماعی ایران با تمامی‌تنگناهای نفس‌گیرش، هنوز از جنب‌وجوش همیشگی برخوردار است و مثل همیشه خوشی‌ها در کنار ناخوشی‌ها حضور دارند. پس چطور می‌شود که سینمای ایران این‌چنین به سیم آخر زده و در ناامیدی محض غوطه خورده است... فیلم‌های ایرانی اغلب از ایجاد تعادل بین لحظات پرتنش و عصبی با موقعیت‌های متعادل، از تعادل بین نور و تاریکی بازمی‌مانند و تماشایشان مثل گیرافتادن در ‌ترافیک یکی از بزرگراه تهران بیش‌تر از اینکه یک مواجهه الهام‌بخش باشد مایه فرسایش ذهن است.»