ادامه دهنده راستین سنت شعر کلاسیک



مریم شهبازی
خبرنگار


شعار تاریخی «یا مرگ یا مصدق» یادگاری برخاسته از سروده‌های اوست؛ شعری که وقتی در محضر درس بدیع‌الزمان فروزانفر خواند موجب دلخوری‌ شد و رابطه مظاهر مصفا و فروزانفر را شکراب کرد. حالا چند روزی‌ است که مصفا، این مصحح و شاعر برجسته، با زندگی وداع گفته و اهالی ادبیات داغدار مردی شده‌اند که نه تنها در عرصه تدریس و تحقیق چهره‌ای شناخته شده است بلکه حتی در شاعری هم او را ادامه دهنده راستین راه سنت شعر کلاسیک پارسی می‌دانند.

ادیبی آزاده و پایدار در دوستی
مظاهر مصفا از آن دست ادیبانی‌ است که کمتر کسی قادر به انکار جایگاه ادبی و علمی‌اش است، حتی آن‌هایی که در دهه هشتاد موجب کنار گذاشتن او از دانشگاه تهران شدند هم نمی‌توانند خدماتش را نادیده بگیرند. این استاد دانشگاه، مصحح متون کهن، شاعر و محقق هشتاد و هفت سال قبل در تفرش دیده به جهان گشود، همان جایی که روز گذشته با مشایعت جمعی از دوستان و خانواده‌اش به آغوش خاک سپرده شد.
 فتح‌الله مجتبایی، مورخ ادیان و عرفان شرق که سابقه آشنایی و دوستی اش با مصفا به هفت دهه قبل بازمی گردد، به سال‌های تحصیل در دانشگاه تهران که از مقطع کارشناسی آغاز شد و تا دکتری ادامه یافت و بعد هم به روابط خانوادگی کشیده شد و استواری بیشتری به‌دلیل علاقه مندی‌های مشترک ادبی پیدا کرد. این عضو پیوسته فرهنگستان زبان و ادب فارسی در توصیف همکار و دوست قدیمی اش به «ایران» می‌گوید: «او بیش از هرچیزی شاعری درجه یک است، قصیده‌های مصفا از جهت محتوا برخوردار از مضامینی نیمه فلسفی هستند و اغلب موضوعاتی درباره زندگی را شامل می‌شوند. مصفا در کنار سال‌ها تدریس در دانشگاه تهران و شاعری دست به تصحیح‌های متعددی از متون کلاسیک ادب پارسی زده که از جمله آنها می‌توان به تصحیح مجمع‌الفصحاء، تصحیح دیوان سنایی و تصحیح جوامع‌الحکایات عوفی اشاره کرد.» این عضو هیأت علمی بنیاد دایرةالمعارف بزرگ اسلامی او را ادیبی بسیار فروتن می‌خواند و می‌گوید: «نه تنها شاعر بود که زندگی شاعرانه هم داشت، مردی بود بسیار آزاده و از سویی هیچگاه در قید و بند محدودیت‌های آداب و رسوم نمی‌ماند. حتی زمانی که به ریاست فرهنگ قم انتخاب شد هم از عقاید خود دست برنداشت و در نهایت مدت چندانی به این سمت باقی نماند. با اینکه از جایگاه ادبی خود مطلع بود اما هیچگاه دچار غرور نشد، در دوستی پایدار و به معنای واقعی ادیبی آزاد بود.»
سعید حمیدیان، استاد ادبیات دانشگاه علامه طباطبایی که از دوستان قدیمی مصفا به شمار می‌آید و سابقه آشنایی‌شان به بیش از چهل سال قبل بازمی گردد هم به «ایران» می‌گوید: «اغراق نیست که او را دانشمندی جامع الاطراف بخوانیم، شاعر خوبی بود اما همه هنرمندی اش به شعر محدود نمی‌شد. او سال‌ها در تربیت علاقه مندان ادبیات هم نقشی جدی ایفا کرده است.» حمیدیان یکی از ویژگی‌های شاخص فکری مصفا را به اعتقاد شخصی اش در حوزه ادبیات می‌داند و درباره آن می‌گوید: «به ادبیات کلاسیک فارسی می‌توان به چشم دانشگاهی کامل و مهم در حوزه علوم مرتبط به ادبیات نگاه کرد. تأکید داشت هر آنچه در علوم ادبی به‌دنبال یادگیری و فهم آنها هستیم در نظم و نثرمان نهفته است و بهتر است حرف این و آن را رها کنیم و همه چیز را در متون اصیل و گرانبهای کهن فارسی بجوییم.»  شعار مشهور «یا مرگ یا مصدق» برگرفته از یکی از شعرهای به جای مانده از مصفاست: «آزادگان به راهت، از جان خود گذشتند/ با خون خود نوشتند، یا مرگ یا مصدق». شعر او در کلاس درس بدیع الزمان فروزانفر که تز دکتری خود را زیر نظر او می‌نوشت خوانده می‌شود. این اتفاق به مذاق فروزانفر خوش نمی‌آید و موجب برآشفته شدن او و بروز جدل لفظی میان او و مصفا می‌شود. همین مسأله منجر به کدورتی 9 ساله و بازماندن او از دفاع رساله دکتری‌اش می‌شود. هر چند در نهایت ماجرا ختم به خیر می‌شود و این دو بعدها همکاری‌های مشترکی هم انجام می‌دهند.
ادبیات با روح و جانش درآمیخته بود
محمدجعفر  یاحقی، مدیر قطب علمی فردوسی‌شناسی دانشگاه فردوسی مشهد هم صحبت درباره زنده یاد مصفا را با جامع الاطراف بودن او آغاز می‌کند و به «ایران» می‌گوید: «شعر او را می‌توان بعد از امیری فیروزکوهی و ملک الشعرای بهار ادامه دهنده راه شاعران ادبیات کلاسیک کشورمان دانست. نکته دیگری که نباید از آن غفلت کرد این است که در دوران معاصر کم نیستند شاعران و استادان دانشگاهی که حتی دارای اسم و رسم شده‌اند منتهی چیزی که او را از دیگران جدا می‌کند آزادگی و بی‌نیازی اش است.» او هم تواضع را از مهم‌ترین ویژگی‌های این ادیب درگذشته می‌داند و ادامه می‌دهد: «خیلی کم در مجامع حاضر می‌شد و برخلاف دیگران بدون سر و صدا به کارهای علمی و تدریس می‌پرداخت. اغراق نیست که بگویم ادبیات با زندگی، سبک فکری و کاری اش عجین شده بود آنقدر که او را می‌توان سمبلی فرهنگی در دانشمندی آن هم در بی‌نیازی از حکومت‌ها و قدرت‌ها دانست.» او گفته‌اش را با اشاره به برکناری مظاهر مصفا از دانشگاه تهران در سال 84 و در دولت محمود احمدی‌نژاد به پایان برد و گفت که ریاست وقت دانشگاه تهران و همه آنهایی که در این تصمیم مؤثر بودند بیش از همه لطمه خوردند. او تأکید کرد، برکناری چنین افراد دانشمندی لطمه بزرگی به مخاطبان و فرهنگ‌مان می‌زند. هر چند که این قبیل برکناری‌ها بیشتر ظاهر مسأله است و در باطن خیلی از اوقات موجب حتی توجه بیشتر مخاطبان به آنان می‌شود.‌

ذوق شعری مصفا مثال‌زدنی بود‌

مهدی محقق
 ادیب، فقیه و پژوهشگر ادبی
حتی با نگاهی گذرا به سال‌ها فعالیت ادبی زنده‌یاد مظاهر مصفا می‌توان به این نکته پی برد که مهم‌ترین ویژگی او همان ذوق شعری مثال زدنی‌اش است. قصاید او نه تنها برخاسته از مضامینی نیمه فلسفی هستند بلکه اغلب با وقایع اجتماعی هم درآمیخته‌اند. هنوز به یاد دارم که چطور قصیده‌ای بسیار شنیدنی در وصف درگذشت استاد دهخدا سرود و در روز خاکسپاری‌اش خواند یا قصیده‌ای که زمان جنگ عراق علیه کشورمان خطاب به امام رضا(ع) سرود که در بخشی از آن آمده بود:«نپسند که از صدمت صدام عراقی/ ویران شود ایران تو ای ضامن آهو». سال‌ها در دانشگاه تهران همکار بودیم و هنوز به‌خاطر دارم که روزی به صحبت با همکاران نشسته بودیم و از این می‌گفتیم که نشسته‌ایم به جست‌و‌جو برای یافتن شاعران بزرگ و از شاعر بزرگی همچون مظاهر مصفا غافل مانده‌ایم! آن هم در شرایطی که او چیزی کم از بسیاری از بزرگان شعر پارسی ندارد. با اینکه مصفا در شعر و شاعری جایگاهی والا داشت اما سروده‌های او چندان معرفی نشدند. نه فقط زنده‌یاد مصفا، که بسیاری از دانشمندان دیگر هم‌چنین وضعیتی دارند و برای نسل جوان چندان شناخته شده نیستند و معرفی آنان وظیفه‌ای‌ است بر دوش اهالی فرهنگ و آنهایی که مسئولیتی در این رابطه بر دوش دارند. از مصفا در حوزه تصحیح متون کهن فارسی هم کارهای باارزشی باقی مانده، علاوه بر این او استادی توانا در تربیت علاقه‌مندان ادبیات هم بود. مردی بی‌نهایت صبور و آرام که به جهان و اطرافش نگاهی فراتر از ظواهر داشت.ای کاش جوانان با مطالعه زندگی و فعالیت‌های افرادی همچون او نگذارند این عرصه از وجود چنین چهره‌های شاخص و دلسوزی خالی بماند.‌‌‌