دردسرهای تغییرات در استقلال و پرسپولیس

آرمن ساروخانیان





استقلال و پرسپولیس فصل جدید را با تغییرات نسبتاً زیادی شروع کردند، هرچند دلایل تغییرات نزد دو باشگاه رقیب کاملاً متفاوت بود. پرسپولیس علاقه داشت به همکاری با برانکو ادامه بدهد، ولی استقلال که با شفر به بن‌بست رسیده بود تمایل داشت پروژه جدیدی را با یک مربی جدید شروع کند.
پرسپولیس با برانکو فرمول موفقیت را پیدا کرده بود، ولی با رفتن سرمربی کروات چاره‌ای جز انتخاب یک سرمربی جدید نداشت. باشگاه در نهایت با کالدرون به توافق رسید که زاویه نگاهش با برانکو تفاوت زیادی دارد و با وجود حفظ اکثر بازیکنان اصلی مایل به ساختن تیمی تازه با تفکری متفاوت است.
در صورتی که مدیران پرسپولیس مایل به ادامه راه برانکو بودند، می‌توانستند سراغ گزینه‌ مشابهی بروند که کمترین تغییرات را در تیم به‌وجود آورد، ولی فلسفه کالدرون متفاوت است و او می‌خواهد پرسپولیس را به مسیر دیگری ببرد. ادعای مربی آرژانتینی ساختن تیمی هجومی با بردهای پرگل است، ولی رسیدن به این خواسته کار آسانی نیست و در این راه ممکن است حتی میراث برانکو هم از بین برود. از این نظر می‌توان گفت که مدیران باشگاه سراغ گزینه پرریسکی رفته‌اند، مگر اینکه انتخاب‌شان آگاهانه بوده باشد و حاضر باشند هزینه‌های این تحول اساسی را هم بپردازند.
در استقلال اوضاع پیچیده‌تر است و نه تنها سرمربی که بخش بزرگی از تیم هم تغییر کرده است. تکلیف مدیران استقلال از اول روشن بود و می‌دانستند که نیاز به سرمربی جدیدی دارند. آنها موفق شدند زودتر از پرسپولیس با سرمربی جدید به توافق برسند، ولی برای بستن تیم با مشکلات ناخواسته‌ای روبه‌رو شدند. مشکلات مالی، اختلافات برخی بازیکنان با باشگاه و نیاز به کوچک کردن گروه بازیکنان در نهایت به جدایی حدود 15 بازیکن ختم شد. جایگزین کردن آنها کار آسانی نبود، به‌ویژه اینکه مسئولیت انتخاب بازیکنان جدید در باشگاه دست به دست می‌شد و دستپخت نهایی فهرستی شد که نه رضایت هواداران را دارد نه استراماچونی آن را برای رسیدن به اهدافش کامل می‌داند.
اگر پرسپولیس با کالدرون هدفی جز تکرار قهرمانی‌های سه فصل اخیر ندارد، قهرمانی برای استقلال استراماچونی با توجه به داشته‌هایش کمی بزرگتر از یک هدف در دسترس است.
پس از شکست پروژه شفر، استقلال نیاز به تغییر داشت، ولی باشگاه نتوانست ملزومات یک تحول اساسی را فراهم کند و استقلال استراماچونی بیشتر یک تیم آینده‌دار است تا یک مدعی جدی قهرمانی. حتی بردهای متوالی اخیر هم سندی برای اوج‌گیری استقلال نیست و سقف پیشرفت این تیم تنها پس از مواجهه با مدعیانی مثل تراکتور، سپاهان و پدیده مشخص می‌شود. البته فرصت تکمیل این پروژه جدید هنوز از بین نرفته و باشگاه می‌تواند با اضافه کردن چند بازیکن مناسب در هفته‌های آینده تیمی مدعی بسازد، ولی انفعال فتحی جای امیدواری زیادی برای هواداران باقی نگذاشته است.
در فوتبال حرفه‌ای معمولاً پروژه‌های باشگاهی چندساله تعریف می‌شوند و با چنین نگاهی استراماچونی در درازمدت می‌تواند تیم جدید و خوبی بسازد، ولی در ایران دوره همکاری مدیران و مربیان با باشگاه‌ها کوتاه است و اصلاً بعید نیست استقلال سال آینده با یک مدیر و مربی جدید در همین نقطه فعلی ایستاده باشد؛ فاز اول ساختن یک تیم جدید!