ولی‌الله شجاع‌پوریان اصلاح‌طلبی و تحول‌خواهی

گفتمان اصلاحات در ماه‌های گذشته دچار تشتت، انفعال، یاس و تخریب مخالفان از یک‌سو و خودزنی برخی موافقان از سوی دیگر شده است. گفتمان اصلاحات به عنوان گفتمانی برخاسته از دل مشروطیت و تداوم یافته در بستر انقلاب اسلامی ایران اکنون عمری به درازای بیش از یکصد سال دارد. حال این گفتمان با فراز و فرودها و چالش‌های متعددی روبه‌رو است، اما هربار که به خیال و خواب اقتدارگرایان، به محاق می‌رود، با جوششی درونی مبتنی بر مقتضیات زمانه، جان دوباره‌ای می‌گیرد و رخ‌نمایی می‌کند و قدرتمندتر از گذشته رسالت اصلاح‌گری جامعه و حاکمیت را به پیش می‌برد.
بدیهی است در این تعریف اصلاحات به معنای یک تشکل سیاسی ‌ و احزاب همسو با اصلاح‌طلبی به عنوان یک رویکرد، اندیشه و مرام تفاوت دارد. آنچه باعث شده است که جریان اصلاح‌طلبی در طول یک سده از گردباد حوادث و تنگناها به سلامت عبور کند، نهادینه شدن فرهنگ اصلاح‌طلبی در بطن و متن جامعه است که اجازه نمی‌دهد این اندیشه پویا به صورت کامل از سپهر سیاست ایران زدوده شود.
تردیدی نیست که گفتمان اصلاحات این روزها با چالش‌های متعددی مواجه شده است؛ به زعم بسیاری از مدافعان اصلاحات، این گفتمان بعد از اقبال شدید در دهه گذشته، به دلایلی چند با انتقادات زیادی روبه‌روست و پیش‌بینی برخی از کارشناسان سیاسی شکست احتمالی گفتمان اصلاحات در انتخابات آینده است. برای پاسخ به این ابهام باید چند نکته را مدنظر داشت.
اول اینکه گفتمان اصلاحات به معنای عام آن با موفقیت یا شکست در انتخابات ارزیابی نمی‌شود. اصلاح‌طلبی یک تفکر تحول‌خواهی مستمر و پیوسته در بطن جامعه است که در هر دوره‌ای تلاش می‌کند با توجه به واقعیات جامعه و شرایط و مقتضیات داخلی و خارجی، از شکاف میان ملت و حاکمیت جلوگیری کند.


به عبارتی اصلاح‌طلبی یک پدیده ایستا و ثابت نیست که بتوان برای آن پایان و فرجام خاصی را متصور شد، بلکه اصلاح‌طلبی نیاز دایمی جامعه ایران است که هر روز و هر لحظه، نیاز به بازبینی، بازسازی و بازتولید خود دارد.
مرگ اصلاحات درست آن لحظه‌ای اتفاق می‌افتد که فکر کنیم اصلاحات به کمال رسیده و نیازی به تغییر و تحول ندارد. با چنین پیش‌فرضی از اصلاحات، موفقیت اصلاحات را نباید به موفقیت‌های سیاسی از جمله انتخابات گره زد، البته که سهیم شدن در عرصه قدرت یکی از مولفه‌های اصلی برای پیشبرد اهداف اصلاحات است، اما نباید فراموش کنیم اصلاح‌طلبی بیش از آنکه با پیروزی و کسب کرسی شناخته شود، باید با سیاست‌ورزی اصلاح‌طلبانه همراه باشد. اصلاحات حتی اگر به زعم عده‌ای با اقبال روبه‌رو نیست، اماهیچ‌گاه نباید از زیر بار سیاست‌ورزی شانه خالی کند. انتخابات و پدیده‌های مرتبط با آن مثل رقابت‌های انتخاباتی، مناظره، ارائه برنامه، رای دادن و مانند آن از دستاوردهای اصلی سیاست‌ورزی اصلاح‌طلبانه در دوره‌های مختلف است. اصلاح‌طلبان حتی اگر به موفقیت در انتخابات امیدی نداشته باشند، باید با رعایت اصول گفتمان اصلاحات به دنبال تقویت رویکردهای اصلاح‌طلبانه باشند.
از سویی به نظر می‌رسد اصلاح‌طلبان در پازلی که اردوگاه رقیب به دنبال چینش آن است، بسا دچار یاس شده و انفعالی عمل می‌کنند. نهادهای برخاسته از دل اصلاحات چه در دولت، چه مجلس و شورای شهر تهران به رصد و تبیین دقیق عملکرد نیاز دارند.
برخلاف آنچه این روزها در فضای رسانه‌ای کشور مشهود است، کارآمدی اصلاح‌طلبان نه آنقدر سیاه بوده که وانمود می‌شود و نه عملکرد رقیب آن چنان روشن است که اصلاح‌طلبان بخواهند دچار خودضعف‌پنداری شوند.
با قبول همه نقدهایی که بر اصلاح‌طلبان در سال‌های اخیر وارد است، جریان اصلاحات در ساختار فعلی و در حیطه اختیارات قانونی، موفقیت‌ها و دستاوردهای قابل دفاعی را کسب کرده است که به دلیل عدم ارائه دقیق گزارش‌های واقعی و میدانی به مردم، فضای ناامیدی و ناکارآمدی جریان اصلاحات در اداره امور قوت گرفته است.
از سویی متاسفانه اشتباه اصلاح‌طلبان در طرح شعارها و وعده‌هایی که از همان ابتدا مشخص بود در ساختار فعلی قابل دستیابی نیست، به این ناکارآمدپنداری دامن زده است.
ذات اصلاحات، واجد خودانتقادی و بازتولید شعارها و برنامه‌هاست. گفتمان اصلاحات در شرایط فعلی نیاز به ارزیابی دقیق عملکرد، شعارها، برنامه‌ها و رویه‌های سیاسی دارد. برای پیشبرد اهداف اصلاح‌طلبانه هیچ فرصتی را نباید از دست داد.