آموزش، آمادگی برای زندگی نیست، خود زندگی‌ است

همدلی| گروه ترجمه: جان دیویی، فیلسوف بزرگ آمریکایی، یکی از پیشروان برجسته فلسفه پراگماتیسم (عمل‌گرایی) و از شارحان لیبرالیسم عملی است. فلسفه عمل‌گرایی دیویی، نماد فلسفه آمریکایی و تئوری تعلیم و تربیت او، مدل ساخت یک انسان لیبرال قلمداد می‌شود. فلسفه جان دیویی، بنیان‌های معرفتی دوگانه و فلسفه مدرن متافیزیک را رد و از رویکرد طبیعی حمایت می‌کند؛ رویکردی که دانش را برخاسته از تطبیق فعالانه ارگانیسم‌های انسانی با محیط خود می‌داند.
در نظرگاه دیویی، دموکراسی تنها به فضای سیاسی محدود نمی‌شود، بلکه خانواده، مدرسه و اجتماعات دیگر، دیگر جایگاه‌هایی هستند که قابلیت دموکراتیک‌ شدن را دارند. دیویی نه تنها این امکان را به رسمیت می‌شناسد، بلکه آن را شرط اصلی تحقق دموکراسی به معنای شکوفایی استعدادهای انسانی می‌داند. از میان همه فلسفه‌های قدیم و معاصر غرب، فلسفه جان دیویی را می‌توان فلسفه فراگیر تحول‌گرا دانست، از این جنبه که وی فلسفه را پیش از آنکه فلسفه بودن بداند، فلسفه شدن بر می‌شمارد. دیویی پرنفوذترین فیلسوف تربیتی معاصر در جهان است که تقریبا اکثر نظام‌های آموزش و پرورش جهان را تحت تاثیر قرار داده و هنوز هم این تاثیر ادامه دارد. رشد، گسترش و تقویت نظام فکری پراگماتیسم خصوصا در میدان آموزش و پرورش به دست جان دیویی انجام گرفت. این فیلسوف، در منطق، معرفت‌شناسی، علم اخلاق، زیبایی‌شناسی و فلسفه‌های سیاسی، اقتصادی و تربیتی شهرت بسیاری یافته است. دیویی فلسفه‌های کلاسیک را به شدت مورد انتقاد قرار می‌داد، خصوصا فلسفه‌هایی که کوشش می‌کردند ارزش تجربه انسان را به حداقل برسانند.
هدف تعلیم و تربیت‌ از دیدگاه دیویی، جامعه دموکراتیک است و در تعریف آن می‌گوید: جامعه دموکراتیک، جامعه‌ای است که از پیدایش اختلافات و تبعیضات طبقاتی، قومی و نژادی جلوگیری می‌کند. به اعتقاد وی، تعلیم و تربیت عبارت از بازسازی و سامان‌دهی تجربه است که بر معنی‌دار شدن و عمق آن می‌افزاید و توانایی هدایت جریان تجربه را توسعه می‌بخشد. دیویی معتقد است همان‌طور که نمی‌توان کودک را از محیطی که در آن زندگی می‌کند جدا دانست، نمی‌توان آموزشگاه را از خود زندگی نیز جدا کرد، چرا که تربیت خود زندگی است.
فلسفه دیویی نشان می‌دهد که یک رویکرد کاملا مسلط در تعلیم و تربیت سنتی وجود دارد که بر ارائه دانش از پیش تعیین شده و نه بر تجارب و یادگیری‌های فعالانه دانش‌آموزان متمرکز است. دیویی تاکید دارد که تعلیم و تربیت نیازمند طراحی است که ریشه در نظریه تجربه داشته باشد. وی نه با تعلیم و تربیت سنتی موافق است و نه با تعلیم و تربیت پیشروانه، با این وجود همواره بر درک این حقیقت که چگونه افراد تجربه‌های خود را دارند و چگونه این درک در طراحی تعلیم و تربیت کارآمد لازم است، تاکید می‌نمود.


دیویی به دلیل تمرکز و اصرار بر این جنبه زیربنایی از فلسفه، جریانی را آغاز کرد که توسعه برنامه‌های تعلیم و تربیت تجربی و آزمایشی را در دستور کار قرار می‌داد. امروزه فلسفه وی همچنان در طراحی رویکردها و برنامه‌های آموزشی خلاقانه به کار برده می‌شود.
بدون تردید، بیشترین تاثیر جهانی جان دیویی در حوزه آموزش و پرورش بود. او بر خلاف اکثر فیلسوفان، آموزش و پرورش را قلمرو جداگانه‌ای که یک نظریه‌پرداز به عنوان الزامی اخلاقی یا به دلیل شهروندی، گاه بخشی از وقت خویش را صرف آن می‌کند نمی‌دانست، بلکه برعکس، هر گونه فلسفه‌ای را فلسفه آموزش و پرورش می‌خواند.
دیویی این عقیده رایج را که برای داوری درباره هر رفتار، باید منشا یا پیش‌آیند و عواقب ناشی از آن را در نظر گرفت، کاملا درست می‌داند و معتقد است تا زمانی که شرایط مشخص محیطی را که رفتار مورد نظر در آن رخ داده است یا رخ می‌دهد، به درستی نشناسیم، واقعا به چیزی پی نبرده‌ایم. به عقیده او، اندیشیدن کوششی ارادی برای کشف روابط مشخص بین کاری که انجام می‌دهیم و پیامدهایی که از این کار ناشی می‌شوند محسوب می‌شود، به طوری که این دو پیوسته می‌شوند. به این ترتیب، در هر عمل اندیشیده‌ای، طبعا پیامد یا پس‌آیندی مورد نظر است که شخص اندیشمند مسئولیت آن را می‌پذیرد.
دیویی در تفکر و فلسفه آمریکایی و نیز در تحولات مهم آموزش و پرورش قرن بیستم، حائز نقش برجسته‌ای بوده و بسیاری از کتاب‌های وی به زبان‌های مختلف ترجمه و چاپ شده است که از جمله در ایران می‌توان به کتاب «هنر به منزله تجربه» ترجمه «مسعود علیا» اشاره
کرد.