تک درنای سفید سیبری باز هم تنها آمد

امیدی در نا امیدی...
آفتاب یزد- گروه اجتماعی: امید باز هم آمد، او بعد از ۱۲ سال هنوز هم تسلیم نشده است، هر سال نزدیک آبان که می‌شود همه دوستداران محیط زیست چشم انتظار تک درنای سفید سیبری هستند و او هر سال این انتظار را به پایان می‌رساند. هر سالی که میگذرد ترس‌ها از اینکه «اگر نیاید؟» افزایش می‌یابد اما او هر سال این راه فراز و نشیب را طی می‌کند تا خودش را به تالاب فریدونکنار برساند، چند روزی آن جا بماند و بعد باز هم راهش را ادامه دهد. بار‌ها و بارها فعالین محیط زیست از آمدنش نا امید شده‌اند و نسل او را منقرض شده دانسته‌اند اما او هر سال می‌آید. همیشه می‌آید و با خودش امید برای آینده‌ای بهتر را به ارمغان می‌آورد.
>بازگشت امید به فریدونکنار
روز گذشته رئیس اداره حیات وحش مازندران گفت: آخرین بازمانده جمعیت غربی درنای سیبری وارد تالاب فریدونکنار شد. ربیعی، با بیان این موضوع گفت: تک درنای سیبری ۴ ماه از سال مهمان مازندران و حدود ۳ ماه در مسیر بازگشت است. زمان دقیق آمدن درنا به مازندران اواخر مهر تا هفته اول آبان است، درنای سیبری به علت خشکسالی سه تا چهار سال گذشته با تاخیر می‌آمد. این دوازدهمین سال متوالی است که این درنا مهاجرت خود را به تنهایی به ایران انجام می‌دهد.


>امیدی که هر سال می‌آید
اولین بار سال ۱۳۵۳ بود که درناهای سپید سیبری در تالاب ازباران و سرخرود مازندران دیده شدند و از آن‌پس، این خانواده هر ساله به‌جز یک سال در ۱۳۸۸ برای زمستان گذرانی به تالاب‌های استان مازندران آمده‌اند. درنای سیبری هر ساله از اوایل آبان جهت زمستان‌گذرانی وارد منطقه تالابی فریدونکنار می‌شود و حدود ۴ ماه از سال را تا اوایل اسفند در دامگاه‌های فریدونکنار، ازباران و سرخرود سپری می‌نماید.
درنای مهاجر به منطقه فریدونکنار آخرین بازمانده از گله غربی درنای سیبری است که هر ساله طی یک تقویم نانوشته و منظم هفته اول آبان مهاجرت خود را از سرزمین جوجه آوری واقع در غرب سیبری به سوی آخرین حدّ جنوبی مهاجرتش که تالابهای حاشیه جنوبی دریای خزر که شامل اراضی غرقآبی و تالاب‌ها‌ی فصلی منطقه فریدونکنار می‌باشند، آغاز و تا اوایل اسفند در این منطقه به سر می‌برند.
درناها دارای ۱۵ گونه مختلف هستند که سه‌گونه از آنها یعنی درنای فریادکش، درنای تاج قرمز و درنای سفید سیبری به عنوان گونه‌ها‌ی در معرض خطر طبقه بندی شده‌اند. درنای سیبری دارای رقص و آواز با شکوهی بوده و نماد طول عمر و وفاداری به شمار می‌رود. طول عمر درنای سیبری تا هفتاد سال هم می‌رسد و جفت‌ها‌ همواره با هم به سر می‌برند و با از دست رفتن یکی از جفت‌ها‌ دیگری تا پایان عمر جفتی اختیار نمی‌کند.
>گونه‌ای که قرن‌ها‌ست مهاجرت می‌کنند
علیرضا‌ها‌شمی، کارشناس رسمی بخش اتحادیه جهانی حفاظت از طبیعت( IUCN) چندی‌پیش در رابطه با تاریخ مهاجرت درنای سفید به ایران گفته بود:«حدود ۲۰ سال پیش جمعیت درناهای سیبری که به ایران مهاجرت می‌کردند ۱۵ یا ۱۶ عدد بود، آن‌ها کم کم طی سالیان مختلف کاهش یافتند و حالا چند سالی است که شاهدیم یک تک درنا هر سال به ایران می‌آید. جالب است بدانید که این درنا علی رغم این که به گوشه جنوب شرق دریای خزر می‌آید اما مسیر مهاجرت او از بخش غربی دریای خزر می‌گذرد یعنی از گیلان و مازندران عبور می‌کند و بعد هم به بخش شرقی دریای خزر می‌آید در فریدونکنار و آبگیر‌ها‌ی اطراف آن زمستان گذرانی می‌کند و بر می‌گردد. این پرندگان قرن‌هاست که به این طریق مسافرت می‌کنند و بعد هم بر می‌گردند اما چیزی که هست این است که حالا تنها یک عدد از این گونه نر باقی مانده است که ما اسم او را امید گذاشته‌ایم اما امیدی هم به این نداریم که تکثیر شود یا زنده بماند. چند بار وقتی تعداد آن‌ها‌ ۳ تا بود چند تا جوجه نا بالغ را کنار مسیر گذاشتند اما آن‌ها‌ زنده نماندند. واقعیت این است که فقط این پرندگان نیستند در همان خطه مازندران صد‌ها‌ هزار پرنده هستند که غیر مجاز صید و شکار می‌شوند و هیچ کس هم صحبتی در این باره نمی‌کند، تا زمانی که اوضاع این گونه است نه تنها درنای سیبری بلکه هیچ پرنده‌ای در معرض محافظت نیست بلکه در تهدید کامل به‌سر می‌برند.»
>قتل عام هزاران گونه پرنده
در کنار درنای سیبری
او در رابطه با شرایط محافظت از امید در ایران گفته بود: «در کشور ما علی رغم این که شاید صد‌ها‌ میلیون تومان برای محافظت از درنا خرج شده است اما محافظتی از آن صورت نمی‌گیرد! بلکه به بهانه حفاظت از این گونه تنها اتفاقی که افتاده این است که صد‌ها‌ هزار اردک و غاز کشته می‌شوند! حفاظت از گونه تعریف خاصی دارد، این طور نیست که ما یک نفر از یک گونه را نگه داریم و رفت و آمد آن را گزارش دهیم اما هزار گونه دیگر را اجازه شکار دهیم. ما اگر می‌خواهیم یک گونه حفظ شود باید حفاظت از یک زیستگاه و همه زیستمندان آن زیستگاه را داشته باشیم. همانطور که وقتی می‌خواهیم یوز پلنگ را حفظ کنیم می‌گوییم باید زیستگاه او به طور کامل حفظ شود و شکار چی در آن نباشد در مورد حیوانات دیگر از جمله پرندگان نیز به همین شکل است. اگر درنای سیبری را می‌خواهیم حفاظت کنیم باید یک مجموعه‌ای را حفاظت کنیم نه این که بگوییم صیادان آزادند هر چقدر که می‌خواهند پرنده بکشند در کنار درنای سیبری، فقط درنا را نکشند! این در حالی است که سالهای قبل ما آمار تلفات درنا نیز داشته‌ایم که آخرین درناهای ما گاها به دست شکارچی‌ها‌ کشته شده بودند پس در نتیجه این که این گونه اگر تاکنون زنده است یک مقدار شانس و اقبال همراهش بوده و برنامه‌ها‌ی کشور ما حداقل آنچنان که باید و شاید تاثیری روی آن نداشته است. زیستگاه‌ها‌ی اصلی این گونه در حال حاضر دامگاه‌ها‌ی غیر مجازی هستند که یک تالاب آبی را ایجاد کرده‌اند. یعنی در کشور ما به واسطه ایجاد یک تعداد دامگاه غیرمجاز، یک پرنده حفظ می‌شود، در واقع حفظ هم نمی‌شود فقط کشته نمی‌شود چون هیچ برنامه حفاظتی ما برای آن نداریم و فقط هر سال دعا می‌کنیم که امسال هم بیاید. این متاسفانه خیلی موفقیت آمیز نیست و تنها در حد شعار است.»
امید این بار هم وارد کشور ما شد اما معلوم نیست که سال دیگر هم این اتفاق بیفتد! آیا زمان آن نرسیده که برای حفظ و نگهداری گونه‌ها‌ی نایاب و در حال انقراض اقدامی صورت بگیرد؟!