روزنامه آفتاب یزد
1398/07/25
پرنده اندوه روی سکوهای چرک منامه!
امیدمافی- چرخید و وزید نسیم بی شرمیمیان ثانیههای جهنمی،وقتی پرچم مقدسِ خونین زیر قدمهای دشداشه پوشهای بحرینی تلوتلو خورد و سرود ملی میان سوت ممتد، در هوای شرجی آن سوی آب به سخره گرفته شد.هنوز رقص آنها با پرچم سبز حجاز در میانه میدان منامه از حافظه تاریخی مان پاک نشده بود که تاریخ روی زبان ابلیسهای چرک دوباره مرثیه خواند و در تاپ تاپ بی امان توپ و زمین بر اعصاب سربازان ما سوهان کشید.
انگار باید هر چند سال یک بار روزهای روشن را تا کنیم و در چمدان گذاشته و سر به خاک بگذاریم و تحقیر شویم.انگار باید در کوره انسانیت سوزی منامه نشینها حریق آرزوهایمان را به نظاره بنشینیم.
فوتبالی که قرار بود گلستان را به اوقات آتشین ما سنجاق کند ناگهان عذابی الیم شد و کابوسها را به ملاقاتمان فرستاد تا مطمئن شویم در لجنزار فراسوی
خلیج فارس گریزی نداریم جز آنکه به مردن و کشته شدن عادت کنیم و چیزخور شویم و پرپر بزنیم و تمام!
از آن غروب سیاه که با بلاژ در مسلخ شورچشمهای بحرینی مجازات شدیم و قبای ژنده ناکامیرا بر شب تیره آویختیم تا همین دیشب که با موسیو ویلموتس، خود را از ماه نشسته در آسمان منامه آویختیم راه زیادی نبود.دنیا همان دنیای عَفن بود. سکوهای سپیدپوش باز هم در دوردست خاکستری حرمت شکستند و زیر گوش سرجوخههای پارسی زوزه کشیدند و بی خیال تمام قواعد جهان، سرود یک سرزمین را به بازی گرفتند.
فقط کاش میشد آن لیچارهای گوشخراش را قِی کرد و اسلافشان را به یادشان آورد تا به ضرس قاطع باور کنند بحرین روزی روزگاری ضمیمه این خاک پرگهر بود.تکه ای از این گربه معصوم و تب دار.
فوتبال قرار بود قاتق نان ملتها باشد و همبستگی و مودت را به ارمغان بیاورد،نه قاتل جان.فوتبال قرار بود برادر خوانده مهر و مهرورزی باشد،نه خواهر خوانده کینه و خشم و عقدههای دیر و دور.کاش میشد با یک چشم بسته و یک چشم باز به وندالیسم حاکم در ورزشگاه ملی بحرین خیره شد و کمینزاکت در رگهای غریبههای با تمدن و فرهنگ ریخت.
هیهات،هیهات!
سایر اخبار این روزنامه
چه بخواهیم چه نخواهیم زبان بینالمللی دنیا انگلیسی است
فضای آلوده ورزشگاه بحرین
آیا شرایط اقتصادی مردم بهتر شده؟
ثبات به بازار برمیگردد؟
راه دراز ویلموتس برای «کی روش» شدن
به لیست غیرهمکار برگردیم شرایط سخت میشود
توضیح تکمیلی وزارت صمت در مورد یک گزارش
روحانی: اگر در مسائل استراتژیک به نتیجه نرسیدیم همهپرسی کنیم
داستان فریدون
پیام روحانی به مردم
انگشت اشاره نقد را به سوی جوانان نگیریم
پرنده اندوه روی سکوهای چرک منامه!
داستاننویسی و روانخوانی تاریخ دینی
پیام روحانی به مردم
بازار سرمایه چسبندگی ندارد
انگشت اشاره نقد را به سوی جوانان نگیریم
پرنده اندوه روی سکوهای چرک منامه!