انگشت اشاره نقد را به سوی جوانان نگیریم

جعفر بای ‪-‬ با توانمندسازی فرهنگی می‌توانیم نسل جوان مان را در مواجهه با سایر فرهنگ‌ها محفوظ نگه داریم، قطعاً با توجه به فرهنگ غنی و فاخری که جامعه ایرانی از آن برخوردار است اگر انتقال فرهنگی مناسب و مطلوب در جریان جامعه پذیری نسل جوان را به درستی هدایت کند، دیگر نباید نگران بدآموزی‌های فرهنگی از سایر فرهنگ‌ها باشیم.
همیشه فرهنگ ناب و اصیل پایدار و جاودانه است؛ فرهنگی کامل که پاسخگوی همه نیازهای نسل کنونی است در مقابله با سایر فرهنگ‌ها مقاوم و مستحکم است و اگر در فرآیند جامعه پذیری نسلی بتوانیم انتقال فرهنگی را به صورت جامع و کامل انجام دهیم، قطعا هیچ‌گونه نگرانی در مواجهه با سایر فرهنگها نباید داشته باشیم.
فرهنگ قدرتمند همیشه در مواجهه با دیگر فرهنگ‌ها نه تنها عنصری را از آن دریافت نمی‌کند بلکه احتمال ارسال عناصر فرهنگی فراوانی به سایر فرهنگ‌ها را دارد. فرهنگ‌ها چون سایر موجودات زنده دارای حیات هستند و در ارتباط با سایر مدل‌های فرهنگی داد و ستد می‌کنند و معمولاً فرهنگ‌های ضعیف عناصر مورد نیاز خویش را که فاقد آن هستند و نمی‌توانند پاسخگوی نیازهای نسل حاضر شوند، از سایر فرهنگ‌ها دریافت می‌کنند و این عمل به اصطلاح مبادله فرهنگی است. تبادل که بین مدل‌های مختلف فرهنگی معمولاً موجود است ولی فرهنگ‌های قوی که از عناصر کامل برای پاسخگویی نیازهای نسل حاضر برخوردار است و کم و کاستی ندارد، نه تنها عنصری را از سایر فرهنگ‌ها دریافت نمی‌کنند بلکه عناصر فرهنگی خویش را به سایر مدل‌های فرهنگی نیازمند صادر می‌کنند.
بده بستان عناصر فرهنگی میان انواع مدل‌های فرهنگی امری طبیعی است که نگرانی والدین در ارتباطات با فرزندان خویش با مدل‌های متنوع فرهنگی موجود در جهان، به برکت نهضت عظیم ارتباطات و انقلابی که در ابزار و وسایل ارتباطی در جامعه حاکم شده دو پیشنهاد اساسی را نیاز دارد: ابتدا بهره‌مندی از فرهنگی قوی با عناصری فاخر که بتواند همه نیازهای شهروندان امروزی را به صورت کامل پاسخگو باشد و بدون هیچ‌گونه کم و کاستی در استفاده از عناصر فرهنگی در زندگی جریان داشته باشد و مسئله دیگر در جریان جامعه پذیری بتواند به صورت کامل زیر و بم عناصر فرهنگی خویش را دریافت نماید و نقطه ابهامی‌نسبت به زوایای فرهنگی کامل موردنیاز نداشته باشد.


فرهنگ در فرآیند جامعه پذیری کاستی‌هایی از سوی خانواده‌ها و سایر نظام‌های آموزشی نهادهای فرهنگی دریافت می‌کند که این قصور مانع دریافت مدل دقیق و کامل فرهنگی از سوی کودکان، نوجوانان و جوانان می‌شود به طوری که فرد نمی‌تواند فرهنگ مورد نظر یعنی فرهنگ خودی را به صورت جامع درک کند و آن را بپذیرد و اگر سوالی هم داشته باشد با بی مهری پاسخ کاملی دریافت نمی‌کند و متولیان فرهنگ خودی نیز در شناخت زوایا و ابعاد فرهنگ خویش نقاط ضعف‌هایی دارند. کسی می‌تواند جریان جامعه پذیری فرهنگی خویش را کامل انتقال دهد که اولا شناخت عمیق و دقیق نسبت به فرهنگ خودی داشته و به آن وفادار باشد و از آن در طول حیات خویش بهره‌ها برده باشد تا بتواند انتقال فرهنگی را به نسل بعدی بدون عیب و نقص با موفقیت کامل انجام دهد؛ در غیر این صورت قطعاً برای رفع نیاز خویش جوانان از سایر فرهنگ‌ها، عناصر فرهنگی را به عاریه می‌گیرند و از آنها تبعیت می‌کنند. در چنین حالتی است که نسل حاضر به ناچار از مدل‌های مختلف، عناصر گوناگونی را دریافت می‌کند و این امر منجر به شکاف فرهنگی می‌شود و ما مشاهده می‌کنیم مثل لباس چهل تیکه عنصر فرهنگی از مدل‌های مختلف دریافت شده و یک مدل واحد و یکسانی را در بهره مندی از فرهنگ نداریم.
بنابراین فرهنگ غنی همیشه می‌تواند پاسخگو باشد اگر جریان جامعه پذیری آن را با جدیت کامل صورت پذیرفته باشد. هیچ گونه نگرانی برای جوانان نسبت به دریافت عناصر فرهنگی نباید وجود داشته باشد، امروز اگر جوانی ناچار می‌شود از فرهنگ بیگانه استفاده کند قطعاً یا فرهنگ خودی نتوانسته نیازش را پاسخ بدهد یا انتقال فرهنگی از فرهنگ خودی به درستی انجام نشده و او را ناچار به تبعیت از فرهنگ‌های بیگانه نموده و همین دلیل نهادهای فرهنگی از خانواده که خشت اول را قرار می‌دهد و مدرسه که به آن تداوم می‌بخشد و جامعه و سایر بخش‌ها، نهادها و موسسات فرهنگی که آن را تحکیم می‌کنند، باید به نهادینه سازی عناصر فرهنگی به جدیت بکوشند تا فرهنگ خودی را آنگونه که هست به زیباترین شکل در فرآیند انتقال فرهنگی را انجام دهیم چرا که انسان به صورت طبیعی از بدو تولد تا پایان عمرش در جریان جامعه پذیری همیشه دریافت کننده است، بزرگترین مشکلی که نسل حاضر از خود در این زمینه بروز داده و این امر منشاء مشکلات فراوانی شده عدم شناخت از فرهنگ خودی است و دوم به این دلیل که فرآیند انتقال فرهنگی در جریان جامعه پذیری به شکل دقیق و کاملی انجام نشده است. به همین دلیل نباید ما از جوانان گله مند شویم چرا که عناصر فرهنگی بیگانه به زیباترین شکل و با ویترینی فوق العاده به جوانان ما عرضه می‌شود و جوانان از سر ناچاری برای
عدم شناخت فرهنگ خودی ناچار به دریافت فرهنگ
بیگانه می‌شوند. به همین دلیل نقد اساسی نسبت به فرهنگ نهادها و سازمانهای فرهنگ خودی است که گاهی اوقات از سر بی حوصلگی برای جوری جنس دچار ناکارآمدی و ضعف‌های اساسی می‌شوند و آنگاه انگشت اشاره نقد را به سوی جوانان می‌گیرند.