محمدرضا ستاری چشمه جنگ اردوغان

یک هفته از هجوم همه‏جانبه ارتش ترکیه به شمال سوریه می‌گذرد. عملیاتی که با واکنش‌های وسیع بین‌المللی مواجه شده و به موازات آن تا‏کنون علاوه بر صدها کشته و زخمی، بیش از 275 هزار نفر نیز آواره شده‌اند. در این میان، جامعه جهانی به خصوص اروپا و آمریکا ضمن مطرح کردن انتقادات شدید از شروع عملیات نظامی ترکیه علیه کردها، انواع و اقسام ژست‌ها و تهدیدها را نسبت به لزوم توقف این حملات در دستور‏کار خود قرار داده‌اند. ایالات متحده آمریکا همانطور که ترامپ تهدید کرده بود، طی فرمانی اجرایی، سه وزیر و دو وزارتخانه ترکیه را مورد تحریم قرار داد. همچنین پنج کشور اروپایی تاکنون صادرات سلاح خود به ترکیه را متوقف کرده و قرار است موضوع شمال سوریه، دستور‏کار نشست آتی سران اتحادیه اروپا باشد.
در میان تمامی این هیاهوها که از گوشه‏کنار فریاد فغان و همدردی را با کردهای سوریه به آسمان بلند کرده، گویا یک موضوع مهم فراموش شده یا اینکه به صورت عامدانه به آن پرداخته نمی‌شود. موضوعی که مانند روز روشن در کنار دست تحلیل‌گران و تصمیم‌سازان بین‌المللی قرار دارد، ولی گویا کسی علاقه به بازگو کردن آن ندارد. افشای این ژست دروغین کار چندان دشواری نیست و با چند گزاره به راحتی شفاف می‌شود.
نخست اینکه آمریکا سربازان خود را از سوریه خارج کرده و پس از آن ترکیه به سراغ یگان‌های مدافع خلق رفته است. حالا خبر رسیده که نیروهای ویژه ‏بریتانیا نیز قصد خروج از شمال سوریه را دارند. مقامات آمریکایی و اروپایی هم از یک هفته گذشته تاکنون این اقدام ترامپ را خالی کردن پشت متحدان عنوان کرده و به سختی به او و اردوغان می‌تازند. در این میان سوال مهم این است که اگر ورود نظامیان ترکیه به شمال سوریه به این میزان برای آنها دردناک و غیر‏قابل قبول است، چرا از حدود دو سال پیش یعنی زمستان سال 96، وقتی ترکیه عفرین را اشغال کرد و از آن زمان تاکنون از بام تا شام شعار نابودی کردها و شروع عملیات سپر فرات را سر می‌داد، همه این بازیگران سکوت کرده و نسبت به پیامدهای این اقدام سخنی به میان نیاوردند؟
ترکیه با اشغال عفرین و پیشروی به سمت منبج عملاً ماده 56 منشور ملل متحد را نقض کرده و از آن زمان تاکنون مشغول احداث دانشگاه، مراکز اقتصادی و نظامی در این مناطق است. از همان زمان مشخص بود که تحولات آتی در منطقه شمال سوریه به جایی ختم می‌شود که ایالات متحده پس از توافق ‏و بده‏بستان‌های نهایی با آنکارا و مسکو، مجوز تارومار شدن نیروهای دموکراتیک را به راحتی هر‏چه تمام‌تر به دشمن خونی آنها یعنی اردوغان خواهد داد.


دومین نکته این است که ترکیه بدون چراغ سبز آمریکا و روسیه هرگز قادر به انجام چنین عملیاتی نبود. شاهد این مدعا، نشستِ هفته قبل شورای امنیت است که واشنگتن و مسکو مانع محکوم کردن اقدامات اردوغان شدند.
سومین مسئله این است که علی‏رغم تمامی ژست‌هایی که اکنون جامعه جهانی به واسطه کشته و آواره شدن غیر‏نظامیان کرد به خود می‌گیرد، مشخص است که ترکیه برای ایالات متحده و غرب به‏عنوان سومین ارتش بزرگ ناتو، متحدی استراتژیک بوده و نیروهای دموکراتیک سوریه برای ترامپ نهایتاً متحدان تاکتیکی محسوب می‌شوند. در نتیجه زمانی که طبق اصول رئالیسم راهبردهای‏شان، مجوز سلاخی کردن آنها توسط اردوغان را صادر می‌کنند، در گوشه‌ای دیگر به حال کردها و روزهای دشوارشان اشک تمساح می‌ریزند. هر چند که این‏بار هم در مقطع کنونی، قرعه بحران خون‌بار سوریه در آستانه تشکیل کمیته قانون اساسی این کشور بار دیگر به نام کردها افتاده و در پرده نهایی آن بشار اسد بر روی ویرانه‌های این سرزمین سوخته لبخند پیروزی می‌زند، اما سرانجام این نمایش برای خاورمیانه پر‏آشوب، رهاورد دیگری جز ریخته شدن خون غیرنظامیان و شعله‌ورتر شدن آتش بحران نخواهد داشت.