آثار پینتر؛ بازگویی مسئولیت وجدان انسان بیدار

همدلی| هارولد پینتر نمایشنامه‌نویسی بریتانیایی است که آثار بسیار خلق شده از سوی او، مخاطبان خاصی را در سینما، رادیو و تلویزیون به خود جلب کرده است. درام مدرن انگلستان در قرن بیستم مرهون شاهکارهای هنری و ادبی هارولد پینتر است که خصوصا گرفتاری‌های انسان معاصر را به تصویر می‌کشد و راهکار و اقدام به تصمیم را بر عهده وجدان انسان بیدار می‌گذارد. هارولد پینتر بیش از هر چیز به خاطر نمایش‌هایی که بین سال‌های ۱۹۵۷ تا ۱۹۶۵ به رشته تحریر درآورده و در آن از بی‌‎رحمی و ابتذال نوع بشر سخن گفته و عواطف و احساسات پنهانی و ناگفته انسان‌ها را مطرح کرده است مورد توجه قرار گرفت. قلم منحصر به فرد این نویسنده موجب خلق سبکی مفهومی به نام «پینترسک» شده است که در آن به ویژه احساس تهدید القا می‌شود و گفت‌وگو با مکث‌های بسیار مشخص برجسته می‌شوند. یکی از ویژگی‌های پینترسک صفت Menace است؛ تهدیدی که با آسیب همراه است. تهدید در آثار پینتر، سبب صدمه می‌شود و می‌تواند فرد را به خطر بیندازد. تهدیدی مملو از درد که آثار پینتر آن را به نمایش می‌گذارد. در آثار پینتر، انسان‌ها درد می‌کشند و دردشان آنان را به سقوطی مملو از خطر سوق می‌دهد. شخصیت‌های نمایش‌های پینتر، در یک اتاق دربسته از درد، خشم و هراس‌های بی‌شمار درونی رنج می‌برند و با مشکلات جنسی انباشته از احساس گناه زندگی می‌کنند.
پینتر طی دوره طولانی و منحصر به فرد کاری‌اش، جوایز بسیاری را از آن خود کرده است که یکی از آنها، جایزه نوبل ادبی سال 2005 است. تونی بلر نخست‌وزیر وقت انگلستان بابت دریافت این جایزه بزرگ به وی تبریک گفت. هر چند خطاب به پینتر نوشت «از سیاست‌های ما دل خوشی نداری!» و پینتر با وجود تضاد فکری با سیستم حاکم، مودبانه و ضمن تشکر پاسخ داد که «راه ما یکی نیست.»
فضای حاکم بر نمایش‌های پینتر مملو از حس شک و تردید است. شاید در ابتدا اگر سعی شود بر حرکات و دیالوگ‌ها، برچسب‌های سمبولیک زده شود، اما این فضا باعث دل‌زدگی شود، با این حال مخاطبان وی به راحتی با اصطلاحات و لفظ‌های فضای نمایش‌نامه‌های وی ارتباط برقرار کرده و گهگاه حتی با آن احساس همذات‌پنداری دارند. حرف‌های شخصیت‌های نمایش‌های پینتر، با اعمال آنها مغایرت دارد و در نهایت این شخصیت‌ها با برافکندن لایه‌های پیچیده خود، در مقابل تماشاگر به نوعی برهنگی ذهنی می‌رسند و درنتیجه دیوارها فرو می‌ریزند.
آثار پینتر را می‌توان در کسب موفقیت‌هایش در تئاتر و فضاهای هولناک‌شان به آثار کافکا تشبیه کرد. جدا از مشخصه‌های طنز، فضاسازی‌ها و ساختار، در آثار پینتر رد پاهایی از سورئالیسم، نوستالوژی و از همه مهم‌تر عشق عمیقی به زبان انگلیسی دیده می‌شود. او همانند نمایشنامه‌نویس هم‌عصر خود، ساموئل بکت در هنر خود بسیار صریح عمل می‌کرد. ساموئل بکت از استادان پینتر و تنها کسی است که آثارش قابل قیاس با وی است. همینگوی هم بر سبک ادبی وی بی‌تاثیر نبود. پینتر در نیمی از دوره فعالیتش همانند استاد خود، در اکثر نمایش‌نامه‌های خود به موضوعات سیاسی و اجتماعی می‌پرداخت. با این حال در دهه 1980 ذهنش تنها معطوف به مسائل سیاسی شد. پینتر ادبیات را با سیاست به طور صریح پیوند داد و با نوشتن سه نمایشنامه اعتراضی «پیک آخر«، «زبان کوهستان» و «ضیافت» در دهه 1980 و معرفی خود به عنوان یک فعال سیاسی ضد جنگ و معترض به سیاست‌های جنگ‌طلبانه آمریکا و انگلستان در عراق و آمریکای لاتین پا به عرصه سیاست گذاشت.


هارولد پینتر از خود ردپایی در این عرصه به جای گذاشت که شاید دیگر تکرار شدنی نباشد. عرصه تئاتر همواره از نوآوری در سبک این انسان منحصر به فرد وام گرفته است.
ترجمه: نیلوفر شریف‌زاده