روزنامه همدلی
1398/07/22
سکوت و تکرارهای پیشنبرنده
حسین سخنور- یک هارولد پینتر نداریم که بتوان به راحتی درباره آن صحبت کرد؛ پینتر کارگردان، پینتر بازیگر و پینتر نمایشنامهنویس. در میان این سه، از همه سختتر، گفتن و نوشتن از پینتر نمایشنامهنویس است. ابزوردنویسی که جهان بیرونق این دنیا را رونقی دیگر بخشید و گرچه دیر آمد، اما سرآمد همه شد، به اقرار خیلی از منتقدان و ادیبان. اگر ابزوردنویسی با بکت کمال یافت، با پینتر مرزهایش یک بار دیگر جابهجا شد. از آنجایی که قصد ندارم به کلیگویی و تعریف و تمجیدهای سنتی و کلاسیک برای یک ابزوردنویس اکتفا کنم، وارد جزییات میشوم و دلایل این عظمت را به اختصار و در حد یک ستون روزنامه برمیشمارم. پیش از آن متذکر میشوم، پینتر نمایشنامهنویس را نه از منظر یک نمایشنامهنویس، بلکه از منظر یک کارگردان نوپایی مینویسم که با یک متناش بارها و ماهها کلنجار رفتهام. «خاکستر به خاکستر» متنی بود که نزدیک به یک سال درگیرش بودم، اجرایش کردیم و پروندهاش را با اجرا در بخش «به علاوه فجر» سیوهفتمین جشنواره بینالمللی تئاتر فجر، بستیم.۱. نوع دیالوگنویسی: مهمترین ویژگی دیالوگنویسی پینتر این است که شخصیتها، خودشان با هم صحبت میکنند و اینطور نیست که نویسنده، جای آنها با هم صحبت نمیکند. چگونه این کار را میکند؟ پینتر، وقتی شخصیتهای نمایشاش را خلق میکند، خود منتظر میماند که آنها چه میکنند و چه میگویند، همانها را مینویسد. حرف تو دهان شخصیتهایی که خود خلق کرده، نمیگذارد و جای آنان تصمیم نمیگیرد. با یک مثال از دیالوگ نمایشنامه «خاکستر به خاکستر» منظور خود را روشن میکنم. در جایی شخصیت زن داستان (ربکا) میگوید: «راستی! چند روز پیش یه نفر بهم گفت یه مرضی هست به اسم “فیلشدگی ذهنی”.» علیالقاعده شخصیت مرد داستان (دولین) باید بپرسد: «این بیماری چیست؟» اما دولین «خاکستر به خاکستر» میپرسد: «یعنی چی «یه نفر بهت گفت»؟ منظورت چیئه که میگی «چند روز پیش»؟ در مورد چی داری حرف میزنی؟» این همان نکتهای است که در جریان کار و تمرین برای بازیگران و کارگردان مشخص میشود. تا جایی که خاطرم هست، بعد از سه، چهار ماه تمرین و دورخوانی متوجه شدیم چرا دولین آن سوال قریبالذهن را نمیپرسد و از آن شخص نامعلوم میپرسد. خلاصه آنکه، شاید برای ما “فیلشدگی ذهنی” مهم باشد، اما برای دولین نمایش، این موضوع اصلا اهمیتی ندارد.
۲. استفاده از تکرار: خیلی از اتفاقات به ظاهر ساده با تکرار، در نمایشنامههای پینتر مهم میشوند و دارای معنا و دلالتی خاص میشوند. بریژیت کوتیه، نویسنده فرانسوی، در بخشی از کتاب «پینتر، استاد پراکندهنویسی» نوشته است: «پینتر در نگارش آثارش از تکرار خیلی بهره گرفته است، چراکه تکرار مانع از پیش رفتن دیالوگها میشود و بیهودگی رابطه میان چهرهها را ملموس میکند... زندگی آمیزهای از واقعیتها، غیرواقعیتها و نیمهواقعیتها است.» پیش نرفتن، یکی از ویژگیهای مهم کارهای پینتر است. شخصیتهای پینتر، غالبا در اتاقهایی (“اتاق” نخستین نمایشنامه هارولد پینتر است) گیر افتادهاند که جای خاصی نمیتوانند بروند و کار خاصی نمیتوانند بکنند و اگر کاری هم بکنند، با حاصلجمع صفر است. تشریح دلیل این توقف، در این مختصر نمیگنجد، اما «کنش نمایشنامهها هم به هیچ راهحلی منجر نمیشود. نمایشنامهها تنش را رفع نمیکنند، به راهکار دست نمییابند...نمایشنامههای او بیشتر به ناکامی جنسی میمانند: تحریکاتی روی داده، تنش ایجاد شده است، اما شل شدن و رهاسازی صورت نمیگیرد و کسی درست نمیداند چرا.» (سبکهای بازیگری، ص 419)
۳.استفاده از سکوت: نمیتوان مطلبی از پینتر نوشت و از سکوتهای پینتری چیزی ننوشت. گرچه «تکراری» میشود، اما سکوتهای پینتری را از هر زبان که بگوییم و بشنویم نامکرر است. باید با متنهای پینتر سر و کله زده باشی و در عین حال، تجربه زیسته مرتبط داشته باشی که ارزش سکوتهای متناش را بفهمی و بدانی که سکوتهایش سرشار از ناگفتهها است. معمولا منتقدان و اساتید تئاتر سکوتهای پینتری را با کلیدواژه عشق نافرجام و خیانت و... توضیح میدهند. مواردی که از مضامین اصلی نمایشنامههای پینتر است. بدین شرح که وقتی کسی عاشق میشود، بارها و بارها صحبتهای خود را در مواجهه احتمالی با او مرور میکند و چه بسا حفظ میشود که چه باید بگوید و چه کند؟ اما وقتی او را میبیند، لب از لب باز نمیکند و میتواند به اندازه حرفهایی که آماده کرده، سکوت کند. این سکوت میشود، سکوت پینتری که هزار و یک حرف پس پشت آن هست، ولی در ظاهر کلام و صدا و آوایی نیست. عاشق نمیگوید، اما طرفاش، میشنود و میفهمد.
در دوران تمرین «خاکستر به خاکستر» وقتی داشتم به سکوتهای آن فکر میکردم، خود تجربهای مشابه پیدا کردم. بهواسطه وقت گذاشتن روی کارها و پروژههای تئاتری، شرایط خوبی نداشتم که موتور یخچال خانه هم خراب شد. با پول قرض کردن، آن را درست کردم. مدتی گذشت، در خانه تنها بودم، لباسهای کثیف را در ماشین لباسشویی گذاشتم و داشتم استراحت میکردم که ناگهان صدای ماشین لباسشویی قطع شد. شاید پنج ثانیه بیشتر نشد، اما پنج ساعت بر من گذشت و در این پنج ثانیه (یا پنج ساعت) با خود میگفتم دوباره این هم خراب شد و باز باید پول قرض بگیرم، از چه کسی قرض بگیرم؟ چگونه برگردانم؟ چقدر خرج دارد؟ و.... تا اینکه صدای ماشین دوباره بلند شد و گویا داشته آبگیری میکرده. بله، آن چند ثانیه سکوت ماشین لباسشویی برای من مصداق سکوت پینتری بود.
سایر اخبار این روزنامه
فرمانده معظم کل قوا در دانشگاه امام حسین (ع): راهپیمایی اربعین، فریادی رسا و رسانهای بیهمتا
گزارش همدلی از موافقت رئیس محیط زیست کشور با انتقال آب دریای خزر به فلات مرکزی ایران
یک کارشناس حوزه کار اعلام کرد قراردادهای موقت مانع ارتقای شغلی کارگران
مبین مولایی در تشریح سبک نمایشنامهنویسیهارولد پینتر: دیالکتیک واژه و سکوت
سکوت و تکرارهای پیشنبرنده
آثار پینتر؛ بازگویی مسئولیت وجدان انسان بیدار
گام پایانی مبارزه با پولشویی
«همدلی» درباره تاثیر قراردادهای موقت کار بر معیشت دهکهای درآمدی ضعیف گزارش میدهد
عباسعلی توتونچی مجلس دوازدهم، مجلس معیشت
طرح شفافیت دارایی مسئولان باید به پختگی برسد
عباسعلی توتونچی مجلس دوازدهم، مجلس معیشت
زندگی سیاسی و آزادی
روحانی و عمران خان در نشست مطبوعاتی مشترک تاکید کردند: حل مسائل منطقهای از راه دیپلماتیک