ویلموتس در گل ‌و لای فوتبال آسیا

شمشیر دو لبه پیروزی مقابل کامبوج
ویلموتس در گل ‌و لای فوتبال آسیا
حمیدرضا عرب
به ثمر رساندن 14 گل در بازی با کامبوج به همان اندازه که شیرین و دلچسب است، می‌تواند سرآغاز قرار گرفتن در یک سراشیبی و عمیقاً تلخ هم باشد. از یاد نمی‌بریم بردهای خیره‌کننده سال‌های دور را. برد 17بر صفر مقابل مالدیو یا پیروزی 19 بر صفر مقابل گوام را.


فوتبال ایران پیش‌تر نیز تجربه چنین پیروزی‌هایی را داشته است اما در همان دوران نیز تیم ملی هرگاه مقابل قدرت‌های بزرگ فوتبال قاره قرار می‌گرفت با چالش مواجه می‌شد و به رغم آنکه رقبایی از این دست را گلباران می‌کرد اما در تقابل با تیم‌های درجه یک با مشکل مواجه می‌شد.
 فاصله تیم‌ها در فوتبال آسیا به حدی ملموس است که گاه چنین نتایجی رقم می‌خورد و این مختص تیم ملی ایران نیست و اگر نگاهی به نتایج دیگر مدعیان سنتی در مقابل تیم‌های درجه چهار داشته باشیم به این واقعیت می‌رسیم که آنها نیز بازی کاملاً یکطرفه‌ای را پشت سر گذاشته‌اند و با اختلاف گل‌های بسیار موفق به کسب پیروزی شده‌اند.
 شاید در هیچ قاره‌ای میان تیم‌هایش این حد تفاوت و شکاف فنی وجود نداشته باشد. حتی در اروپا هم که گاه تیم‌هایی مانند مالت و لیختن‌اشتاین مقابل بزرگان قرار می‌گیرند چنین نتایج عجیبی رقم نمی‌خورد. وسعت قاره آسیا و ظرفیت‌های اندک برخی کشورها برای عرض اندام در فوتبال آشکارا کیفیت این رقابت‌ها را در سطح قاره به چالش کشیده و گاه همچون بازی‌های اخیر زیر سؤال برده است.
 قدرت‌های فوتبال قاره از مصاف با چنین تیم‌هایی سودی نمی‌برند و حتی از برخورد با آنها متضرر هم خواهند شد و نه تنها به ثمر رساندن این تعداد گل فواید و ارزشی برای‌شان نداشته بلکه گاهاً بعد از خلق پیروزهای بزرگ با این حجم از گلزنی با بی‌انگیزگی یا ناهماهنگی‌های ناخواسته تاکتیکی مواجه شده‌اند.
انتقال ذهنی از بازی با تیم‌هایی از دسته کامبوج به بازی با تیم‌هایی مانند بحرین و حتی عراق که تاکتیک‌های اعصاب خرد‌کنی را در میدان بازی پیاده می‌کنند، غالباً تیم‌های بزرگ را با مصائبی مواجه ساخته و هیچ بعید نیست که در همین هفته جاری فوتبال ایران در چنین فضایی قرار بگیرد و در برابر تیمی که در گذشته راه رفتن روی روان فوتبالیست‌های ایرانی را هم بلد بود، با مشکلاتی مواجه شود.
 شاید بخشی از تلاش‌های لب خط مارک ویلموتس برای افزایش تعداد گل‌های زده و تعدد پاس‌ها به همین موضوع ارتباط داشت. ویلموتس در تمام طول 90 دقیقه‌ای که نظاره‌گر کار شاگردانش بود، تلاش می‌کرد آنها را برای به ثمر رساندن گل‌های بیشتر به جلو سوق دهد اما تردیدی نیست تلاش سرمربی تیم ملی هرگز به جهت خلق بردی عجیب و شگفت‌آور نبود و او بیشتر در پی ایجاد هماهنگی‌های تاکتیکی بیشتر در تیمش بود تا شاید همین رویه در بازی‌های سخت‌تر آتی تکرار شود. نگاه ویلموتس به بازی‌های آتی آنجا ملموس‌تر جلوه کرد که هرگز تیمش را با ترکیبی متفاوت که حاصل از دست‌ کم گرفتن رقیب باشد، راهی دیداری که می‌دانست دشواری آنچنانی برایش به همراه نخواهد داشت، نکرد و در جریان بازی نیز دقایق طولانی آن ترکیب را حفظ کرد.
 از رفتار ویلموتس اینطور برداشت شد که او هم چالش‌های بازی در فوتبال آسیا را درک کرده و یا اینکه برایش برنامه دارد و نمی‌خواهد در باد این پیروزی‌ها یا گل‌های پرشمار که بخش اعظمی از آن حاصل اشتباه حریف بود، گرفتار آید.