ترامپ شریکی غیرقابل اعتماد

ترامپ پدیده سیاست عصر جدید آمریکا به عنوان تاجری در قواره سیاستمدار را می‌توان برشی کامل از نگاه تجاری به سیاست دانست. 
رفتار ترامپ با متحدان آمریکا در نقاط مختلف جهان حاکی از نگاهی آمیخته به استثمار و بهره‌کشی بوده است. او ثابت کرده است که به هیچ عهدنامه نوشته و نانوشته‌ای پایبند نبوده و همه چیز را در پای منافع تجاری قربانی می‌کند .
تجربه سه ساله جهان با ترامپ حاوی نمونه‌های بسیاری از این عهدشکنی‌ها است که می‌توان از خالی کردن پشت کرد‌های سوریه در مقابل ترکیه، چراغ سبز به طالبان و حذف دولت افغانستان در معادله مذاکرات با طالبان، به مسلخ بردن کره شمالی و رها کردن آن، کندن خندق آتش در خاورمیانه و ایجاد زمینه‌های تنش میان عربستان و ایران و ... نام برد. نگاه ترامپ به هم پیمانانش نگاه ابزاری و پوپولیستی است. ابزاری است بدین گونه که ترامپ هم پیمانی را دو طرفه نمی‌داند بلکه هم پیمانی را تا بدانجا قبول دارد که منافع خودش تامین گردد پس از آن پایبندی به پیمان را بی معنی و فاقد توجیه برای خودش می‌داند. پوپولیستی است، چراکه ترامپ به هم پیمانی تا آنجا معتقد است که به افکار عمومی آمریکا بفهماند که ترامپ مرد سرخم کردن مخالفین و قدرت‌های همجوار است و او می‌تواند منافع مردم را تامین کند و به هیچ چیزی و هیچ کسی بجز مردم آمریکا نمی‌اندیشد و این یقینا فقط یک شعار غیرقابل دسترسی است که مصارف پوپولیستی دارد. عملکرد ترامپ در پازل معادلات درهم‌تنیده بین‌المللی این ادعا را ثابت کرده است که ترامپ مرد عهدشکن و غیر قابل اعتمادی است .
برعکس آنچه که خود مدعی است، نه اقتدار در تصمیم دارد و نه وفایی به عهدش دارد .


بنظر می‌رسد اعتماد به ترامپ و نشستن بر سر میز مذاکره با او یک تاکتیک از پیش شکست خورده است، چرا که او نه شریکی قابل اعتماد است و نه به عهدی پایبند می‌ماند. هم پیمانی با ترامپ و شراکت با او یک اشتباه استراتژیک و در واقع پشت بستن به باد است.
ترامپ فقط یک تاجر است.