هیأت منصفه برآیند تمام افکار جامعه باشد

 
 
 
 


اگر قرار باشد هيأت منصفه واقعا منصف بوده و انصاف عمومي را رعايت کند، بايد متشکل از همه طبقات اجتماعي باشد. قانون 1358 و 1364 هيأت منصفه مطبوعات اين برآيند را داشت، اما در تغييرات بعدي تا کنون اين هيأت صرفا به هيأت منصفه‌اي دولتي تبديل شده‌است. يعني هم نوع انتخاب و هم ترکيب اعضاي هيأت منصفه دولتي بوده، نه هيأت منصفه‌اي که برآيند تفکر همه جامعه باشد، اما متاسفانه اين اشکال را در هيأت منصفه جرائم سياسي و مطبوعات هم داريم. هيأت منصفه‌اي که دولت تعيين کند، نهادهاي مدني در تشکيل آن دخالت نداشته باشند و افرادي تقريبا تکراري در آن حضور داشته باشند، هيأت منصفه کامل و تاثيرگذاري نخواهد بود. اگر نگاهي به اعضاي اين هيأت طي سال‌هاي اخير بيندازيم مي‌بينيم تقريبا اغلب قريب به اتفاق اعضا در دوره‌هاي مکرر عضو بوده‌اند. البته تا زماني که مرحوم آقاي عسگراولادي در هيأت منصفه مطبوعات حضور داشت، به هر حال لنگر و سنگر مطمئني براي حضور همه طيف‌ها و صنوف بود، اما پس از وي متاسفانه ترکيب اين هيأت آنطور که خيال اصحاب دعوا راحت باشد، نبوده است. جناح‌هاي مختلف در کشور، فراکسيون‌هاي مختلف در مجلس، نيروهاي مختلفي در جامعه و همين‌طور احزاب و روزنامه‌ها وجود دارند و بايد همه اين گرايش‌ها، گروه‌ها و جناح‌ها در هيات منصفه بازتاب داشته باشند. زماني که برآيند هيأت منصفه نشانگر روح کلي جامعه باشد، آرامش خاطري پديد مي‌آورد که رسيدگي‌ها بدون حاشيه و شائبه خواهد بود. قانون هيأت منصفه به گونه‌اي باشد که هريک از جناح‌‌ها و نهادهاي مدني مثل قضات، وکلا، بازاريان، کشاورزان و NGOها در آن کرسي داشته باشند. هيأت منصفه يک نهاد غربي است و غربي‌ها هيأت منصفه را از بطن جامعه انتخاب مي‌کنند. آنها عضو ثابت ندارند و در هر پرونده صرفا براي آن پرونده هيأت منصفه تعيين مي‌کنند. مثلا در آمريکا اسامي کليه افراد ساکن يک شهر يا حوزه قضايي در دفتر دادگاه است و براي پرونده‌هاي مختلف آنها را انتخاب کرده و اعلام مي‌کنند که در فلان روز بايد براي فلان پرونده در دادگاه حاضر باشيد. اينکه ما بياييم هيأت منصفه‌ را از يک جناح خاص براي يک زمان معين انتخاب کنيم و اين ترکيب در سنوات مختلف تکرار شود، چندان قابل توجيه نيست. ضمن احترام به اعضاي هيأت منصفه، نبايد اعضاي اين هيات تکراري باشند، اما برخي، سال‌هاست در اين هيأت حضور دارند. مهم‌تر اينکه برخي از اعضا گاه نشان داده‌اند که وابستگي جرياني را در اين موضوع لحاظ مي‌کنند. اين مساله از آنجا اهميت مي‌يابد که جريان‌هاي ديگر چندان نقشي نداشته‌اند. به همين اعتبار است که مي‌بينيم برخي حاشيه امن دارند و برخي روزنامه‌ها از اين شرايط برخوردار نيستند. البته اين سخن بدين معنا نيست که هيأت منصفه نگاه جناحي دارد، بلکه جناح‌هاي ديگر در اين هيأت منصفه نماينده ندارند. وقتي هم جناح‌هاي ديگر در اين هيأت نماينده نداشته باشند، بالطبع تصميمات اين هيأت نمي‌تواند بيانگر تفکر حاکم بر کل جامعه باشد و همه ابواب جامعه را نمايندگي کند. البته در نص صريح قانوني نيز آمده که هيأت منصفه بايد برآيند تفکر جامعه باشد. هيأت منصفه معروف به روح جامعه است و روح کلي جامعه بايد در نظريات هيأت منصفه متجلي شود.