بررسی‌ها نشان می‌دهد اگر اصلاح طلبان به یک جمع‌بندی مقتدرانه و منطقی نرسند

و اگر تشتت اصولگرایان به اتحاد بدل نشود، شاهد وقوع مجلسی خاص خواهیم بود
آفتاب یزد ـ رضا بردستانی: با جستجویی اندک در فضای رسانه‌ای کشور از مجازی و نوشتاری و کاغذی گرفته تا خبرگزاری‌ها و شبکه‌های اجتماعی...! می‌توان به هزاران تحلیل و بررسی از چرایی و چگونگی‌های تعیین کننده با خبر شد. آن چه که در نهایت پیش روی ما قرار می‌گیرد در یک نگاه کلی از دو حال خارج نیست؛
ـ نخست تحلیل‌هایی که با اهداف حزبی، نحله‌ای یا دسته و گروهی نوشته شده است.
ـ و دیگر، تحلیل‌هایی که با اهداف کلی و در معنای تحلیل‌های حرفه‌ای و فارغ از نگاه‌های سیاسی نگاشته شده است که البته تاثیر تحلیل‌هایی که با اهداف مشخص نوشته می‌شود همواره کمتر از تحلیل‌هایی است که با اهداف کلی و با یک نگاه حرفه‌ای و فارغ از جبهه گیری‌های سیاسی به رشته تحریر در می‌آید.


کوتاه سخن اینکه فارغ از دو نگاه کلی حاکم بر جامعه سیاسی ایران ـ یعنی نگاه اصولگرایانه و نگاه اصلاح‌طلبانه ـ این روزها مردم شاهد ظهور جریان سوم نیز هستند که البته این جریان سوم هنوز و همچنان مترصد به دست گرفتن رشته امور پس از کسب اعتماد و اطمینان و جامعیتی است که جامعه و مردمان کمتر به حساب و شمار آمده به آن هویتی مستقل اعطا می‌کند.
>جریان سوم، جریانی قوی تر از راست و چپ!؟
از آن جایی که تکلیف دو نگاه سیاسی راست و چپ یا در یک معنای کلی؛ اصلاح‌طلبی و اصولگرایی آشکار است و لازم به توضیح نیست، فعلاً و صرفاً جریان سوم را هدف قرار می‌دهیم، با این توضیح که؛ ساده انگارانه است اگر فکر کنیم پروسه انتخابات مجلس، پروسه‌ای یکساله و محدود است زیرا همواره تلاش‌های انتخاباتی از فردای انتخابات قبلی برای انتخابات بعدی آغاز می‌شود و از فردای انتخابات بعدی برای انتخابات بعدی و این چرخه همچنان ادامه خواهد داشت.
این مسئله، نکته قابل تامل و جالب تری نیز دارد و آن این که از انتخابات مجلس برای انتخابات ریاست جمهوری و انتخابات ریاست جمهوری برای انتخابات مجلس هدف گذاری و برنامه ریزی می‌شود یعنی انتخابات مجلس مقدمه‌ای برای انتخابات ریاست جمهوری و انتخابات ریاست جمهوری عرصه و صحنه‌هایی برای غلبه در انتخابات مجلس بوده و خواهد بود اما همواره این انتخابات مجلس است که تکلیف ریاست جمهوری پس از خود را روشن می‌کند و از این نظر، انتخابات ریاست جمهوری کمتر از انتخابات مجلس برای فردای حوزه‌های سیاسی، تعیین کننده بوده یا تا این لحظه این چنین بوده است. جریان سوم حرف تازه و اتفاق عجیب و غریبی نیست زیرا، همواره در انتخابات مجلس و ریاست جمهوری که به شدت دوقطبی و تقسیم شده بین دو جناح بزرگ کشور یعنی اصولگرایان و اصلاح طلبان است ردپای جریان سوم نیز دیده می‌شده، حال در انتخابات گذشته اعم از ریاست جمهوری و مجلس هرگز تا به این اندازه، جریان سوم پررنگ و تاثیرگذار بر دو جریان مهم و بزرگ سیاسی کشور نبوده است.
البته باید توجه داشت که بروز و ظهور جریان سوم در انتخابات ریاست‌جمهوری تقریباً نمی‌تواند حرفی برای گفتن داشته باشد و عمده تاثیر آن بر انتخابات مجلس خلاصه می‌شود البته این جریان سوم نمی‌تواند حرفی برای گفتن داشته باشد؛ تا انتخابات ریاست جمهوری ۱۳۹۶ اعتبار داشته و شاید برای انتخابات ریاست جمهوری ۱۴۰۰ جریان سوم نه تنها حرفی برای گفتن داشته باشد که تاثیرگذارتر از دو جریان راست و چپ یا دو جریان اصلاح طلب و اصولگرا خود را برای پیروزی در نبرد سیاسی آماده و مهیا کند!
اما در حال حاضر و چند ماهِ باقی مانده به انتخابات مجلس شورای اسلامی، جریان سوم هدف گذاری‌های بلند نظرانه و هوشمندانه‌ای برای تصاحب صندلی‌های سبز رنگ مجلس شورای اسلامی تدوین کرده است تا جایی که در تحلیل‌های پیدا و پنهان همه ی نگاه‌ها به جریان سوم و جریانی است که می‌خواهد راست و چپ را از گردونه قدرت خارج کند؛ جریان سومی که اندک اندک می‌تواند تبدیل به یکی از اضلاع قدرت شود.
جریان سوم را می‌توان در چند نگاه تعریف کرد:
ـ جریان سوم می‌تواند بخشی از اصولگرایان باشد البته این می‌تواند بخشی از اصولگرایان باشد منظور زیرمجموعه‌های حال حاضر اصولگرایان مثل جبهه پایداری و دیگرنحله‌های سیاسی نیست.
ـ جریان سوم می‌تواند بخشی از اصلاح طلبان باشد البته این می‌تواند بخشی از اصلاح‌طلبان باشد منظور گروه‌های روی گردان از اصلاح‌طلبان که همواره وجود داشته‌اند نیز نیست!
ـ جریان سوم می‌تواندجریانی موسوم به طیف قالیباف و یاران قالیباف اطلاق شود همان‌هایی که با شعار «مجلس نو» و «جوانگرایی» در عرصه‌های «سیاسی ـ اجرایی» قدم به عرصه گذاشته اند! با این توضیح که مدعیان پشت پرده ی این طیف هرگز به دنبال تصاحب مجلس نیستند بلکه با حضور در انتخابات مجلس و بازی‌های سیاسی ـ انتخاباتی خود را برای انتخابات ریاست جمهوری ۱۴۰۰ آماده می‌کنند.
بزرگترین تفاوت جریان سومی که خود را از حامیان قالیباف و یاران قالیباف می‌دانند با دیگر جریان‌های سوم آن است که هدف غایی و نهایی آن‌ها مجلس یازدهم نیست بلکه به دنبال تصاحب پاستور برای ۱۴۰۰ تا ۱۴۰۸ هستند.
ـ جریان سوم می‌تواند جریانی موسوم به احمدی‌نژادی‌ها باشد؛ همان‌هایی که او را حتی پس از اتمام ریاست جمهوری رها نکردند و همواره گرد او جمع شدند تا او را از حذف شدن از گردونه سیاسی کشور نجات دهند و به او کمک کنند تا با نوعی بازنگری و بازپروری دوباره به سپهر سیاسی ایران بازگردد.
ـ جریان سوم می‌تواند جریانی موسوم به آراء خاکستری باشد؛ همان‌هایی که نه علاقه‌ای به پیوستن به اصلاح طلبان دارند با هر تعریف و تقسیم بندی و نه علاقه دارند به اصولگرایان پیوند بخورند آن هم با هر تعریف و تقسیم بندی! البته این جریان سوم همواره و در نهایت، به یکی از طیف‌های راست یا چپ متمایل شده‌اند و نتیجه نهایی انتخابات را به نوعی به نام خود ثبت کرده‌اند البته این شق از جریان سوم در مجلس چندان کارایی ندارد و بیشتر خود را در انتخابات ریاست جمهوری اثبات کرده است.
ـ از میان همه تقسیم بندی‌ها، جریان سوم هرگز نمی‌تواند آن جریانی باشد که تصمیم به بایکوت انتخابات و رویگردانی از صندوق‌های آرا کرده است زیرا جریان سوم وقتی می‌تواند جریان سوم باشد که نخست حضور در عرصه را پذیرفته باشد اما انتخاب راست یا چپ یا مسیری نو، جزئی از دغدغه‌های او باشد پس جریان سوم هرگز نمی‌تواند آن جریانی باشد که اساساً انتخابات را بر نمی‌تابد!
>جریان احمدی‌نژادی
تمام مجلس را می‌خواهند!
حالا و در میان همه تحلیل‌های موجود، بحث بر سر جریان سوم است؛ جریانی که خود را احمدی‌نژادی و وفادار به تفکرات احمدی‌نژادی می‌دانند. احمدی‌نژاد با دیگر چهره‌های سیاسی کشور تفاوت‌های بسیاری دارد؛
ـ به آسانی سخنرانی می‌کند
ـ در سخنرانی‌های خود هر چه می‌خواهد بگوید، می‌گوید!
ـ به هر کس که دلش می‌خواهد نامه می‌نویسد
ـ تحت هر عنوانی در فضای مجازی اعم از تلگرام، توییتر، اینستاگرام و غیره حضور دارد و ساختارشکنی و هنجارگریزی هرگز باعث نمی‌شود که او از گردونه حضور در دنیای رسانه منع و محروم شود.
احمدی‌نژادی‌ها با دیگر چهره‌های سیاسی کشور تفاوت‌های دیگری نیز دارند؛
ـ هر حرفی دل‌شان می‌خواهد می‌زنند
ـ با هر رسانه‌ای که دوست داشته باشند اعم از این که ریشه و منشا آن چیست و کدام است، مصاحبه می‌کنند.
ـ در مصاحبه‌ها قائل به هیچ خط قرمزی حتی خط قرمز امنیت ملی و منافع ملی نیز نیستند و...
در طرح این مباحث،کنکاش در فلسفه وجودی احمدی‌نژاد یافت نمی‌شود بلکه با توجه به بررسی‌های میدانی و تفکرات موجود در جامعه سیاسی و با تکیه بر اعتراضات و نارضایتی‌ها که پاشنه آشیل هر حزب و دسته سیاسی است می‌توان به این نتیجه رسید که در انتخابات مجلس یازدهم که قرار است در اسفند ماه ۱۳۹۸ برگزار شود جریان سوم موسوم به جریان احمدی‌نژادی‌ها برای تصاحب صندلی‌های سبز مجلس شورای اسلامی برنامه‌های وسیعی دارند. بر اساس بررسی‌ها و تحلیل‌های موجود و نیز برخی گمانه‌زنی‌ها و آمارهای غیررسمی؛ خالی از واقعیت نیست که اگر، جناح راست سنتی و میانه رو و حتی تندرو و جناح چپ با هر درجه از نگاه و نظر اصلاح طلبی برای روزهای پیش رو و تفکرات انتخاباتی مبتنی بر خواست‌ها و نظرات مردم گام برندارند، جریان سومی که موسوم به جریان احمدی‌نژادی‌ها است و دست بر قضا از تفکرات تندرو و جنجال آفرین برخوردار هستند و پشتیبانی نیز می‌شوند! قادر خواهند بود تا عنان و اختیار مجلس را به دست بگیرند، حقیقتی که ترسناک و دردناک است!
>زمینه برای پیروزی احمدی‌نژادی‌ها
مهیا است؟!
با نیم نگاهی به عملکرد دولت‌های یازدهم و دوازدهم و نیز با تکیه بر عملکردهای سیاسی گروه‌های حاضر در مجلس، این گمانه‌زنی و تحلیل خیلی هم دور از ذهن نیست زیرا جامعه سرخورده از راست و چپ و ناراضی از عملکرد دولت‌های یازدهم و دوازدهم که برخاسته و بر گرفته از اعتماد و حمایت اصلاح‌طلبان به تیم حاضر است؛ در انتخاب جریان سوم اگرچه ما نمی‌توانیم سهم قابل توجهی به قالیبافی‌ها اختصاص دهیم زیرا شخص قالیباف در همه عرصه‌ها اثبات کرده است که فاقد هرگونه پایگاه اجتماعی است و حتی با یک ائتلاف محتمل نیز نمی‌تواند نگاه و نظر جامعه را نسبت به عملکرد بسیار ضعیف خود تغییر دهد اما نمی‌توانیم و حق نداریم تا از جریان سوم موسوم به جریان احمدی‌نژادی‌ها غافل شویم.
>اصلاح طلبان به اصولگرایان رای نمی‌دهند
اما...
اگرچه برخی بر این باور هستند که آراء برگشت خورده و روی گردان از اصلاح طلبان هرگز به سمت اصولگرایان حرکت نخواهد کرد و اگر چه برخی بر این اعتقاد استوار هستند که سرخورده‌های اصولگرایی هرگز به چهره‌هایی مانند حدادعادل و باهنر روی نخواهند آورد اما این مسئله نمی‌تواند متضمن این مسئله و این واقعیت باشد که روی گردانی از اصلاح طلبی و اصولگرایی مساوی با روی آوردن به تفکر جریان سوم موسوم به تفکرات احمدی‌نژادی‌ها نباشد!
اگر چه احمدی‌نژاد را باهوش می‌دانیم البته با هوش یعنی برخوردار از هوش خاکستری و نه هوش سفید و اگرچه احمدی‌نژاد را در مهندسی رسانه بسیار متبحر و دانا می‌دانیم اما از یک ویژگی احمدی‌نژاد نباید غافل شد و آن اینکه هیچ چهره سیاسی برخاسته از جریان‌های فکریِ سیاسیِ راست و چپِ پس از انقلاب به اندازه محمود احمدی‌نژاد در موج‌آفرینی و موج سواری به اندازه او متبحر نبوده است! نکته هشداری ماجرا به همین مسئله ختم می‌شود که یک چهره سیاسیِ بیرون از طیف فکری اصلاح‌طلب و اصولگرا با ویژگی‌های خاصی که صرفاً و صرفاً خاص اوست این روزها مردم را به این سمت هدایت می‌کند که نهایتاً این محمود احمدی‌نژاد است که می‌تواند خواست‌های نادیده انگاشته شده مردم را پیگیری کند و آن‌ها را در مسیر درست هدایت کند؛ تفکری که روز به روز در حال بسط داده شدن و قدرت‌گیری است!
حقیقت پیش روی ما نیست، در کنار ما و در میان ما است!
برای اثبات برتری جریان سوم موسوم به جریان احمدی‌نژادی نه آمار درستی در دسترس است و نه رایزنی‌ها و بررسی‌های میدانی می‌تواند پاسخ درستی به ما بدهد اما با یک نگاه باریک اندیشانه در جامعه می‌توان به این نتیجه رسید که تمایل مردم برای روی آوردن به شخص و شخصیتی به نام محمود احمدی‌نژاد از همیشه بیشتر و مهیاتر است! حال اگر جریان‌های راست و چپ همچنان بر طبل اختلاف و تشتت بکوبند در نهایت این جریان سوم و این احمدی‌نژاد است که تعداد بیشتری از صندلی‌های مجلس را تصاحب خواهد کرد و دیگر خبر از فراکسیون‌های راست و چپ در مجلس که بتوانند اکثریتی قابل اعتنا داشته باشند، نخواهد بود.
>حرف آخر را شورای نگهبان می‌زند
تنها مسئله‌ای که در این میانه باقی می‌ماند نگاه و نظر شورای نگهبان برای رد یا تایید صلاحیت نامزدهایی است که تفکراتی نزدیک به جریان سوم داشته باشند تنها نکته امیدواری در حال حاضر و فارغ از نگاه و نظر و تصمیمات آتی اصلاح‌طلبان و اصولگرایان آن است که شورای نگهبان در تایید و رد صلاحیت نهایی، سختگیری‌های بیشتری نسبت به نامزدهای معرفی شده از سوی جریان سوم موسوم به احمدی‌نژادی‌ها اعمال کند یا دقت نظر به عمل آورد تا تندروهایی که می‌توانند مجلس را از در «راس همه امور» بودن خارج کند و وارد حاشیه سازند نتوانند از فیلترهای شورای نگهبان عبور کنند که اگر چنین فرضیاتی درست از آب در نیاید و شورای نگهبان نیز چنین نگاه و نظری نداشته باشد باید با شرایط فعلی منتظر مجلسی تماماً احمدی‌نژادی بود؛ مجلسی که نه راست و نه چپ حائز اکثریت نخواهند بود!