هادی حیدری در تبیین جایگاه کارتون در نشریات امروز کشور: کارتونیست‌ها قربانی گروکشی‌های سیاسی‌اند

همدلی| رضا دستجردی: کارتون از جمله تاثیرگذارترین ابزارهای انتقال اندیشه‌های سیاسی، فرهنگی و اجتماعی در قالب اطلاع‌رسانی به مخاطبان، خصوصا در قالب نشریات و روزنامه هاست. این قالب هنری خصوصا آن‌گاه که به واسطه اعمال سانسور و ایجاد فضای بسته سیاسی، ابزار اطلاع‌رسانی همگانی را به محاق می‌برد، از اهمیتی فزاینده برخوردار می‌شود. اما به راستی واقعیت کارکرد کارتون در کشور ما کجاست و کارتونیست با نظر به شرایط کنونی سیاسی و اجتماعی کشور از چه کیفیتی در اثر خود بهره می‌جوید؟ هادی حیدری کارتونیست در گفت‌وگو با همدلی، از محدودیت‌های این حوزه و سوء برداشت‌هایی که هنرمند را قربانی گروکشی‌های سیاسی می‌کند، سخن می‌گوید.
کارتون در قیاس با دیگر ابزار انتقال پیام، چه جایگاه ویژه‌ای در نشریات دارد؟
کارتون معمولا باید واجد چند ویژگی باشد، نخست اینکه طنز داشته باشد و در آن، درون‌مایه طنز نهفته باشد، این طنز می‌تواند طنز فانتزی یا تلخ باشد. ویژگی دیگر، ایجاز است، به این معنی که کارتون باید طنازانه و موجز باشد و بتواند پیامی را به مخاطب منتقل کند که این پیام عموما حاوی مفاهیم انتقادی است. بنابراین می‌بینید که در یک فریم کارتون، مجموعه‌ای از ویژگی‌ها وجود دارد که شاید در رسانه‌های دیگر، نتوانید مجموعه این موارد را به شکل ایجازگونه پیدا کنید، به همین خاطر است که یک فریم کارتون می‌تواند به سرعت تاثیرگذار باشد و به ذهن مخاطب ضربه بزند.
نشریات طنزی که در طول تاریخ روزنامه‌نگاری ایران به قالب کارتون در انتقال مفاهیم گوناگون می‌پرداختند، مثل «توفیق» پیش قبل از انقلاب یا «گل‌آقا»ی پس از انقلاب، با توجه به زمینه سیاسی، فرهنگی و اجتماعی روز کشور، چه تاثیری بر فضای جامعه داشتند؟


اگر بخواهیم به شکل ریشه‌ای به نشریات طنز بنگریم، باید اساسا به فضای نشاط عمومی و احساس اینکه می‌توان به مسئولان در رده‌های مختلف و در جامعه به گروه‌های مختلف نقد وارد کنیم و کاستی‌ها را گوش‌زد نماییم، دقت کنیم. در این میان، این نشریات طنز بودند که چنین فضایی را ایجاد کردند و اگر باز در دوره‌های مختلف به تاریخ مطبوعات طنز نگاهی بیندازیم می‌بینیم زمان‌هایی که شرایط اجتماعی و سیاسی نسبت به قبل از آن تاریخ بازتر شده بود، نشریات، رسانه‌های طنز و خصوصا کارتون امکان و فضای بهتری را پیدا کرده بودند تا بتوانند مطالب یا طرح‌های عمیق‌تری را منتشر کنند و تاثیرشان خیلی بیشتر از گذشته باشد. پیش از انقلاب، امکان‌هایی برای «توفیق» وجود داشت که شاید در تاریخ پس از انقلاب، ما از آن امکان‌ها برخوردار نبودیم. با این وجود، پس از اتمام جنگ، فضا نسبتا فراهم شد تا شخصیتی مثل کیومرث صابری فومنی به دلیل جایگاهی که بین مسئولان کشور داشت و عقبه‌ای که به عنوان یک طنزنویس شاخص از آن بهره می‌گرفت، توانست مجله‌ای مثل «گل‌آقا» را منتشر کند که مبنای ایجاد فضایی جدید در رسانه‌های برای طنز و کارتون شد. البته هم‌زمان می‌بینیم که مجله «طنز و کاریکاتور» توسط جواد علی‌زاده منتشر شد که خصوصا در میان نسل جوان به شدت تاثیرگذار بود، چون به موضوعاتی می‌پرداخت که بسیار باب طبع نسل جوان آن دوران بود. نشریه تخصصی «کاریکاتور» هم از جمله نشریات این دوره بود که بیشتر جنبه‌های تئوریک داشت.
چه رابطه‌ای میان شکوفایی و رواج کارتون با گسترش سانسور برقرار است؟
اصولا سانسور امر تقبیح‌شده‌ای است. با این وجود، اگر درصد سانسور در رسانه‌ها کمتر و گستره آن کوچک‌تر باشد، زبان منتقد یا صاحب رسانه، گویاتر و براتر است و می‌تواند به واسطه فضای بازی که در اختیارش قرار داده شده حرف‌های دقیق‌تر و انتقادات درست‌تری را منتقل کند. از طرف دیگر، هر چقدر فضای سانسور بیشتر و گستره آن بزرگ‌تر باشد، طبیعتا بال و پر منتقد هم بسته‌تر می‌شود. منتهی یکی از ویژگی‌های طنز و کارتون، زبان ایهام و استفاده از نشانه‌ها و سمبل‌ها برای انتقال مفاهیم است. بنابراین در دوران خفقان یا سانسور بیش از حد، طنزپرداز، چه کارتونیست و چه نویسنده طنز می‌تواند خود را طوری تنظیم کند که در عین حالی که فضا و شرایط سانسور وجود دارد، به نحوی حرف و سخن خود را به مخاطبش منتقل کند، اما واقعیت این است که عارضه سانسور در درازمدت آن است که ظاهر قلم را دچار بیماری خودسانسوری می‌کند، به این معنی که طنزپرداز از همان ابتدا که می‌خواهد به یک ایده فکر کند تا زمانی که می‌خواهد برای تجسم آن ایده، قلمش را بردارد و روی کاغذ بگذارد، ترس از سانسور باعث می‌شود که نتواند تفکر و اندیشه‌اش را آزادانه جولان دهد و با محدودیت‌های بسیار فکر و کار کند. این عارضه خودسانسوری که به واسطه سانسور ایجاد می‌شود طبیعتا بر کیفیت محتوایی آثار تاثیر بسیاری خواهد داشت. من اتفاقا ماه رمضان امسال که رئیس‌جمهور از تعدادی از اهالی هنر و فرهنگ برای مراسم افطار دعوت کرده بود، صحبتی را مطرح و عینا به موضوع خودسانسوری پرداختم و گفتم خودسانسوری به مرور باعث می‌شود که مرجعیت رسانه‌های داخلی نزد افکار عمومی از بین برود و چشم‌های مردم به سمت رسانه‌های بیرون از کشور جلب شود. بنابراین به نظر من اگر یک ساختار سیاسی بخواهد حتی دوام هم پیدا کند باید فضای بازتری را ایجاد کند تا منتقدان مشفق و دل‌سوز داخل کشور بتوانند انتقادهای خود را در رسانه‌ها و نزد افکار عمومی منتشر کنند و مسئولان هم با توجه به این نقدهای دلسوزانه تلاش کنند در جهت اصلاح کاستی‌ها و امور گام بردارند. قطعا این فرآیند باعث می‌شود که جامعه به سمت جلو حرکت کند و پویاتر شود.
خودتان معمولا در کارهایتان از چه سوژه‌هایی بیشتر بهره می‌گیرید؟
عموما سوژه‌های اجتماعی و سیاسی دست‌مایه طرح‌های من بوده است، من دغدغه‌های کلی دارم، دغدغه‌هایی از جنس آزادی، صلح و پرهیز از خشونت. شما می‌توانید به روشنی این مضامین را در آثاری که سعی کردم در این سال‌ها خلق و منتشر کنم ببینید. با توجه به این چارچوب، برخی از کارهای من جنبه اجتماعی‌تر و برخی جنبه سیاسی‌تر پیدا می‌کند. به نظر می‌رسد که موضوعات اجتماعی وسیاسی موضوعاتی هستند که مخاطب تشنه آن است تا در آن حوزه‌ها آثاری بیشتری را ببیند. البته خود مخاطب هم در کشوری با ویژگی‌های چارچوبی ما، زیاد این مضامین را در کارتون‌ها دنبال می‌کند.
کدام چهره‌ها را بیشتر کارتون کرده‌اید؟
عموما کارهای من چهره‌های عمومی دارند. با این وجود در سال 82 کاریکاتوری از چهره آقای خاتمی کشیدم و در یک مراسم رسمی در سعدآباد یه ایشان هدیه دادم. این اولین بار بود که به صورت رسمی، چهره فردی در مقام ریاست‌جمهوری کاریکاتور می‌شد. ایشان با توجه به ویژگی‌هایی که به لحاظ سعه صدر و اعتقاد به حضور منتقدان به شکل آزاد داشتند از این کاریکاتور خیلی استقبال کردند. همان دوره هم خبر و تاثیر این کاریکاتور در فضای رسانه‌ای کشور منتشر شد و ابعاد گسترده‌ای یافت. من چون تصور کردم که کاریکاتور چهره می‌تواند تاثیر جریان‌سازی در آن چشم‌انداز داشته باشد، کاریکاتور چهره کار کردم که کمابیش در آثارم دیده می‌شود، ولی به صورت تخصصی کاریکاتور چهره کار نمی‌کنم.
طی سالیان اخیر، کدام کارتون‌ها باعث توقیف نشریات شد؟
اگر بخواهم به چند توقیف شاخص در حداقل 10 الی 20 سال گذشته اشاره کنم باید بگویم مورد نخست، توقیف روزنامه «آزاد» به خاطر انتشار کاریکاتوری از نیک آهنگ کوثر است. سپس در روزنامه شرق، کاریکاتوری از یک صفحه شطرنج باعث توقیف این روزنامه شد. در ادامه، ماجرای ضمیمه روزنامه «ایران» پیش آمد که کاریکاتور مانا نیستانی باعث سوء تفاهم شد. در سال 91 نیز کاریکاتوری کشیده بودم در روزنامه شرق منتشر و با سوء تعبیرروبرو شد و روزنامه شرق یکی دو روز توقیف شد. بعد هم به واسطه آن، برای من هم پرونده ایجاد شد و محاکمه و محکوم شدم.
مرز برداشت‌هایی که از کارتون می‌شود کجاست؟
هر ذهنی می‌تواند برداشت خودش را بکند. منتهی آنجایی جای تاسف دارد که این ذهنیت‌ها مستمسک گروکشی‌های سیاسی جریان‌ها شود و به واسطه رقابتی که میان جریان‌های سیاسی هست یک هنرمند قربانی شود و روزنامه‌ای که مثلا 100 نفر در آن کار و امرار معاش می‌کنند بسته شود. یکی از آفت‌های لفافه، پیچ در پیچ شدن کاریکاتور است. لفافه پیچ شدن در کاریکاتور زمانی اتفاق می‌افتد که فضا، فضای سانسور باشد. وقتی سانسور در فضای جامعه زیاد شود، هنرمند کارهایش را در لایه‌های بسیار پیچیده می‌پیچد. وقتی در جایی، سانسور بیش از حد باشد و خط قرمزها مرتبا افزایش پیدا کند یا به بیان من، خط قرمزهای سیال وجود داشته باشد، طبعا طنزنویس و کارتونیست از نشانه‌ها، نمادها، سمبل‌ها و از ایهام و استعاره‌ها استفاده می‌کند. درست است که ممکن است کارتون‌ها لایه‌های عمیق‌تری پیدا کنند، منتها خطرش این است که می‌توانند برداشت‌پذیر باشند، یعنی افراد مختلف، برداشت‌های متفاوتی از آن بکنند که به هیچ وجه مورد نظر آن هنرمند نبوده است. طبیعتا این دست برداشت‌ها در کشورهایی از جنس ساختار کشور ما می‌تواند به یک جنجال و جریان تبدیل شود.
شما اولین کسی هستید که کارتون مقامات را کشیدید. آیا ترسیم کارتون مقامات، ممنوعیت قانونی است یا جزئی از نانوشته‌ها؟
به نظر من قانون نانوشته‌هاست. به این معنا که پیش از این، کسی جسارت نداشته که وارد این فضا شود و قانونی هم با صراحت در این خصوص وجود نداشته است. به نظر من هر کسی باید در هر مقامی که هست در جایگاه مسئولیت قرار گیرد و خودش را برای انتقادها آماده کند. یکی از ابزارهای انتقاد هم، طنز و کاریکاتور است. مرحوم حسن حبیبی پیش از مرگ و زمانی که معاون اول رئیس‌جمهور بود، در مجله «گل‌آقا»، سپر بلای روسای‌جمهور وقت بود. این رویکرد، به شکلی نانوشته در کلیت مطبوعات و رسانه‌های طنز کشور وجود داشت
فکر می‌کنید کشیدن یک کارتون، ارزش گرفتاری و زندان رفتن دارد؟
به نظر من هیچ چیزی ارزش زندان رفتن ندارد. جای هنرمند در زندان نیست، کما اینکه جای نویسنده، اهل فکر و اهل ذوق هم در زندان نیست. زندان جای مجرم است و جای تاسف دارد که کسانی به خاطر اندیشه و فکرشان به زندان بیفتند. من اصلا زندان را مفید نمی‌دانم و به نظر می‌رسد که افراد می‌بایست در فضای آزادانه فکر و اندیشه کنند و فضای انتشار اندیشه‌شان را داشته باشند. اگر هم قرار است نقدی صورت بگیرد در همان فضای باز و آزاد از طرف منتقدان منتشر شود. در این میان، هنرمند، نویسنده و اهل فکر یا این انتقادات را وارد می‌داند و سعی می‌کند خود را اصلاح کند یا جوابی برایش ندارد. این فرآیند باعث می‌شود که فضای گفت و گو و تعامل میان تفکرات و اندیشه‌های مختلف ایجاد شود، نه اینکه اگر فکر می‌کنیم کسی با تفکر ما زاویه دارد یا منتقد اندیشه ماست، با ابزارهایی چون زندان و محدودیت‌هایی از این دست بخواهیم او را از صحنه حذف کنیم. به نظر من، این دست اقدامات هیچ کمکی به جامعه ما نمی‌کند و جامعه ما که ادعای رفتن به سوی توسعه را دارد و در این حوزه‌ها، خود را پیشرفته و توسعه‎‌یافته تعریف می‌کند نباید به این سمت برود.