کیفرخواست ناقضان حقوق بشر به بهانه زادروز رنه کاسن

صالح نقره‌کار ‪-‬ آلبرکامو در کتاب «طاعون» تعبیر نغزی دارد که «اشک کودکان در معرض ظلم کافی است تا ما بلیط ورودمان به این دنیا را پس دهیم!» و ادامه می‌دهد ما در این جهان تنها هستیم و سرنوشت ماست که بدون حضور یار و یاور و دلگرم‌کننده‌ای برابر ستیزه‌جویی‌های بی‌وقفه نیروهای تاریک عصیان‌گرا، مسکنت و صبر بورزیم. او از الهه تاریخ با هراس نام می‌برد و این چهره پیر را جمع‌کننده قطره‌های خون به ناحق ریخته شده می‌انگارد. چشم به افقی دوخته تا ابر پادشاهی بیاید و حکم‌ران بد ستم‌گر یا کدخدای ظالم یا انسان زیاده‌خواه را به مکافات عمل رساند.
داستان‌های کهن تصویری از یک هیولای آخر زمانی حکایت می‌کنند که از دریا و خشکی سر برآورده و حقوق بشر را نقض و انسان‌ها را به اطاعت مطلق وا می‌دارد و دم عیسوی و عدالت موعود، کیمیای مطلوبی است که آتش در خرمن مظالم ریخته و حقوق بشری و کرامت انسانی را مستقر و محترم می‌سازد. این داستان‌های پر هراس از خاطرات تلخ حقوق بشر ستیزانه کابوس زیست شایسته و آرامش مدار جامعه جهانی است. خاطرات عبوس داعش و طالبان و صرب‌ها و صدامیان و هیروشیما و جنگ‌های جهانی، چهره‍‌ای بیم‌ناک از سرگذشت ما دلالت می‌کند.
اما نگاه به ماوراء یک راه کار حمایت از حق و مبارزه با ظلم است. اندیشه‌های بلند و اراده‌های نابی که سودای ارتقای حقوق انسانی و تضمین حقوق بشر را به عینه و در بوته عمل می‌پرورانند در قاموس وجدان تاریخ ارجمند و ستایش خیزند. همانطور که بی‌آبرویان لوح خاطرات تاریخ، جنگ‌افروزان و ظلم‌گرایان و ضایع‌گران حقوق و کرامت انسانی‌اند. فقط عدالت و آزادی و کرامت انسانی است که مشروعیت و مقبولیت برای نفوس حقیقت‌طلب دارد و رسوای جهان، پندارهای سیاه خشونت‌ساز و ستم‌پردازست.
به تعبیر روسو، عقلانیت قوه ادراک منزلت عدالت را دارد و همه هیجانات نقطه مقابل عقل و عدالت و ناشی از غرایز و طبع بهیمی را محکوم می‌انگارد. مسئله اخلاق نقش بی‌بدیلی در موجه‌پنداری گفتان حقوق بشر در دنیا دارد، چرا که بزرگ‌ترین ضمانت اجرای این رشته حقوق انسانی، وجدان کرامت‌پذیر است.


کیفرخواست علیه بی‌رحمی، سنگ‌دلی، زیاده‌خواهی و حق‌کشی مصداق استفتا از جان و محاکات وجدان است، تعبیری که آیت‌الله جوادی آملی به زیبایی آن را هنر وجدان فطرت‌مآب توصیف می‌کنند. وجدان بیدار، خود را مسئول در قبال هم‌نوعان می‌داند. در عرفان اسلامی یک نگاه بی‌مرز و کلی به بشریت و موجودات وجود دارد که مسئولیت‌شناسی در قبال ایشان در دل عارف سالک موج می‌زند. اندیشه ابن عربی و مولانا دقیقا همین ره را می‌پویند. در «فیه‌مافیه» تعبیر داد که اگر عضوی از هستی دردمند باشد در نهاد عارف غوغاست. چون بی درد نیست... مرد را دردی اگر اشد خوش است؛ درد بی‌دردی علاجش آتش است.
رنه کاسین شخصیتی است که ندای وجدان حامی حقوق بشر وی جهان‌گیر شده است. او از جمله نویسندگان اعلامیه جهانی حقوق بشر و یک حقوق‌دان فرانسوی است اما اعتبار وی نه به خاطر دانش حقوق، بلکه به خاطر عشق به انسانیت و کرامت بشری بوده است. عقل دکارتی و اخلاق کانتی در وی چنان حلول کرده و فریاد سر می‌دهد»زمان آن فرا رسیده که اعلام شود استقرار صلح و شرافت انسانی، در نتیجه تلاش و مبارزه هر یک از ما تا جای ممکن، حاصل می‌شود». ارتقای حقوق انسانی جوهره کنش حقوقی رنه کاسن است و فراخوان او یک گزاره بارز دارد که «برای ارتقای حقوق بشر هر قوم به حساب می‌آید».
او نه فقط وکیل، قاضی، استاد حقوق دانشگاه لیل و دیپلمات اهل فرانسه و برنده جایزه صلح نوبل و جایزه سازمان ملل متحد در زمینه حقوق بشر، بلکه یک انسان دردمند متعهد به حقوق بشر است. دلیل مسجل این مدعا، تراوش ذهن متعهد به آرمان انسانی است که در دیباچه اعلامیه جهانی حقوق بشر تقریر کرده است:»از آن جا که شناسایی حیثیت و کرامت ذاتی تمام اعضای خانواده بشری و حقوق برابر و سلب‌ناپذیر آنان، اساس آزادی، عدالت و صلح در جهان است؛ از آن‌ جا که نادیده گرفتن و تحقیر حقوق بشر به اقدامات وحشیانه‌ای انجامیده که وجدان بشر را برآشفته‌اند و پیدایش جهانی که در آن افراد بشر در بیان و عقیده آزاد، و از ترس و فقر فارغ باشند، عالی‌ترین آرزوی بشر اعلام شده است؛ از آن جا که ضروری است که از حقوق بشر با حاکمیت قانون حمایت شود تا انسان به عنوان آخرین چاره به طغیان بر ضد بی‌داد و ستم مجبور نگردد؛ از آن جا که گسترش روابط دوستانه میان ملت‌ها باید تشویق شود؛ از آن جا که مردمان ملل متحد، ایمان خود را به حقوق اساسی بشر و حیثیت و کرامت و ارزش فرد انسان و برابری حقوق مردان و زنان ، دوباره در منشور ملل متحد اعلا م و عزم خود را جزم کرده‌اند که به پیشرفت اجتماعی یاری رسانند و بهترین اوضاع زندگی را در پرتو آزادی فزاینده به وجود آورند؛ از آن جا که دولت‌های عضو متحد شده‌اند که رعایت جهانی و موثر حقوق بشر و آزادی‌های اساسی را با همکاری سازمان ملل متحد تضمین کنند؛ از آن جا که برداشت مشترک در مورد این حقوق و آزادی‌ها برای اجرای کامل این تعهد، کمال اهمیت را دارد...» این قلم اصیل و آن نویسنده شریف طالع شوریده بشر را به اکسیر حقوق بشر حواله داده و سودای جهانی فارغ از ترس و رها از نیاز را پرورده است. ارمغان اعلامیه حقوق بشر به تعبیر کاسن نور امیدی برای انسان‌ها بود که تاریکی ظلمت‌کده حق‌کشی و ظلم را به آب حیات حقوق بشر بانی و اراده جهانی برای پاس‌داشت حقوق انسانی مزین سازند و اهریمن ددخویی و زیاده‌خواهی را مهار و لگام عزم عمومی جهان منهای حق‌کشی و ظلم سازند. او اعتقاد داشت با این قرارداد جهانی می‌توان عالمی از نو ساخت و مناسباتی فیمابین انسان‌ها تنظیم کرد که اولویت آن تکریم کرامت بشری باشد. قلم و نفس او در خدمت ارتقای حقوق انسانی قرار گرفت و برکت نمود و اوج یافت. او پدر یتیمان فرانسه نیز لقب یافته بود و همین نکته گواه مسلک مهربانانه و انسان‌دوستانه کاسن است. منطق او کیفرخواستی است که تا ابد علیه ناقضان حقوق بشر صادر می‌شود. این امتیازات چهره یک کنش‌گر عملی و نظریه‌پرداز خوش‌قلم را در تقریر اعلامیه جهانی حقوق بشر سزاوار احترام افزون‌تر می‌سازد. یادش گرامی است، تا حقوق بشر و اعلامیه جهانی بر تارک دل‌های انسان‌دوست و هم‌نوع‎طلب می‌درخشد.