روحیه جوانی در سپاه ضرورتی برای همه ادوار

حضرت امام خامنه‌ای، فرمانده معظم کل قوا در دیدار با فرماندهان و مسئولان سپاه پاسداران، اولین توصیه‌ای که به آنان داشتند، این بود که‌: «روحیه جوان سپاه باید باقی بماند. نگذارید انقطاع نسلی به وجود بیاید. همان روحیه‌ای که شهدای بزرگ و نام‌آور سپاه از خودشان در میدان‌های نبرد دوران دفاع مقدس نشان دادند، همان روحیه باید جریان داشته باشد در نسل‌های متوالی که وارد سپاه می‌شوند. اولین توصیه این حقیر هم این است که نگذارید سپاه پیر بشود، محافظه کار بشود، به وضع موجود قانع بشود، روز به روز باید جلو برید و بهتر بشوید در جهت انقلابی شدن، در جهت دینی شدن، در جهت کارآمد شدن.»
در واقع این توصیه در پیوند با ماهیت سپاه که نهادی انقلابی است و رسالت آن که نگهبانی و دفاع از انقلاب اسلامی و پیش‌برندگی آن تعیین شده، قابل فهم و توضیح است. نسل اولیه و پایه‌گذار سپاه پاسداران، جوانانی خودساخته و انقلابی بودند که با احساس تکلیف و تعهد نسبت به آینده انقلاب اسلامی که در سال ۵۷ به پیروزی رسیده بود، پای در میدان نگهبانی و پاسداری گذاشته و سلاح به دست گرفتند. هنوز مبارزه با عناصر ضدانقلاب و بقایای رژیم منحوس پهلوی و طراحان کودتا به پایان نرسیده بود که جنگ و تجاوز گسترده رژیم بعثی عراق آغاز و سپاه را به دفاع از کیان کشور، نظام و انقلاب اسلامی در جنگی نابرابر کشاند.
براساس برآورد صدام و حامیان منطقه‌ای و فرامنطقه‌ای‌اش و سیل کمک‌ها و حمایت‌های به عمل آمده از او، انتظار داشتند، نظام نوپای اسلامی به سرعت دچار تزلزل و فروپاشی شده و به انقلاب و انقلابی‌گری در میدان این جنگ نابرابر و جنایت‌های وحشتناک متجاوزین که حامیان‌شان دست آن‌ها را در استفاده از سلاح شیمیایی و بمب و موشک علیه شهر‌ها و شهروندان غیرنظامی هم باز گذاشته بودند، به پایان برسد. از این‌رو حتی منافقان روسیاه نیز در کنار صدام قرار گرفته و عناصر شبه‌لیبرال نهضتی و روشنفکرنما نیز تبدیل به ستون پنجم او در داخل شده و از جاسوسی و دادن اطلاعات برای تشدید فشار دشمن با کشاندن به جنگ روانی به داخل و خالی کردن دل مردم برای دست کشیدن از مقاومت را دنبال می‌کردند. اما آنچه این موازنه را تغییر داد و از مسدود ساختن پیشروی‌های اولیه متجاوزان تا عقب راندن، تنبیه و در نهایت مجبور ساختن سردار قادسیه به کنار گذاشتن توهم شکست ایران اسلامی و بازگشت به قرارداد ۱۹۷۵ و ترک تمامی نقاط اشغالی و آزادسازی اسرا، یعنی پذیرش شکست نموده، روحیه جوان سپاه و نیرو‌های مردمی پیوسته به آن بود که میانگین سن شهدای‌شان به ۵/ ۲۳ سال می‌رسد، فرماندهی سپاه ۲۷ ساله بود و بسیاری از فرماندهان لشکر‌های سپاه از جمله سرداران رشیدی، چون خرازی، همت، زین‌الدین، باکری و کاوه جوانانی برومند بودند که برخی به ۲۵ سالگی نرسیده و به خیلی شهیدان پیوستند.
اما همین جوانان بودند که هیچ‌گاه در میدان نبرد دچار دودلی و محافظه‌کاری نشده و پیروزی و شکست در جنگ مانع پیشروی‌ها و عملیات‌های بعدی نشد و با جنگ انقلابی حسرت دستیابی به کوچک‌ترین امتیاز را برای متجاوزان و حامیان آنان گذاشتند. پس از جنگ هم با ترکیب این روحیه با ارزش‌های مقدس جهادی در هر عرصه‌ای وارد شدند، حماسه‌های بزرگ آفریدند. حماسه‌هایی، چون رشد توان دفاعی و ارتقای آن به سطح بازدارندگی، استفاده از تجارب مهندسی در جنگ و حماسه سازندگی کشور در شرایط سخت تحریمی و ورود به عرصه تقویت مقاومت و عمق راهبردی ایران اسلامی که حماسه شکست تروریسم تکفیری را آفریده و مقدمه‌ساز نابودی تروریسم دولتی صهیونیسم و پایان دادن به اشغال قدس شریف و آوارگی مردم مظلوم فلسطین به حساب می‌آید. سپاه رسالت نگهبانی از انقلاب اسلامی و دستاورد‌های آن و پیش‌برندگی انقلاب را برعهده دارد و لذا پیری و محافظه‌کاری به مثابه ناکارآمدی و بلکه نابودی آن است. این جوانی یک روحیه و خصلت برآمده از انقلاب و انقلابی‌گری است که باید در نسل‌های جدید سپاه که فاقد حافظه تاریخی نسبت به انقلاب و حوادث بزرگی، چون دفاع مقدس است، تداوم یابد. گرچه باز شدن میدان‌هایی، چون حضور پاسداران در عرصه مقابله با تروریسم تکفیری یا میدان‌های جهادی مقابله با ضدانقلاب و گروهک‌های تجزیه‌طلب نشان از تداوم این روحیه و فراهم شدن فضای تقویت آن دارد، اما همانگونه که در بیانیه گام دوم دیده می‌شود، تداوم انقلاب و نظام انقلابی به خودسازی، جامعه‌پردازی و تمدن‌سازی گره خورده و سپاه برای تداوم این روحیه در توالی نسل‌ها نیاز به لحاظ و اولویت‌بخشی در تربیت و پرورش و جانمایی آن در فرهنگ سازمانی دارد.