قدرتمندشدن بدهکاران بانکی و دادِ روزنامه اصلاح‌طلب از دولت محرمانه‌ها

سرویس سیاسی-  
روزنامه سازندگی روز گذشته در گزارشی نوشت: «تورم 40 درصدی و بحران تحریم‌های هرچه بیشتر به نفع چه کسانی تمام شده است؟ بدهکاران بزرگ بانکی و کسانی که طی یک دهه گذشته، اقتصاد ایران را به فسادآور‌ترین دورانش نزدیک‌کردند در پس انواع بحران‌های مالی دولت و اقتصاد ایران بیش از گذشته قدرتمند می‌شوند. تورم شاید برای مردم عادی بد باشد ولی برای آنها سراسر سود است.»
در ادامه این مطلب آمده است: «رقم بدهی بخش غیردولتی به سیستم بانکی کشور به عددی نزدیک به 900 هزار میلیارد تومان نزدیک شده است. همزمان بدهی دولت به بانک‌ها 245 هزار میلیارد تومان برآورد شده است.»
سازندگی به انتقاد از دولت محرمانه‌ها پرداخته و نوشته است: «سایت وزارت امور اقتصادی و دارایی گزارشی را تحت عنوان گزارش ارزیابی کیفیت آمارهای تولید شده توسط معاونت امور بانکی، بیمه و شرکت‌های دولتی منتشر کرده که نشان می‌دهد این معاونت مهم وزارت اقتصاد از سال 1396 به بعد گزارشی در مورد وضعیت بانک و شرکت‌های دولتی و شبه دولتی منتشر نکرده و حتی در سال‌های قبل از این تاریخ هم تنها یک گزارش تحت عنوان شرکت‌های زیان‌ده منتشر کرده بود. همزمان بانک مرکزی هم هیچ گزارش آماری قابل استنادی در مورد وضعیت بانک‌ها و شرایط مالی و پیرامونی آنها منتشر نمی‌کند. این اطلاعات نشان می‌دهد نظام بروکراتیک کشور به‌صورت سازمان‌یافته اطلاعات بانک‌ها را پنهان می‌کند.»


لازم به ذکر است که روز گذشته حکم حسین فریدون، برادر رئیس‌جمهور صادر شد. نگاهی به پرونده وی نکات مهمی را پیش رو می‌گذارد. بر اساس آنچه از جزئیات این پرونده منتشر شده، شخصی به نام دانیال‌زاده (که در کنار برخی اتهامات، به پرداخت رشوه کلان به مدیران دولتی و اعمال نفوذ در انتصاب برخی از مدیران دولتی متهم شده است) به حسین فریدون 26 میلیارد تومان رشوه داده تا در برابر آن، مدیران بانک‌ها را او انتخاب کند!
بررسی‌های انجام شده نشان می‌دهد میزان کل مانده بدهی تسهیلات دریافتی دانیال‌زاده تا مرداد ۹۵، بیش از ۴ هزار میلیارد تومان بود که دو هزار و ۳۰۰ میلیارد تومان آن مربوط به بانک ملی می‌شد و الباقی دیون وی مربوط به بانک‌های ملت و رفاه بود که این مقدار از بدهی او در سامانه بانک مرکزی ثبت نشده بود.
دانیال‌زاده توانسته نه تنها از پرداخت بدهی‌ها فرار کند، بلکه حتی در انتصاب مدیران عامل بعضی بانک‌ها هم نقش بسیار موثری داشته است و این مهم ممکن نمی‌شود الا با کمک کسی که به واسطه موقعیتش در قدرت سیاسی بتواند روی تصمیمات مهم دولت تأثیرگذار باشد.!
انتظار دارند که یک دیوانه مزاحم، به تعهدات خود پایبند باشد!
روزنامه آرمان در مطلبی نوشت: «در موضوع برجام، به‌نظر مي‌رسد بعد از تلاش‌هايي که در نيويورک براي ميانجيگري صورت گرفت و جلسه‌اي که ميان سران کشورهاي 1+4 مطرح شد، صحبت‌هاي آقاي روحاني درخصوص نزديک شدن به مذاکرات در قالب 1+5 به معني آن است که بستري براي اين مذاکرات در حال فراهم شدن است. به احتمال زياد اين مذاکرات در سطح وزراي امور خارجه خواهد بود. پيشتر جمهوري اسلامي ايران اعلام کرده بود که هرگونه مذاکره با آمريکا در قالب 1+5 و مشروط به لغو تحريم‌هاست و برگزاري چنين جلسه‌اي مي‌تواند به‌عنوان مقدمه‌اي براي تأمين خواست ايران باشد. مي‌توان اميدوار بود که مذاکرات به لغو دست کم بخشي از تحريم‌ها ختم شود».
اصلاح‌طلبان پیش از این مدعی بودند که علت اصلی بی‌دستاوردی برجام، تصمیمات ترامپ است. این طیف همچنین وقتی دولت ترامپ از برجام خارج شد، تأکید کردند که مزاحم رفت و حالا برجام را با دیگر اعضا و به‌خصوص اروپا ادامه می‌دهیم. حالا مدعیان اصلاحات بدون توجه به تجربه عبرت‌آموز برجام می‌گویند، آن دیوانه مزاحم تحریم‌ها را لغو خواهد کرد. علت اصلی بی‌دستاوردی برجام، اعتماد به آمریکا بود. درس مهم و عبرت‌آموزی که برخی دولتمردان و مدعیان اصلاحات از آن غفلت می‌کنند.
تقلای ارگان دولت برای انداختن دوباره ایران در چاله اعتماد به آمریکا
روزنامه ایران ارگان دولت دیروز در گزارشی نوشت: «گام‌های مهمی برای تشکیل نشست 1+5 در نیویورک برداشته شد»؛ «همه ارکان نظام از تغییرات جزئی در برجام حمایت می‌کنند» این جملات رئیس‌جمهوری ایران و سخنگوی وزارت امور خارجه که طی روزهای گذشته بر پیشانی رسانه‌ها نقش بسته است و با شنیده‌های پشت پرده همراه شده است، نشان می‌دهد تدارک ویژه‌ای برای بازگشت آمریکا به برجام و برپایی نشست ایران و 1+5 فراهم شده است. باز شدن گره معمای اختلاف ایران و آمریکا بر سر برجام چندان در شرایط جاری بی‌شباهت به معمای معروف یونان باستان نیست؛ به این مضمون که «اول مرغ وجود داشته یا تخم‌ مرغ؟» این معمای مغالطه‌گونه قرن‌ها لاینحل باقی ماند تا زمانی‌که داروین توانست سیر فرگشت موجودات زنده را توضیح دهد و راه را برای پاسخ به این معما هموار کند. ظاهراً اختلاف‌نظر ایران و آمریکا هم گرفتار همین معمای مرغ و تخم‌مرغ شده است. ترامپ می‌خواهد تابوی گفت‌وگوی مستقیم رؤسای جمهوری ایران و آمریکا را برای نخستین بار بشکند ولو به قیمت برداشتن تحریم‌هایی که تهران برای لغو قانونی آن در کنگره آمریکا اصرار دارد. متقابلاً مقام‌های ایرانی هم آمادگی خود را برای مذاکره و حتی ایجاد تغییراتی در برجام اعلام کرده‌اند اما به یک شرط؛ آمریکا ابتدا تحریم‌ها را بردارد.»
سطرهای فوق به دلیل فاصله زیاد با عینیات و رویدادهای قطعی، یک نوشته صوری و فرمال است تا واقعی و رئال. به همین دلیل به یک شوخی‌نامه و هجویه بیشتر شبیه است تا یک گزارش تحلیلی. وقتی آمریکا زیر امضای خود در برجام زده، آیا ‌تردیدی در اولویت داشتن اقدام آمریکا در جبران بدعهدی‌اش وجود دارد که شبیه معمای یونان باستان باشد؟
عبارات میانی و پایانی این گزارش، علت تشبیه مسئله کنونی میان ایران و آمریکا به آن معما را برملا ساخته است. جایی‌که ارگان دولت با تشکیک در ضرورت اقدام اولیه از سوی آمریکا، جزمیت این گزاره را می‌شکند و خود را به این فرض که ایران کنشگر نخست این ماجرا باشد و به مذاکره پس از تصویب پروتکل الحاقی در ایران و پیش از برداشته شدن تحریم‌ها تن دهد، بی‌میل نشان نمی‌دهد!
ایران می‌نویسد: «پیشنهاد چند ماه پیش محمدجواد ظریف در سفر به نیویورک مبنی بر تصویب زودهنگام پروتکل الحاقی در مجلس ایران در ازای تصویب لغو تحریم‌های ایران در کنگره آمریکا محتوای طرحی بود که گرچه بسیاری از آمریکایی‌ها به‌ویژه چهره‌های تندروی دولت ترامپ از جمله جان بولتون، مشاور پیشین امنیت ملی آمریکا از آن استقبال نکردند اما این پیشنهاد بعدها توانست به مبنایی برای چانه‌زنی‌های بیشتر میان ایران و طرف آمریکایی جهت نشستن بر سر میز مذاکره تبدیل شود... حالا که مشخص شده او [ترامپ] نتوانسته پرونده هسته‌ای را با استانداردهای ذهنی خود حل و فصل کند، در بن‌بستی که به واسطه شکست‌های پیدا در سیاست خارجی گرفتار آنها شده و او را در آستانه دور دوم انتخابات ریاست جمهوری در بن‌بستی خودخواسته گرفتار کرده است، سفت و سخت، نیازمند گره‌گشایی از بحران رابطه با ایران است. بحرانی که او برای خلاص شدن از آن خود را آماده واگذاری امتیازات زیادی به تهران می‌بیند اما باید دید در روزهای آینده کدام نسخه تجویزی می‌تواند پایه‌های اعتماد اولیه را بنا کند تا معلوم شود کدام یک باید قدم اول را بردارد تا بن‌بست بشکند و طرف مقابل هم امیدوارانه به میدان بیاید(!)»
امتیاز جدید دادن در ازای انجام تعهد پایمال شده آن هم توسط دشمن عهدشکن، خلاف عقل و به مثابه ارسال پیام باز بودن راه امتیازگیری‌های جدید به حریف و جاده صاف‌کنی برای تداوم رویکرد خصمانه آنهاست و اولویت دادن به این امتیازدهی به جای اقدام جبرانی از سوی آمریکا، از آن هم ناگوارتر.
اصلاح‌طلبان و انتخابات؛ از خزان اصلاح‌طلبی تا توهم یکپارچگی
روزنامه اعتماد روز گذشته در مطلبی به نقل از فعال سياسي اصلاح‌طلب و عضو حزب كارگزاران سازندگي درمورد فضاي پيش ‌روي اصلاح‌طلبان در انتخابات مجلس يازدهم نوشت: «اصلاح‌طلبان در موضوع وحدت مشكلي ندارند و وحدت حداكثري دارند. در مورد رأي‌آوري نيز قطعا در شهرهاي بزرگ ليست اصلاح‌طلبان اقبال دارد اما در شهرهاي كوچك كار يك مقدار سخت‌تر است.»
چنین ادعایی درحالی مطرح می‌شود که چندی پیش «عبدالله ناصری»، مشاور رئیس دولت اصلاحات در روزنامه «آفتاب یزد» نوشت بود: «اوج گرفتن اختلافات میان دو حزب اتحاد ملت و کارگزاران در مورد مسئله نجفی و رسانه‌ای شدن این موضوع منجر می‌شود اصلاح‌طلبان در انتخابات سال ۹۸ لیست‌های جداگانه انتخاباتی بدهند. اختلافات میان اصلاح‌طلبان وارد فاز تازه‌ای شده است و این بدان معناست که اصلاح‌طلبان این بار نه تنها با اصولگرایان میانه قرار نیست ائتلاف کنند بلکه در میان احزاب خودشان هم به ائتلاف نخواهند رسید.»
همچنین، «صادق خرازی»، فعال اصلاح‌طلب در گفت‌وگو با روزنامه سازندگی گفته بود: «در حال حاضر برگ برنده‌ای برای اصلاح‌طلبان در انتخابات اسفند ماه وجود ندارد. من جریان اصلاحات را فاقد هدف و برنامه می‌دانم. در جامعه سیاسی ایران تئوری مشارکت مشروط اصلاح‌طلبان جواب نمی‌دهد چون حاکمیت کشور مبتنی بر رای توده‌های مردم است. این سناریو حتی اقبال عمومی اصلاح‌طلبان را هم ندارد. خردمندان اصلاحات نیروهای مسئله‌دار اصلاح‌طلب را حذف کنند. دولت روحانی دولت ضعیفی است.»
همچنین محمدرضا تاجیک از تئوریسین‌های جریان اصلاحات هم اخیر در نشستی گفته است: «بسیاری در حال‌ ترک سرزمین گفتمانی ما هستند چون خشکسالی مفهومی ‌و گفتمانی آمده است، اکنون به‌نظرم در خزان اصلاح‌طلبی قرار داریم... بر ویرانه‌های ساختمان نمور و پرترک اصلاح‌طلبی باید امارتی نو بنا کنیم، این راه برون رفت اصلاحات از وضعیتی است که دچارش شده است در غیراین صورت ‌تردید ندارم این جریان به‌طور فزاینده‌ای از صحنه سیاست جامعه و کنشگری‌های اجتماعی و فرهنگی ایران خارج خواهد شد.»