شیرزاد پیک حرفه در تبیین دو گانه نسبی‌انگاری یا مطلق‌انگاری اخلاق: مطلق‌گرایی اخلاقی؛ اساس گفت‌وگوی دموکراسی‌ها

همدلی: مطلق‌گرایی اخلاقی با اصل دانستن این حقیقت که استانداردهای مطلقی برای پرسش‌های اخلاقی وجود دارد، بدین مهم قائل است که اعمال به ‌طور ذاتی و صرف‌نظر از عقاید و اهداف فرد، جامعه یا فرهنگی که اعمال در آن اتفاق می‌افتد، اخلاقی یا غیراخلاقی‌اند. اما نسبی‌گرایی که نقطه مقابل مطلق‌گرایی اخلاقی است، قائل بدان است که گزاره‌های اخلاقی، حقایق عینی اخلاق را نمی‌رسانند و بسته به شرایط فردی، فرهنگی یا اجتماعی متغیر هستند. اما به راستی حقیقت اخلاق در جامعه چیست و کدام قرائت از اخلاق، بیش از دیگر قرائت‌ها، حقیقت استانداردهای اخلاقی را تبیین می‌کند؟ «شیرزاد پیک‌حرفه» پژوهشگر فلسفه، در گفت وگو با همدلی، ضمن تبیین دوگانه نسبی‌انگاری یا مطلق‌انگاری اخلاق، به برخی سوء برداشت‌ها از این موضوع می‌پردازد.
فکر می‌کنید ارزش‌های اخلاقی در جامعه ما یا در کل امور، ثابت و همیشگی‌اند، یا اینکه بر اساس عوامل اجتماعی و روان‌شناختی، ‌تغییر می‌کنند؟
مفاهیم اخلاقی، مفاهیمی مطلق‌اند. حال ممکن است مصادیق آنها تغییر کند. ممکن است مصادیق آن چیزی که شما می‌فرمایید مثلا بر اساس مسائل یا اتفاقات جدید جامعه‌شناختی تغییر کند. اجازه دهید بحث را با مثالی روشن کنم. در زمان‌های گذشته، پادشاهی برای پسر خود، روش‌های مختلف خاک‌سپاری مردگان را توضیح می‌داد. از هر قومی، عده‌ای را آورده بود و از آنها می‌پرسید که وقتی پدر و مادرتان از دنیا می‌روند آنها را چگونه به خاک می‌سپارید. یک عده می‌گفتند که آنها را می‌سوزانیم و به خاکستر تبدیل می‌کنیم. قوم دیگر می‌گفتند پدر و مادرمان را زمانی که می‌میرند، می‌خوریم. این، دو شیوه کاملا متفاوت در خاک‌سپاری مردگان اقوام گوناگون بود. پادشاه به آنها گفت که من چه چیزی به شما بدهم که از این کار صرف‌نظر کنید. در پاسخ گفتند که هیچ، تو اگر همه دنیا را هم به ما بدهی، ما این بی‌احترامی را نسبت به پدر و مادرمان روا نمی‌داریم که آنها را دفن کنیم. مصداق احترام در اقوام و جوامع مختلف ممکن است متفاوت باشد، اما از دل این مصادیق، نسبی‌انگاری اخلاقی در نمی‌آید، چون مفهوم احترام به پدر و مادر در هر دو برخورد یکسان بود، یعنی هر دو می‌خواستند پدر و مادر را قدر بنهند و بر صدر بنشانند، اما طریقه‌ای که برگزیده بودند، متفاوت بود.
به نظر شما اصولا نسبی‌انگاری را در نظر بگیریم یا زمینه‌گرایی را؟ فکر می‌کنید محاسن و معایب هر کدام از اینها چیست؟


منظورتان از زمینه‌گرایی چیست؟ اگر ما هیچ اعتقادی به اینکه چه عواملی بر اخلاق تاثیرگذارند نداشته باشیم و آن را دچار تعدیل کنیم، باید بدانیم که این عوامل تاثیرگذار در مفاهیم اخلاقی، اصول‌ اخلاقی یا مصادیق اخلاقی با یکدیگر متفاوت هستند. مطلق‌گرایی معانی مختلفی دارد. یکی از معانی‌اش این است که اصول اخلاقی و مفاهیم اخلاقی در همه جا ثابت و غیر قابل نقض هستند، یعنی کسی حق ندارد آنها را زیر پا بگذارد. یکی از بزرگ‌ترین طرفداران این تئوری، امانوئل کانت، فیلسوف بزرگ آلمانی در قرن هجدهم بود. یکی از جملات مشهور وی این بود که:‌ «دروغ را راست بگو، اگر چه آسمان‌ها به‌ هم بریزند.» و اگر شما به کانت بگویید که من دیوانه‌ای تیر به دست دیدم که از من سراغ مثلا یک دختر کوچک را می‌گیرد و من تقریبا می‌دانم که می‌خواهد او را بکشد و می‌دانم آن دختر کوچک کجاست، آیا باید راست بگویم، کانت به شما می‌گوید که باید راست بگویید. یعنی حد افراطی مطلق‌گرایی که پهلو به پهلوی حماقت می‌زند و فرد متحیر می‌ماند که چطور فیلسوف بزرگی مثل کانت در این حد مطلق‌گراست. حال شما محوری را در ذهن‌تان ترسیم کنید و مطلق‌گرایی را مثلا در سمت راست آن بگذارید. نقطه مقابل این محور در سمت چپ چه می‌تواند باشد؟ نسبی‌گرایی مطلق از نوع پست مدرن بدان معناست که گویی هیچ چیز تفاوتی ایجاد نمی‌کند. تلاش یک پزشک در بهترین کلینیک‌های آمریکا برای مداوای یک بیمار و تلاش جادوگری مثلا در جنگل آمازون برای درمان همان بیماری، دو نقطه مقابل نسبی‌گرایی و مطلق‌گرایی هستند و معمولا موارد افراط‌گرایی را همگان رد می‌کنند، یعنی نه حذف کانت و نه حذف نسبی‌گرایی مطلق. بنابراین به نظر من، ما باید یک جایی میان این محور را برگزینیم.
به نظر شما آیا نسبی‌گرایی با توجه به تبعات آن در حال غالب‌شدن در جوامع است؟
من اگر بخواهم نقطه‌ای را برگزینم، نقطه متمایل به راست را برمی‌گزینم، چرا که میانه خوبی با نسبی‌انگاری ندارم. در واقع بر اساس همین نسبی‌انگاری است که مثلا می‌گویند حقوق بشر مختص انسان سفیدپوست آمریکایی است و متعلق به مثلا هندوها نیست که این خود توهین به حقوق هندی‌هاست. ما در حالی می‌خواهیم این حقوق بشر را برای آنها ببریم که آنها حقوق بشر خودشان را دارند. حال منظور از این‌که هندوها حقوق بشر خودشان را دارند چیست؟ مثلا زمانی که شوهر از دنیا می‌رفت، زنِ بیوه‌اش را زنده زنده کنارش دفن می‎کردند یا به هر شیوه دیگری می‌کشتند. نسبیت‌انگاری از این جاها سر در می‌آورد.
پس معتقد هستید راه رهایی از قرائت‌های جهت‌گیرانه که به اسم نسبی‌گرایی انجام می‌شود، میل به سوی مطلق‌گرایی است؟
به نظر من این کوته‌بینی است که مثلا برخی ارزش‌های اخلاقی را که ما مطلق می‌دانیم، ارزش فلان جامعه بدانیم، چون جوامع دیگر هم در طول تاریخ بلکه بیش و پیش از آنها به دنبال همان ارزش‌های اخلاقی بوده‌اند. ممکن است مصادیق اخلاقی در برخی موارد تفاوت‌هایی با یکدیگر داشته باشد، اما قطعا آنقدر به اندازه کانت مطلق‌گرا نیستند که اعلام کنند «دروغ بگو و الا همه کائنات به هم می‌ریزد». به عنوان مثال، من یا شما معتقد هستیم که انسان را نباید کشت، فرقی هم نمی‌کند که آن انسان سفید، سیاه، زرد، یهودی، زردشتی یا نظایر آن، این همان سمت راست محور مطلق‌گرایی است که من بدان معتقدم. حال من یک هویت خیالی برایتان ترسیم می‌کنم. تصور کنید عده‌ای تروریست وارد ساختمانی شده و عده‌ای را به گروگان گرفته‌اند. پلیس نیز از این رخداد باخبر شده و با بررسی اوضاع متوجه می‌شود که گروگان‌گیرها، دست یکی از گروگان‌ها را با دست‌بند به دست خود بسته‌اند و بقیه آزاد هستند. پلیس برآورد می‌کند که اگر به گروگان‌گیرها حمله کند ممکن است آن یک نفر کشته شود، اما آن هفت نفر آزاد می‌شوند، اما اگر حمله نکند آن گروگان‌گیرها هر هشت نفر را می‌کشند. شما اگر فرمانده پلیس بودید فرمان حمله به گروگان‌گیرها را می‌دادید یا نمی‌‎دادید؟ من این تعداد را زیاد می‌کنم، ممکن است فرد در نظر اول بگوید که نه من فرمان نمی‌دهم. حال شما این تعداد را زیاد کنید، یک به هفتاد، یک به هفتصد، یک به هفت‌هزار. اگر کانت باشد می‌گوید اصلا یک به تمام بشریت. چیزی که من بدان معتقدم آن است که من دیگر من در آن حد در سمت راست محور قرار نمی‌گیرم. درست است که در حد کانت مطلق‌گرا نیستم، ولی قائل به نسبی‌انگاری نیز نیستم.
به نظر شما ما می‌توانیم برخی افراطی‌گری‌ها، دشمنی‌ها، جنگ‌ها و مسائلی را که امروزه در حوزه اخلاق شاهد آن هستیم، نتیجه مطلق‌گرایی بدانیم؟‌
اتفاقا جنگ‌هایی که شما می‌فرمایید نتیجه مطلق‌گرایی نیستند، بلکه برآیند نسبی‌انگاری‌اند. مطلق‌گرایی مشتمل بر برخی ارزش‌های اخلاقی، حقوقی و سیاسی جهان‌شمول است. این که می‌گویند دموکراسی‌ها می‌توانند با یکدیگر گفت‌وگو کنند نیز در همین راستاست. نسبی‌انگاری بدان معناست که من یک گونه ارزش‌های اخلاقی یا حقوقی در ذهن دارم و تو گونه‌ای دیگر. مسلم است که اینجا ممکن است نزاع رخ دهد، اما در مطلق‌گرایی بدان معنا که اشاره کردم، دیگر دعوایی باقی نمی‌ماند، چون ارزش‌های اخلاقی یکسان و جهان‌شمول‌اند. من نمی‌دانم چرا نمایندگان همه کشورها که اعلامیه جهانی حقوق بشر را در آن سال امضا کردند، در حالی که اخلاق نسبی است، منکر آن می‌شوند؟ اگر همگان پایبند به مفادی که بدان متعهد شده‌اند باشند دعوایی بین‌شان رخ نخواهد داد. این دعواها بر سر قرائت‌های مختلف و نسبی‌انگارانه است.
نسبی‌گرایی را اصولا نظریه‌ای فلسفی می‌دانید یا اخلاقی؟
شما در همه حوزه‌ها می‌توانید نسبی‌انگاری را نظریه‌ای در حوزه معرفت‌شناسی ببینید. در حوزه معرفت‌شناسی پرسش اصلی این است که صدق چیست. برخی قائل به نظریه تطابق یا مطابقت هستند، یعنی چیزی صادق است که مابه‌ازای خارجی داشته باشد. نظریه انسجام هم بر این اصل استوار است که آن چیزی صادق است که برای بررسی صدقش به خارج مراجعه نمی‌کنیم. پاسخ دیگر آنکه چیزی صادق است که به سود ما باشد. از زمان افلاطون گفته می‌شد که معرفت عبارت است از باور صادق موجه. اما سوال اصلی در اخلاق این است که خوب چیست و بد کدام است.
پس با آنچه فرمودید می‌توانیم بگوییم که نسبی‌گرایی مجوز هرگونه اباحه‌گری را می‌دهد؟
به باور من، نسبی‌انگاری منجر به این امر می‌شود و ما نه تنها باید از این مقدمه اجتناب کنیم، بلکه لازم است به سراغ مطلق‌انگاری برویم. اما تبصره‌ای که در مطلق‌انگاری وجود دارد آن است که ما گاه استثنائاتی در قواعد اخلاقی قائل می‌شویم که مثال گروگان‌گیرها که بدان اشاره کردم به روشنی گویای این موضوع است.
سایر اخبار این روزنامه
گزارش نشست انجمن جامعه شناسی ایران با موضوع موانع فعالیت‌های ورزشی زنان حقوق زنان در پیچ تاخر زمان خردگریزی و جنون هنرمندانه «همدلی» از تورم کالاهای اساسی طی ماه‌های اخیر گزارش می‌دهد آب رفتن سفره معیشت شیرزاد پیک حرفه در تبیین دو گانه نسبی‌انگاری یا مطلق‌انگاری اخلاق: مطلق‌گرایی اخلاقی؛ اساس گفت‌وگوی دموکراسی‌ها «همدلی» به بهانه ماجرای دزدی اخیر، فعالیت اقتصادی نماینده‌های مجلس را بررسی کرد دست‌های آلوده در خانه ملت تلاش ترام‍پ در مقابل شروط ایران ولی‌الله شجاع‌پوریان به ‌بهانه9مهر، روزجهانی سالمند چالش‌های پدیده سالمندی ‌‌‌رئیس قوه قضاییه: صدای اعتراض کارگران را باید شنید اخراج ۲۵ نفر از کارگران هفت‌تپه ولی‌الله شجاع‌پوریان به ‌بهانه9مهر، روزجهانی سالمند چالش‌های پدیده سالمندی پیامدهای تجربه هفت دهه برنامه‌ریزی مدون در ایران پیش از عزیمت به ارمنستان؛ روحانی: الحاق به اوراسیا اتصال به اقتصاد جهانی را هموار می‌کند