ما به سلبریتی‌ها بدهکاریم؟!

 مصاحبه ویدئویی منتشر شده‎ است از هنرپیشه‌ای مبتلا به ام‎اس که از هزینه‎های فوق‎العاده درمان، بیمه نبودنِ حرفه‎اش، عوارض روانیِ بیماری و بی‎مهری‌ها و بی‎معرفتی‌ها گلایه می‎کند. از دیدن این گفت‎وگو، غمگین شدم مثل خیلی‎های دیگر که آن را در فضای مجازی دست‎به‎دست کردند و نوشتند چون هنرپیشه محبوب‎شان، خنده به لب‎شان آورده، حالا وقت جبران است. از این‎جای قضیه، یعنی از سرِ واژه «هنرپیشه» راه و عقیده من از این «خیلی‎ها» جدا می‎شود. من غمگین شدم از این‎که دیدم و شنیدم بیماری چطور می‎تواند زندگی «کسی» را از این‎رو به آن‎رو کند؛ از این‎که چطور کمر «کسی» می‎تواند زیر بار دوا و درمان خم شود و شغلش را و اطرافیانش را از دست‎ بدهد همان‎طور که تا حالا «کسانی» دچار چنین سختی‎هایی شده‎اند و از این به بعد هم می‎شوند اما چندنفر این امکان را دارند که بنشینند پشت دوربین و درددل کنند و شماره حساب اعلام کنند؟ خیلی هم خوب است که آدم‎ها وقتِ سختی به داد هم برسند اما مسئله من سرِ این کلمه «کسی» است که ناگزیرم از تکرارش. هرکسی در هر جایگاهی-معلم و کارگر و نویسنده و هنرپیشه و کشاورز و نانوا- به کاری مشغول است، پر واضح است که زحمت می‎کشد؛ در چرخه روابط حرفه‎ای کسی زیرِ دین دیگری نیست چون اول این که هر فعالیتی، پیش از هر چیز منفعت شخصی دارد و دوم این که، متقابلا از کار و حرفه دیگری، بهره می‎برد. شما از شغل‎تان که به احتمال زیاد انتخاب یا دست کم تصمیم شخصی‎تان است، درآمد کسب می‎کنید و در برابر خدمات‏تان، از خدمات و محصولاتِ دیگران استفاده می‎کنید. حالا این‎که چه تناسبی بین دستاوردهای حرفه‎ای شما و تلاش‎تان وجود دارد، بحث دیگری است ولی حتی اگر میزان زحمت و مقدار عایدی‎تان هم با هم نخواند، باز دیگران را مدیون شما نمی‎کند. مشکل از جای دیگری است که مثلا بسیاری از اقشار عزیز و زحمتکش و موثر جامعه همیشه هشت‎شان گرو نه‎شان است وگرنه، فارغ از جنبه‎های عاطفی و احساسی ماجرا، ما چیزی بدهکار این اقشار محترم و ارزشمند نیستیم.  «بدهکار نیستیم» هم از بس توی بحث و دعوا به‎کار رفته، خوراکِ سوء‎تفاهم است. منظور من اما دقیقا همان است که گفتم و از ترسِ بدفهمی مجبورم به تکرارش؛ رابطه ما با هم، بده‎بستان است. بنایی که تمامِ روز آجر بالا می‎اندازد و شب، پای سریال کمدی تلویزیون قهقهه می‎زند، به‎ واسطه آن خنده‎ها می‎رود زیر دین هنرپیشه‎‎های سریال؟ آن‎ها چطور؟ آن‎ها هم وقتی خانه‌ای را معامله می‎کنند، خودشان را وامدار بنا می‎دانند یا کار کردند و پول درآوردند و خانه خریده‎اند؟ کل قضیه به همین سادگی است اما در جامعه احساسات‎زده ما، پیچ‎وتاب خورده ‎است. هنرپیشه‎ها هم کسانی هستند مثل ما، گیریم که خیلی‎های‎شان به این شوخیِ «هنرپیشگی، دومین کار سخت بعد از معدن» معتقد باشند. دم کسانی که هنری دارند گرم، دم آن‎هایی هم که قدر این هنر را می‎دانند و از سرِ نوع‎دوستی یا هواداری در این قضیه، قدمی برداشته‎اند، گرم. این وسط آن‎هایی که با ادبیات طلبکارانه، مردم را مدیونِ هنرپیشه‎ها جا می‎زنند و آن‎هایی که به احساس گناه و زیرسایه بودنِ دایمی عادت کرده‎اند، باید بدانند ما بدهکار کسی نیستیم.