غرب هنوز در خواب خوش گذشته است

«غرب» از منظر ذکر کل و ارادهي جزء در اين مقال، کشورهاي چهارگانه طرف برجامي ما؛ يعني آمريکا، انگليس، آلمان و فرانسه است که در سفر امسال رئيس‌جمهور روحاني به نيويورک و ايراد سخن در مجمع عمومي و پيش از آن در ديدارهاي حواشي مجمع، ماهيت خود را به صورت روشن نشان داد و خط مشي سياستگذاري آتي ما را مشخص کرد به اين که جز به اتکاي ظرفيت‌هاي داخلي خود همانگونه که دلسوزان آگاه و اهل معرفت اين ديار گفتند، تکيه نکنيم و البته اين تکيه نيز بر حرف از نوع تريبوني احساسي و نيز فسادهاي فراگير ميسر نمی‌شود که بارها در اين مورد بدان پرداخته‌اند و پرداخته‌ايم. 
روحاني، پيش از ايراد سخن در صحن مجمع، با سران کشورها از جمله سه کشور آلمان، فرانسه و انگليس ملاقات‌هايي داشت که مثل هميشه و در مورد همه افراد، برخي تريبون‌ها و رسانه‌ها به انتقاد هم پرداختند چون از نظر آنها چنين ديدارهايي وهن نظام است و مقيدترين فرد به نظام هم کسي است که به همه بد و بيراه بگويد و اگر هم مواجه شد، اخم کند و نخندد. چون عزت ما را دچار تنازل غير قابل جبران کرده است! به هر حال، در ملاقات با سران سه کشوري که در بالا بدان اشاره شد، آنها ماهيت استکباري و استعماري خود را نشان دادند و چون هنوز دو کشور از آن سه، داراي مستعمره‌هايي هستند با همان تلقي با ايران سخن گفتند. به عنوان نمونه، صدر اعظم آلمان که خود از نظر داخلي و جسماني داراي مشکلاتي است، لغو تحريم‌ها را قبل از مذاکره، منطقي ندانست چرا که قدرت برتري آمريکا را بر خود پذيرفته و در بيان و عمل، باور دارد. مکرون، رئيس جمهور فرانسه که بيش از دو همتاي آلماني و انگليسي خود در ميانجيگري و اصلاح ذات البين کوشيد نيز معتقد بود که مذاکره براي برجامي ديگر و نيز دفاع موشکي ايران، ضرورت دارد. انگليس هم که هنوز در خواب خوش ديرين فکر مي‌کند که در سرزمين بريتانياي کبير، خورشيد غروب نمی‌کند و علاوه بر آن حمله به «آرامکو» و قطع نفت را مثل آمريکا به گردن ما انداخت تا در گوشه رينگ گرفتارمان کند. حساب ترامپ و کاخ سفيدنشينان هم که روشن بود و هست و سخت مشتاق عکس يادگاري بودند. اينها همان چهار کشوري هستند که با خلف وعده و عهدشکني، برجام را به ما واگذاشتند و حال تاکيد هم دارند که ايران نبايد از برجام خارج شود. در اين مورد بجز انفعال و حرف‌هاي به ظاهر خوش از نظر خودشان، بيفزاييد به آن که حتي آمريکا هم عقيده صريح دارد و به آژانس تاکيد هم می‌کند که ايران نبايد از تعهدات خود عدول کند! و ده‌ها مورد از اين مقوله و... که همه اين موارد نشان می‌دهد که هم آنها خود را بر تخت هژموني مسلم خود نشسته می‌دانند و هم ما را در گذشته می‌بينند و با همين تفکر و تحليل است که همه مواهب منطقه را همراه با دولت‌هاي وابسته، متعلق به خود و منافع خود می‌پندارند. بنابراين ما با چنين تفکري مواجه هستيم و مصيبت بارتر از همه اعمال دوگانه و غيرقابل اعتماد آمريکاست بويژه آن که رئيس‌جمهور دمدمي مزاج و پشت پا زننده به تمامي اصول و موازين مدون برسرکار باشد. البته حضور رئيس‌جمهور و ظريف براي تبيين سياست خارجي و منطق و حقوق به حق ايران، خوب بود و خوب است اما اينکه چشم به راه باشيم تا آنها دست ما را بگيرند و پايبند عهد و پيمان خود باشند، اميدي واهي است و اعمال آنها در منطقه به قول مرحوم اخوان: «کشتي‌ها و گشتي‌ها و بردن‌ها  بردن‌هاست...» از هر کشوري هم به طريقي منافع خود را تامين می‌کنند و حضورشان هم با فتنه‌انگيزي و مصايب گوناگون و عديده همراه است. کافي است که نگاهي به افغانستان و عراق و سوريه و يمن و فلسطين داشته باشيم و نيز برادرکشي‌ها و مسلمان‌کشي‌هايي به سياست مخرب غرب در جهان اسلام صورت
 می‌گيرد و... 
و اما حالا که دست خالي از مجمع عمومي بازگشته‌ايم بايد بدانيم که علي‌رغم دعوت همسايگان عرب از جمله امارات و عربستان و بحرين و... پاسخ آنها به ما منفي است چرا که هنوز در خواب خوش دوشين و خيال شيرين هستند که غرب، همان غربي که در بالا از محاسنش گفته شد آنها را از تعدي باز می‌دارد. علت نزديکي آنها به رژيم صهيونيستي همين است و اين را امثال بن سلمان نفهميده‌اند که از «مار غاشيه به عقرب جراره» پناه برده‌اند بخصوص اينکه بعد از حمله حوثي‌ها به «بقيق» و «خريص» نفرت و ترسشان نسبت به ما بيش تر شده است که در اين زمينه البته به سود هژموني و اقتدار ماست که دوستي آنها را به خود جلب کنيم و تريبون‌ها و قلم‌ها را آتش بيار معرکه نسازيم تا غرب از اين دشمني‌ها، نهايت استفاده را ببرد. به همين جهت لازم است که ديپلماسي ما در منطقه، فعاليت فوق‌العاده‌اي در پيشنهاد روحاني داشته باشد.