گفت‌وگو با 2 محکوم به اعدام که قبل از قصاص بخشیده شدند

 نوشتن درباره میزان سخت و دردناک بودن از دست دادن یک عزیز آن هم در اتفاقی مانند قتل عمد، کاری عبث است و از عهده هیچ نگارنده‌ای برنمی‌آید. شعارهایی همچون «قصاص حق است اما بخشش شیرین» خیلی زیبا و نغزست اما وقتی پای جلوگیری از هدر رفتن خون پاره‌ تن‌تان در میان باشد، شیرینی از روی این عبارت رخت برخواهد بست. همه ما می‌دانیم که قتل عمد موجب قصاص است ولی اگر ولی‌دم رضایت دهد، قاتل قصاص نخواهد شد. در پرونده امروز به سراغ دو قاتل رفتیم که با بخشیده شدن توسط اولیای دم، چند سالی می‌شود که زندگی دوباره‌ای به آن‌ها بخشیده شده است. در ضمن چند یادداشت شفاهی از اعضای کمپین عفو و یک روان‌شناس در همین باره گرفته‌ایم که در ادامه خواهید خواند.
 
 
خاطرات 2 قاتل از روزهای قبل از عفو شدن 


بخشش اولیای دم، آدمم کرد «ه-کاف»، ۲8 ساله، سال ۸۸ به جرم قتل‌عمد بازداشت شد. به مدت 7 سال تحمل کیفر کرد و اکنون سه سال است که با رضایت اولیای دم مقتول آزاد است هنوز 17 سال را تمام نکرده بودم که داستان عشق و دوستی من و یک دختر بر سر زبان‌ها افتاد. خبر که به گوش برادر بزرگتر آن دختر رسید، بی‌درنگ خود را به منزل ما رساند و از همان لحظه نخست با من درگیر شد. اول فقط قصد دفاع از خود را داشتم اما دعوا بالا گرفت و کمتر از چند ثانیه اتفاقی که نباید، افتاد. تمام رویاهایم به یکباره جلوی چشمانم سقوط کردند و به عنوان مجرم مرتکب قتل عمد راهی زندان شدم. پرونده من ظرف مدت یازده ماه به مرحله صدور حکم رسید اما چند بار، قصاص به دلایل مختلف و برای بررسی اعتراض‌های من به عقب افتاد. در حالی که ششمین سال حبس خود را سپری می‌کردم و هیچ امیدی به زنده ماندن و آینده‌ام نداشتم، خبرهایی مبنی بر گذشت بزرگوارانه شاکیانم به گوشم رسید. من تا ابد زندگی دوباره‌ام را مدیون آن دلاورانی‌ام که با دنیایی از گذشت و مهربانی، بذر محبت و آشتی را در دل من و خانواده‌ام کاشتند.   سختی‌های یک قصاصی از زمان آزادی شروع می‌شود! متاسفانه زمانی که یک فرد ‌قصاصی آزاد می‌شود و به جامعه و خانواده باز می‌گردد، با برخورد بسیار بد مردم و پذیرفته نشدن از جانب جامعه و اطرافیان روبه‌رو می‌شود و تازه سختی‌های زندگی آغاز می‌شود. نگرش و برخورد مردم جامعه نسبت به من بعد از آزادی از زندان بسیار آزار دهنده بود و همین مسئله باعث شد تا به مدت حدود یک سال و نیم مهاجرت کنم و بعد دوباره به شهر خود بازگردم اما دیدگاه مردم همچنان تغییری نکرده بود. من بعد از آزادی از زندان، نه تنها دوستان دوران کودکی‌ام بلکه اعتبار خود را نیز در خانواده و جامعه از دست دادم. ضربه عاطفی‌ که بعد از آزادی یک قصاصی از طرف خانواده و جامعه به او وارد می‌شود، قابل انکار نیست.   تا 18 سالگی انسان پرخطری بودم اکنون که سه سال از آزادی من می‌گذرد به عنوان فردی که خداوند به لطف اولیای دم مقتول، زندگی دوباره به او بخشیده است از جرم، جنایت، لغزش و اشتباه متنفرم و تمام تلاش خود را می‌کنم تا دوباره دچار اشتباه نشوم. تمام هم و غم من این است که مشکلات گذشته دوباره برایم پیش نیاید. می‌توان گفت من تا ۱۸ سالگی و حتی بعد از آن در زندان و در زمان تحمل محکومیت‌ام، انسانی پر خطر بودم. زندان و تحمل هفت سال حبس و حتی دادن حکم قصاص تغییری در من ایجاد نکرد اما اکنون «ه»، انسانی است که از هرگونه جرم، جنایت و پایمال کردن حق دیگران دوری می‌کند. این تغییرات در وجود من فقط یک دلیل دارد و آن، گذشت و رحم خانواده شاکی بنده بود. به راستی همین موضوع باعث شد تا طی دو سال بعد از آزادی، من به زندگی واقعی و تفکر درست از زندگی بازگردم.   گذشت نباید در جامعه از بین برود زمانی که خانواده شاکی رضایت دادند، آخرین شبی که در زندان سپری کردم به این موضوع فکر می‌کردم که خانواده‌ای که فرزند خود را به دلیل اشتباه من از دست داده‌اند تا چه حد رحم و عطوفت دارند که از خطای بنده گذشت کردند؟ شاید فقط به این دلیل که ماهیت رحم و گذشت در جامعه از بین نرود. این موضوع بسیار بر من تاثیرگذار بود و واقعا تنها دلیلی بود که من را به زندگی دوباره بازگرداند و مرا بر آن داشت تا به گونه‌ای با مشکلات و مسائل زندگی برخورد کنم که کمترین اشتباه و خطا را مرتکب شوم  و بتوانم مانند مردم معمولی، سالم و ساده زندگی کنم. امیدوارم هیچ‌گاه دچار خطا و لغزش نشوم تا شرمنده آنان نباشم.   یادآوری آن روزها 100 سال پیرم می‌کند «الف، نون»، 26 ساله، در 17 سالگی به جرم قتل در نزاع خیابانی زندانی شد. بعد از گذشت هفت سال با کسب رضایت اولیای دم مقتول از زندان آزاد شده و اکنون دو سال است که زندگی دوباره خود را آغاز کرده است.   دو ماه بعد از درگیری خیابانی به بازپرسی منتقل شدم و بعد از شش ماه اولین دادگاه من انجام شد. در دومین دادگاهی که حدود سه ماه بعد انجام شد، حکم قصاص برای بنده صادر شد. بعد از حدود سه سال، حکم نهایی اجرای قصاص در مهرماه 93 صادر شد که زمان اجرای آن به آبان ماه همان سال موکول شد اما با استناد به ماده 91 قانون اساسی، حکم لغو شد. دوباره دادگاه تشکیل و بنده را برای اخذ شرایط رشد عقلی به پزشکی قانونی ارجاع دادند. جوابیه پزشکی قانونی بعد از ارسال به تهران، تایید و دوباره حکم قصاص برای بنده صادر شد. حدود سه ماه اجرای حکم قصاص بنده به دلایل متعدد به تاخیر می‌افتاد تا این که در دی ماه سال 95، خانواده‌ام برای آخرین ملاقات با بنده در زندان حاضر شدند اما روز بعد و در زمان اجرای حکم قصاص زمانی که طناب‌دار به گردن من انداخته شد، اولیای دم مقتول با بزرگواری تمام و بدون هیچ چشم‌داشتی، از گناه من گذشتند و حدود 25 روز بعد در اولین روز بهمن ماه 95، دادگاه مجدد تشکیل و حکم مبنی بر آزادی بنده صادر شد.   کاش حال آن روزهایم را بفهمید تمام مدت در زندان، هر روز برای اجرای حکم قصاص، ثانیه‌شماری می‌کردم و هیچ دلخوشی و امیدی به زندگی مجدد نداشتم و تمام روزها و لحظات به سختی سپری می‌شد. آن اندازه از استرس و نگرانی، هیچ‌گاه از فکر من خارج نمی‌شود بنابراین تمام تلاش من در زندگی دوباره‌ام دوری از هرگونه خطاست. کاش همه، فقط و فقط برای چند ثانیه حال آن روزهای من را درک می‌کردند. هدف من از همین گپ و گفت کوتاه با شما هرچند که یادآوری آن روزها 100 سال پیرم می کند، این است که کمی شرایط آن روزهایم را بخوانید و شاید درک کنید و همین مانع خطا و اشتباهات شما شود. من را همین بس است.  
نگاهی روان‌شناسانه به ماجرای بخشش فردی که مستحق قصاص است هر قاتلی را نباید بخشید دکتر هادی نقدی | عضو هیئت علمی دانشگاه، روان درمانگر اگر بخواهیم به مسئله قتل و در مقابل آن قصاص در قوانین ایران و چهارچوب روان شناسی بپردازیم، با دو بعد «خطا» و «تنبیه خطاکار» روبه‌رو هستیم. در علم روان شناسی، باور عام بر این نکته است که انسان‌ها از طریق تنبیه و تقویت رفتار، اصلاح می‌شوند و تغییر رویه می دهند.    عفو در لحظه آخرمصداق تنبیه خطاکار است بنابراین عفو بعضی قاتل‌ها قبل از قصاص، مصداق تنبیه خطاکار است. اگر در برابر خطای افرادی که مرتکب قتل شده‌اند، مجازاتی وجود نداشته باشد، احتمال تکرار قتل توسط خود شخص و دیگر افراد جامعه وجود دارد و در نتیجه بستر ایجاد جرم در جامعه فراهم می‌شود. با این حال، می‌توان قتل را به دو دسته تقسیم کرد: گروه اول قتل‌هایی است که به موجب یک لحظه لغزش ایجاد شده است و اگر تمام زندگی شخص خاطی را بررسی کنیم جز این مورد، موردی دیگر از خشونت مشاهده نمی‌شود. اما گروه دوم، افرادی هستند که بارها و بارها تجربه اعمال خشونت، مرافعه جمعی و فردی را داشته‌اند و دارای پرونده‌های قضایی متعدد هستند. پادرمیانی برای بخشش افرادی از دسته دوم، اعمال فشار افکار عمومی بر خانواده‌های مقتولان نه تنها هیچ‌گونه جنبه مثبتی نخواهد داشت بلکه احتمال می‌رود خانواده مقتول نیز دچار تنش روانی شوند. بنده بر این باور هستم که قصاص به نوعی جلوگیری از بازتولید خشونت در جامعه است. گاهی قتل‌ها به حدی فجیع هستند که خانواده‌ها دچار «سوگ پیچیده» می‌شوند. اعمال فشار بر چنین خانواده‌ای و تحمل نکردن فشار افکار عمومی و ترس از منزوی شدن توسط جامعه، موجب گرفتن رضایت ظاهری از خانواده مقتول می‌شود در صورتی که خانواده مقتول از درون خود، آرامش ندارد و راضی نیست رضایت دهد. در نتیجه نه تنها به تخلیه روانی خانواده کمکی نمی‌شود که از طرف دیگر، خانواده به صورت عمده دچار تنش، احساس گناه از نگرفتن حق فرزند خود، ضعف و ناتوانی در دفاع از حق خود و... می‌شود.     2 یادداشت شفاهی از افرادی که در کمپین‌های عفو به دنبال کسب رضایت اولیای دم می‌روند کاش جامعه هم آنان را ببخشد! در چند سال اخیر و در شهرهای مختلف، جمعی از معتمدان و فعالان حوزه‌های دینی، فرهنگی، اجتماعی، هنری و ورزشی که دارای مقبولیت و محبوبیت اجتماعی هستند، کمپین‌هایی را برای کسب رضایت از اولیای دم تشکیل داده‌اند که در این مطلب از دو عضو کمیپن‌های عفو از قصاص خواسته‌ایم برای ما از این فعالیت بگویند:   درصد زیادی از خانواده شاکیان بدون هیچ چشمداشتی رضایت می دهند سید بهاءالدین حسینی | مدرس دانشگاه  زبان و سخن اعضای کمپین ما برای شاکیان، زبان همدردی و نصیحت و خیرخواهی است. ما به شدت از قتل انزجار داریم و آن را تقبیح می‌کنیم اما این یک اصل بلامنازع است که در بیشتر موارد، خانواده‌های مقتولان چنان در غم و هجران از دست دادن عزیزان شان هستند که گاهی جز به تنبیه و انتقام به چیز دیگری نمی‌توانند فکر کنند. این یک امر کاملا طبیعی است و هر فرد دیگری هم باشد شاید همین‌گونه فکر کند. هدف اصلی ما از دیدار با اولیای دم این است که اذهان این عزیزان را به سوی راهکارهای ارزشمند دیگری که خداوند در قرآن کریم پیشنهاد داده است متوجه کنیم. تمام احکام خداوندی قطعی است جز در باره اجرای قصاص که در سه مرحله پیشنهادهایی را به اولیای دم عرضه می کند. نخست اجرای قصاص که حق ایشان است و می‌توانند آن را اجرا کنند. چرا که در قصاص حیات جامعه است نه ممات و مرگ، اما خداوند اصل تأکید خود را بر دو پیشنهاد دیگر یعنی گرفتن دیه یا بخشش بدون چشمداشت می‌گذارد و برای آن پاداش‌های بسیار بزرگی در دنیا و آخرت  اعطا می‌کند. انسانی که بتواند از حق خویش برای خدا و حیات بخشی به یک انسان بگذرد قطعاً جایگاه بسیار بزرگی نزد خدا و مردم خواهد داشت. ما در کمال آرامش و احترام این مسائل را برای اولیای دم تبیین می‌کنیم و ایشان را برای انتخاب‌ بهتر کمک می‌کنیم. هرگز به کسی فشار، تهدید، آزار، رودربایستی و اعمالی از این دست روا نمی‌داریم. درصد بسیار چشمگیری از مواردی که برای گرفتن رضایت به آن‌ها مراجعه کرده‌ایم بدون چشمداشت رضایت داده‌اند. جمع قابل توجهی از این عزیزان هم که خواستار گرفتن دیه بوده‌اند، حاضر به نگاه کردن به آن هم نبوده‌اند بلکه آن را صرف خدمت به جامعه کرده‌اند. در این زمینه چندین مدرسه در مناطق کم‌برخوردار احداث شده است. تجهیزات بیمارستانی از قبیل دستگاه دیالیز آمبولانس و دیگر امکانات بهداشتی و درمانی و حتی مسکن و امکانات تحصیلی برای محرومان جامعه تهیه شده است.     بعد از بخشش باید از این افراد حمایت شود دلیر اسکندری | عضو کمپین عفو فعالیت‌های مربوط به درخواست عفو و بخشش، سابقه‌دار و تاریخی است و در جامعه ما در گذشته توسط افراد  ریش‌سفید و خوشنام و دارای اعتبار در جامعه مثل سادات، مشایخ و افراد آیینی انجام می‌شد.  در چند سال اخیر با توجه به این‌که فعالان عفو و بخشش بیشتر افرادی هستند که خود قبلا تجربه حضور در زندان را داشته‌اند و با وضعیت زندانیان از نزدیک آشنایی دارند، گروه‌ها و کمپین‌هایی توسط این افراد برای جلب رضایت خانواده شاکیان تشکیل شده است. وجود «هدف مشترک انسانی» میان افراد با افکار و گرایش‌های مختلف باعث شده است که بخشش و نجات یک انسان از اعدام به عنوان یک کار خیر که همیشه در آموزه‌های دینی و عرفی ما وجود داشته است، جذابیت خود را از دست ندهد. مخالفت با اعدام به عنوان یک مجازات، به این معنا نیست که با مجازات فرد خاطی مخالفت شود. سعی شده است این تفکر در افراد جامعه نیز گسترش داده شود و همکاری گسترده میان فعالان صنفی، مدنی و مسئولان مربوط انجام شود تا بتوان فرهنگ عفو و بخشش را در جامعه همگانی کرد. همچنین امیدواریم افرادی که به واسطه عفو و بخشش خانواده‌های اولیای دم از محکومیت خود تبرئه می‌شوند، در آینده افرادی مثبت و مثمر ثمر باشند و به گونه‌ای عمل نکنند که ماهیت رسالت عفو و بخشش را زیر سوال ببرند. افرادی که از زندان آزاد می‌شوند به دلیل این‌که مدت زیادی را در زندان سپری کرده‌اند، منتظر حکم اعدام بوده‌اند و از ادامه زندگی قطع امید کرده‌اند لازم است از نظر روانی و اجتماعی مورد حمایت و بازپروری قرار بگیرند. پذیرش فرد سابقه‌دار به طور کلی در جامعه به پرورش فرهنگ بخشش در آن جامعه بستگی دارد. با وجود این که فرد خاطی دوره مجازاتی را که قانون برای اصلاح وی تعیین کرده است، می‌گذراند اما همچنان جامعه او را به عنوان فردی سابقه‌دار و دارای برچسب می‌شناسد. همین نپذیرفتن، باعث ایجاد سرخوردگی افراد آزاد شده از زندان در جامعه می‌شود و حتی اگر فرد بخواهد لایق بودن خود را در برابر بخشش اثبات کند، جامعه این اجازه را به وی نمی‌دهد. بنابراین باید برای فرد شرایطی مهیا شود که وی در اجتماع حضور داشته باشد و در فعالیت‌های زیست محیطی، مدنی، خیریه، فرهنگی، اجتماعی و... مشارکت داده شود. پذیرش جامعه منوط به تغییر و بازسازی یک سری از ساختارهای عرفی موجود است.