روزنامه آفتاب یزد
1398/07/01
گفتوگوی آفتاب یزد با راننده اسنپی که به مسافران خود کتاب هدیه میدهد و آنان را تشویق به مطالعه میکند
پر از عشق کتابآفتاب یزد- گروه اجتماعی: نوآوری در کار همان چیزی است که بارها کارشناسان بر آن تاکید داشتهاند و آن را عامل اصلی موفقیت افراد میدانستند. فرق نمیکند راننده اسنپ باشید یا مهندس و دکتر، وقتی نوآوری در کارتان داشته باشید مطمئنا شما از هم صنفهای خودتان بهتر عمل خواهید کرد. منصور خانی، از جمله کسانی است که نوآوری و خلاقیتش را مدیون الهام گرفته از عشقش یعنی کتاب است و همین موضوع سبب شده نه تنها از کارش لذت ببرد بلکه قدم موثری در ترویج فرهنگ کتابخوانی بردارد. «آژاکتاب» نام ماشینی است که این روزها منصور خانی با آن در اسنپ کار میکند و همراه با جا به جایی مسافران، به آنها کتاب هدیه میدهد. شاید اتفاق افتاده باشد که در حین استفاده از اسنپ با آژاکتاب برخورد کرده باشید و یا هنگام جستجو در فضای مجازی با صفحه اینستاگرامش آشنا شده باشید، او که به صورت فردی این کار را انجام میدهد اما همین کار سبب شده تا تحولی هر چند کوچک در عرصه کتابخوانی رخ دهد و این موضوع به قدری تاثیر گذار بوده که روز گذشته پائولو کوئیلو، نویسنده معاصر برزیلی که رمانهایش در کشورهای مختلف پر طرفدار است هم، عکسهای صفحه منصورخانی را در استوری اینستاگرامش به نمایش بگذارد. برای آشنایی بیشتر با روند کاری منصور خانی، با او به گفتوگو نشستیم.
این طرح را از کی و چطور شروع کردید؟
تقریبا چهار سالی است که این کار را انجام میدهم. در ابتدا دو نفر بودیم اما شخصی که در کنار من بود چون سن و سالش زیاد بود مشغلههای زندگی این اجازه را به او نمیداد که ادامه دهد. بنابراین کار را رها کرد و من دوسالی است که به تنهایی این کار را انجام میدهم.
نحوه کارتان به چه صورت است؟
من مخاطبینم را به شکل مسافر سوار ماشین میکنم. در ابتدا سعی میکنم از آنها با یک شکلات نا قابل پذیرایی کنم و بعد هم در طول مسیر با پرسش و پاسخ کار را پیش میبرم. مثلا از مخاطبین میپرسم که اهل کتاب خواندن هستند؟ و یا دلایل کتاب خواندن را از آنها میپرسم تا به مقصد برسیم. در داخل ماشین یک سری کتاب دارم که رایگان هستند، این کتابها را به شرط اینکه بعد از خواندن به شخص دیگری واگذار کنند به افراد میدهم؛ یک سری کتاب هم دارم که برای فروش است و اگر کسی تمایل به خرید داشته باشد این کتابها را میخرد.
کار شما به چه صورت است؟ در اسنپ یا آژانس کار میکنید یا به صورت شخصی؟
من در اسنپ کار میکنم، البته شغل اصلی ام این نیست. در اصل در یک کارخانه سرپرست کارگاه هستم و بعد از ظهرها یا روزهایی که کارخانه تعطیل است در اسنپ کار میکنم.
بابت کتابهایی که به فروش میرسانید سودی دریافت میکنید؟
نه سود آنچنانی نمیگیرم چون کتابهایم را از مغازههای انقلاب تهیه میکنم و چون مغازهدارها با من آشنا هستند در خرید کتابها به من تخفیفهای ناچیزی میدهند و من هم روی فروش هر کتاب هزار یا دو هزار تومان سود میکنم.
هدفتان از این کار چه بود؟
من چون خودم علاقه مند به کتاب بودم، از همان روز اولی که مجبور شدم با ماشین کار کنم کتاب همراه با خودم به ماشین بردم؛ شکل ماشینم که امروز متفاوت است هم به مرور زمان اتفاق افتاد، کم کم یک جا کتابی در ماشین تعبیه کردم و کتابها را داخل آن قرار دادم، کتابها کم کم زیاد شد و من علائمی در ماشین قرار دادم و یا علائمی درست کردم و بیرون از ماشین گذاشتم تا نظر دیگران را به ماشین جلب کنم و آنها را به کتاب خواندن دعوت کنم. یعنی میخواهم بگویم همه این اتفاقات به مرور زمان و قدم به قدم رخ داد تا شکل و شمایل ماشینم را امروز به این صورت میبینید. هدف من در ابتدا این بود که حداقل باور آدمهایی را که سوار ماشینم میشوند تا اندازهای تغییر بدهم و به آنها بگویم که یک راننده میتواند علاوه بر اینکه قوانین راهنمایی و رانندگی را به بهترین نحو رعایت میکند، در کنار آن میتواند یک کار فرهنگی و ورزشی هم انجام دهد. یکی از اهدافی که من در ماشینم آن را دنبال میکنم این است که این باور را در ذهن مردم تغییر دهم و در ادامه تشویق به کتاب خوانی و مطالعه هم به آن اضافه شده و در حال حاضر همزمان این چند هدف را دنبال میکنم. البته نمیدانم تا چه اندازهای در این راه موفق بودم.
رفتار مردم با شما و ماشینتان چگونه است؟
اگر بخواهیم مردم را به دو دسته کتاب خوان و کتابنخوان دسته کنیم، به طور کلی هر دو دسته این کار را میپسندند و از این که کاری در جهت کتاب خوانی با این شکل و شمایل انجام میشود لذت میبرند، از آن جایی هم که این کار غیر متعارف است، بنابراین توجهات بیشتری را هم به خودش جلب میکند. ولی به طور کلی هر کسی با توجه به جهان بینی خودش من را قضاوت میکند. کسی که اهل کتاب و مطالعه باشد انجام این کار را میپسندد چون میداند کتاب در جامعه ما چه مظلومیتی دارد و سرانه مطالعه در جامعه تا چه اندازه پائین است؛ کسی هم که اهل کتاب و مطالعه نباشد شاید بیتفاوت از کنار آن بگذرد.
خودتان هم اهل کتاب خواندن هستید؟
من به جرات میتوانم بگویم که 80 درصد کتابهایی که برای فروش دارم را خوانده ام. یعنی چشم بسته کتابی را برای فروش ارائه نمیدهم. کلا از هر ناشر، نویسنده یا مترجمی کتاب داخل ماشینم نمیگذارم. حتی از زمانی که صفحه اینستاگرامم را راه انداختم با خیلی از مترجمان، کتاب فروشان و یا ناشران آشنا شدم و حتی چندین بار پیشنهاد فروش کتابهای کپی دسته چندم، با سودهای خیلی خوب به من داده شد که اگر میخواستم آنها را بفروشم سود قابل ملاحظهای برایم داشت اما من هیچ وقت این کار را انجام ندادم و در واقع این را نوعی خیانت به ناشران، نویسندگان و مترجمان خوب میدانم. دوست دارم غذای سالم به روح مردم بدهم.
درباره صفحه اینستاگرامتان توضیح دهید؛ از کی تصمیم گرفتید که برای آژاکتاب صفحه اینستاگرام داشته باشید؟
واقعیتش این است که من 4 سال بود این کار را میکردم و کتاب هم میفروختم اما آن را جایی منتشر نمیکردم. تقریبا 2 سال است که این صفحه را راهاندازی کردم و هدفم هم این بود که در این فضا هم مردم را درگیر موضوع کتاب و کتابخوانی کنم، علاوه بر آن شاید تشویقی باشد برای رانندههای دیگر که با دیدن این کار جذب آن شوند. حتی چند مورد هم از شهرستانها با من تماس گرفتند و جویا شدند که چطور این کار را انجام میدهم، من هم آنها را راهنمایی کردم اما نمیدانم که این کار را انجام دادند یانه. مورد بعد هم این است که ما میبینیم در اینستاگرام صفحات پر بازدید زیادی وجود دارند که هیچ محتوا و فرهنگی در آنها وجود ندارد. من با این کارم سعی داشتم که نقطه مقابل آنها باشم و بگویم که اگر آن دسته افراد وجود دارند در عوض افراد دیگری هم هستند که به فرهنگ و دانش اهمیت میدهند و سعی دارند که کار درست را انجام دهند. در اصل میخواستم نقطه تقابلی با آن افراد باشم.
چقدر از کاری که انجام میدهید راضی هستید؟
من در حال حاضر در ماشینم 160 جلد کتاب برای فروش دارم و نزدیک به 30 جلد کتاب هم برای هدیه دادن دارم. این کتابها به صورت معمول نزدیک به 100 کیلو وزن دارند و من در طول روز بارها آنها را از جایی به جای دیگر میبرم. بنابراین اگر هیچ مسافری هم سوار ماشینم نکنم این کتابها در استهلاک ماشینم تاثیر گذار هستند. اما چون خودم واقعا عاشق کتاب هستم حاضر شدم که به این صورت تاوان عشقم را پرداخت کنم و برایم مهم نیست که مردم از من کتاب بخرند یا نه، حتی اهمیتی ندارد که کسی من را تشویق کند یا نکند. من چون فکر میکنم با توجه به شرایط فعلی این کار مفیدی است آن را انجام میدهم. گاهی پیش میآید در طول هفته کسی حتی یک جلد هم کتاب از من نمیخرد و این برای منی که بیش از 100جلد کتاب در ماشینم دارم و آن را این طرف و آن طرف میبرم ضرر در ضرر است اما من چون خودم هم عاشق کتاب بودم سعی کردم این عشق را بین مردم هم تا جایی که فهمم یاری میکند، تقسیم کنم.
اسنپ بابت این کار از شما ایرادی نمیگیرد؟ یا تشویقتان کند؟
نه، تا حالا نه تشویقی توسط اسنپ صورت گرفته است و نه ایرادی گرفتهاند. اصلا نمیدانم که خبر دارند من همچین کاری انجام میدهم یا نه. چون روز اولی که رفتم برای ثبت نام در اسنپ، به آنها گفتم که این کار را در ماشینم انجام میدهم و آنها به به و چه چه کردند اما در واقع این کار ظاهر سازی بود چون در عرض 5 دقیقه این تشویقها تمام شد و بعدش هم کسی از من نپرسید که چه کاری انجام میدهید. اما خب مانعی هم تاکنون برایم نتراشیدهاند.
چرا شغل رانندگی و کار کردن در اسنپ را انتخاب کردید؟
واقعیتش این است که من قبل از اینکه آژاکتاب را شروع کنم خانه خریدم و از آن جایی که در آمدم کفاف هزینههای زندگی ام را نمیداد، با توجه به شرایطی که داشتم کار با ماشین سریع ترین کاری بود که من را به در آمد سالم میرساند، بنابراین شروع به کار با ماشین کردم. من تا آن لحظه تجربه کار با ماشین را نداشتم و ماشین همیشه برای من یک وسیله نقلیه بود. اما وقتی شروع به کار کردن کردم دیدم به دلیل بی تجربگی و ادبیات خاص رانندگان تاکسی و سایر موارد، اصلا نمیتوانم به این صورت کار کنم. تصمیم گرفتم که در آژانس کار کنم اما آژنس دارها یک مرامی دارند که وقتی آن جا شروع به کار میکنید، سند ماشین شما را به عنوان ضمانت برمیدارند. وقتی این موضوع را فهمیدم ترسیدم و دور آژانس کار کردن را خط کشیدم. بعد هم با اسنپ آشنا شدم و وقتی شروع به کار در اسنپ کردم به دلیل شرایط کار در اسنپ، متوجه شدم که این همان چیزی است که دنبالش بودم و میتوانم
آن جا کار کنم.
تا الان هیچ نهاد و ارگان خاصی از شما برای آژاکتاب حمایت نکردند؟
نه متاسفانه تاکنون هیچ حمایتی صورت نگرفته است.
پربازدیدترینهای روزنامه ها
سایر اخبار این روزنامه
متهم: پول نداشتیم حقوق پرسنل را بدهیم اما شبنم نعمتزاده در لواسان ویلا خرید
شهرداری دست به دامان اسنپ برای کسب درآمد!
قالیباف سرلیست اصولگرایان؟
«پیام جدید انصارالله یمن» در گفتوگوی آفتاب یزد با محبعلی دیپلمات سابق و تحلیلگر مسائل سیاسی
گفتوگوی آفتاب یزد با راننده اسنپی که به مسافران خود کتاب هدیه میدهد و آنان را تشویق به مطالعه میکند
لیست پیشنهادی به سفیر ایران برای سخنرانی در سازمان ملل
جنجال عجیب «مستر تیستر»!
ویزای برخی همراهان رئیسجمهور صادر نشد
فوق لیسانسها پیک موتوری میشوند!
اگر دروغ گفتن مالیات داشت درآمد دولت زیاد میشد
زنگ شروع سال تحصیلی یا زنگ خطر؟
حدیث رنج دربی...
وضعیت شکننده صنایع دستی کشور
صدا و سیما و مهمانهای عجیب