دولت بیکار یا پدر بیکار

امیر حسین ذاکری ‪-‬ گاهی دچار زود باوری می‌شویم گاهی هم دیرباوری. در مقوله زود باوری مثلا عرض شود اکرم خانم ازآشنایان ما در باره زود باوری درتوئیتی نوشته بود:" روزی اکبر آقا آمد خانه و با چهره‌ای بشاش گفت اکرم جون وسایلت را جمع کن می‌خوام ببرمت پاریس! خیلی خوشحال شدم از ذوق، سریع رفتم که ساک و چمدان را ببندم که اکبر آقا گفت وایسا بابا. تو چرا زود باور کردی؟ منم گفتم: به همان دلیلی که وعده‌های پیش از ازدواجت را باور کردم.همانطور که وعده‌های پیشا انتخاباتی را باور کردم".لذا ما گاهی خیلی زود باوریم همچو اکرم خانم!
گاهی دچار دیرباوری می‌شویم چنانکه در حالی که مسئولین از ثبات یا کاهش قیمت‌ها می‌گویند ما باورنمی کنیم چون "باوردان" ما مشکل پیدا کرده. نرم افزار باورمان مشکل خورده. حق هم داریم چنانکه یک فعال سیاسی گفته: قطار دولت روحانی دچارراهزنی شده. انگار ایشان فیلم وسترن زیاد دیده که چنین مصداق سینمایی ازنوع ژانر وسترن غربی بکار برده..یعنی باور کنیم دولت یک قطار است ناگهان همچو فیلم‌های وسترن عده‌ای راهزن نقاب دار کابوی به سوی قطار حمله می‌کنند؟ قبلا شنیده بودیم جلوی قطار مانع و سنگ می‌اندازند اما راهزنی از این قطار را نشنیده بودیم. لذا باور حرف ایشان سخت است. البته یک چیز را زود باور می‌کنیم اینکه از جیب ملت از قطار ملت راهزنی‌هایی شده است. مردان نقاب دار و بی‌نقاب یا همان مفسدان اقتصادی که معرف حضور ملت هستند به قطار ملت یورش‌ها برده‌اند.
اما اینکه جناب قنبری می‌گوید:" دولت مثل پدر خانواده‌ای است که شغلش را از دست داده" این هم باورش سخت است. یعنی دولت حتی تدارکات چی هم نیست؟.طفلک ما و پدر بیکار. یعنی دولت پدر بیکار است؟ دوست اهل تله پاتی‌ام طی تماسی گفت: ببین اگه دولت بیکار باشه دولتی که باید برای مردم پدری کنه اگه پدر بیکار باشه باید گفت:
از دولت بیکار نتوان هیچ طلب کرد- از بابای بیکار نتوان"آب نبات" هم طلب کرد اما تو باور می‌کنی دولت که پدر ماست بیکار است؟ می‌گویند بچه آدم بیکار مثل بچه یتیم می‌مونه! بعد یکمرتبه زد زیر گریه و می‌گفت ای وای بابامون بیکاره!