در ورزش باختیم

آفتاب یزد: مصاحبه با مجید جلالی دقیقاً « سهل و ممتنع » است، او در همه حال به موضوعاتی که پیش روی او قرار داده می‌شود تحلیلی و پژوهشی می‌نگرد. شاخصه ی اصلی او نگاه همه جانبه نگرانه است مبتنی بر اصول مدیریتی! مجید جلالی حتی سوالاتی که باید پاسخ دهد را در تمامی‌ابعاد بررسی می‌کند و به عبارتی ساده تر، پاسخی فراگیر به تو می‌دهد. در فرصتی کوتاه با او در باره اتفاقات جاری ورزش به ویژه فوتبال و لیگ برتر
به گفت و گو نشسته ایم.
سعید مظفری‌زاده رفت، مزدک میرزایی رفت، عادل فردوسی پور رفت، علیرضا فغانی رفت شاید خیلی های دیگر هم در صف رفتن باشند! دقیقاً چه اتفاقی در فوتبال ما و در ورزش ما در حال
رخ دادن است؟


به طور کلی، در هر جامعه ای بسته به عوامل آن جامعه، هر کسی در هر بخشی که کار می‌کند دلش می‌خواهد پیشرفت کند حالا اگر آن هایی که سیاستگذارند بتوانند آن خواسته‌ها را مدیریت کنند همه چیز خوب پیش خواهد رفت
وگرنه آدم های خاص هر جامعه ای، در صدد بر خواهند آمد که خودشان کار خودشان را پیش ببرند.
الان ما با چنین شرایطی روبرو هستیم. حالا افراد خودشان برای خودشان تصمیم می‌گیرند که پیشرفت کنند و دست به اقداماتی بزنند که موجب پیشرفت آن ها شود. در حوزه مدیریت هم همین گونه است وقتی ما نتوانیم مسائل خودمان را خودمان مدیریت کنیم از بیرون ما را مدیریت خواهند کرد یا به تعبیری ساده تر این دیگران هستند که برای ما تصمیم
خواهند گرفت!
>ورزش بازنده ی بزرگ تقابل ورزش و سیاست!
همیشه حوزه ورزش، حوزه پرچالش و پرحاشیه‌ای بوده است. احساس نمی‌کنید این روزها چالش‌ها و حاشیه‌های دنیای ورزش خاص تر شده است یا به نوعی با چالش‌ها و حاشیه های فعال و سیاسی روبرو هستیم؟
پاسخ به سوال شما در یک جمله خلاصه می‌شود و آن این که خود این مسئله یکی از اصلی ترین شاخصه های یک جامعه سیاسی است. الان کل جامعه ما سیاسی است این طور نیست که فقط دنیای ورزش آغشته به سیاست شده باشد! طبیعتاً در همه ابعاد زندگیِ ما سیاست ورود پیدا کرده است و ورزش نیز از این قاعده مستثنی نیست.
اگرچه خوب نیست ولی وقتی کل جامعه درگیر یک مسئله شد، دیگر عوامل درونی آن جامعه نمی‌توانند خودشان را کنار بکشند دقیقاً مثل کشوری می‌ماند که وارد جنگ می‌شود. وقتی یک کشور وارد جنگ شد همه درگیر جنگ می‌شوند و نمی‌توان برخی بخش‌ها را جدا کرد که آن‌ها وارد جنگ نشوند!
در این تقابل احساس نمی‌کنید که ورزش بازنده خواهد بود یعنی در تقابل سیاست و ورزش احساس نمی‌کنید ورزش بازنده خواهد بود؟
ورزش در هر صورت در این ۴۰ سال گذشته شکست خورده است و به هیچ‌وجه درست و اصولی مدیریت نشده است. دولت هرگاه نتوانست برای برخی مدیران جایی پیدا کند آن ها را به سمت ورزش هدایت ‌کرد. ۴۵ سال است المپیک نرفته‌ایم، در فوتبال ۴۰ سال است که قهرمان آسیا نشده‌ایم، بازهم در فوتبال ۳۵ سال است باشگاه‌های ما در آسیا قهرمان نشده‌اند، بعد از ۳۰ سال نمی‌توانیم یک مربی برای تیم‌های نوجوانان ـ جوانان پیدا کنیم. در ۳۰ سال گذشته سالی 5 میلیون دلار خرج مربی خارجی می‌کنیم اما سالی دو دلار هم خرج تربیت مربی نمی‌کنیم این یعنی ورزش به تنهایی بزرگترین شکست خورده ی تقابل مدیریت در این کشور است یعنی در ورزش، ما یک بازنده ی بزرگ هستیم. در همین قضایای اخیر از آن جایی که ورزشکاران
ما با اسرائیل نمی‌توانند رو در رو شوند اگر این ها
مدیریت می‌شد هرگز کار به اینجا کشیده نمی‌شد! کشور متاسفانه درگیری‌ها و مشغله های
ذهنی زیادی داشت و دارد فلذا از ورزش
غافل شد، به ورزش توجه نکرد؛ به همین دلیل است که می‌گوییم ضعیف ترین مدیران خود را به سمت ورزش آورد!
>50 سال است به المپیک نرفته ایم!
در این روزها اتفاقاتی که برای تیم المپیک و تیم امید می‌افتد، اتفاقاتی تکراری است. چهار سال پیش همین اتفاقات را شاهد بوده ایم، هشت سال پیش، همه اتفاقات هم اینگونه بود که ۱۲ سال پیش! ۱۶ سال پیش هم همینطور...! اینگونه به نظر می‌رسد که شاید ما سوگند خورده ایم تا یک تیم خوبِ المپیکی نداشته باشیم بلکه ما یک تیم پرحاشیه به نام تیم المپیک داشته باشیم در حالی که ما در حوزه تیم امید مربی هایی که کارکشته بودند و به اعتراف اهالی فوتبال هم فوتبال را خوب می‌شناسند و هم بازیکن ساز بوده اند کم نداشته‌ایم. چرا از این مربی ها استفاده نمی‌کنیم؟!
پاسخ به این سوال کار ساده ای نیست اساساً باید به این سوال شما پاسخی عمیق داد. وقتی می‌گوییم حدود ۵۰ سال است به المپیک نرفته‌ایم یعنی باید آسیب شناسی های
بسیاری انجام دهیم. من حرف شما را کاملا قبول دارم! ما باز هم داریم همان راه های گذشته را طی می‌کنیم! همان راه هایی که در گذشته هم رفته و شکست خورده ایم.
اگر به گذشته برگردیم و به تیم المپیک نگاه کنیم می‌بینیم؛ کسانی به عنوان مربی انتخاب شده اند که تا همین اواخر بازیکن بودند و هیچ تجربه ای در سمتِ مربیگری نداشتند و یک شبه به جرگه مربیان پیوستند.
جالب تر اینکه، مربیان تیم امید هر دوره بین قرمز و آبی تقسیم می‌شود یعنی یک دوره در اختیار آبی‌هاست یک دوره در اختیار قرمزها! یعنی من همین الان می‌توانم با اطمینان بسیار زیادی به شما بگویم که مربی بعدی تیم امید؛ سید جلال حسینی است.
شما ببینید منصوریان در حال بازی بود ناگهان مربی تیم امید شد. خاکپور اواخر دوران بازیگری‌اش بدون اینکه هیچ تجربه مربیگری داشته باشد، سرمربی تیم امید شد! حالا هم نوبت به فرهاد مجیدی رسیده است پس خود به خود و به طور طبیعی برای دور بعد باید سراغ کسی بروند که آخر دوران بازیگری اش باشد پس از همین الان می‌توان گفت که مربی بعدی تیم امید سید جلال حسینی است.
چرا در لیگ برتر امسال تیم قبول نکردید؟
یک مربی برای اینکه بتواند کار کند به ابزار و محیط مناسب نیاز دارد. من وقتی به نساجی قائمشهر رفتم دوران بسیار سختی را سپری کردم. کار من شده بود پای درددل بازیکنان نشستن و رو در رو شدن با مشکلات بسیار زیاد! تماشاگران نساجی بهترین بودند اما یک مربی برای آنکه موفق باشد حتماً به ابزار زیادی نیاز دارد و قبل از همه باید آرامش داشته باشد. من در تیم نساجی همه کار می‌کردم الان مربی گری و این برای خود من بسیار سنگین بود و به همین دلیل تصمیم گرفتم امسال با توجه به تیم‌هایی که سراغ من آمدند تیمی را نپذیرم که شبیه دوران من در نساجی قائمشهر تکرار شود واقعا برای من سخت بود تا آن دوران را دوباره تجربه کنم!
>بخشی از مشکلات استقلال و پرسپولیس، افکار عمومی است!
در مورد لیگ امسال و مشخصا در مورد دو تیم استقلال و پرسپولیس، هر دو تیم مربیان خود را از دست دادند، هر دو به سراغ مربیانی کمتر شناخته شده رفتند. حال وقتی به بازی‌های سه هفته اول لیگ نگاه می‌کنیم متوجه می‌شویم که این دو تیم چندان حال و روز خوبی ندارند! پرسپولیس با وجود حضور برانکو روزهای خوبی را سپری کرده بود تاجایی که برانکو در پرسپولیس یک برند شده بود اما حالا می‌بینیم که نه برانکو حال و روز خوبی دارد نه پرسپولیس. آیا به نظر شما سران باشگاه در انتخاب مربی‌های این فصل به اندازه کافی تحقیق و بررسی کردند؟ آیا به نظر شما این چنین نیست که سران دو باشگاه تصمیمات خوبی نگرفتند؟!
پاسخ این سوال شما را من قبلا داده ام این هم یک بحث مدیریتی است مدیریتی که ثبات نداشته باشد مدیریتی که نداند فردا چه اتفاقی برای او می‌افتد مدیریتی که تجربه‌ای در عرصه ورزش حرفه ای آن هم فوتبال نداشته باشد و خودش هم بداند که تا یکی دو سال دیگر خواهد رفت معمولاً تصمیمات این چنینی می‌گیرد پس باز هم برمی‌گردیم به سوء مدیریت به سوی افرادی که ضعیف بودند و به ورزش هدایت شده‌اند. در خیلی از عرصه‌ها ما شاهد مدیریت‌های تخصصی نیستیم در فوتبال هم همین گونه است مدیریت‌ها تخصصی نیست علمی برخورد نمی‌شود مسئولیت محور نیست برای همین است که ما شاهد برخی انتخاب‌هایی هستیم که فقط و فقط هزینه برای ما به وجود خواهد آورد.
ما در ورزش هزینه‌های بسیار زیادی را پرداخت می‌کنیم اما برآیند این هزینه‌ها تقریبا صفر است. ما هرچه در فوتبال و در ورزش هزینه کرده‌ایم از بین رفته است ما به دو شاخصه در علم مدیریت توجه نداریم یکی تخصص است و دیگری ثبات! مدیران ما در ورزش نه ثبات دارند، نه تخصص محور هستند! آنها فقط دستگاه هزینه تراشی و پول خرج کردن هستند و به طور طبیعی موفق نمی‌شوند.
مباحثی که مطرح می‌کنید درست است اما طرف حساب ما دو باشگاه پر طرفدار استقلال و پرسپولیس هستند. امسال در هفته چهارم با دربی روبرو هستیم اگر قرار باشد اتفاقی در این بازی بیفتد که منجر به شکست یکی از این دو تیم شود یا حتی اگر مساوی کنند و مساوی بدی داشته باشند طبیعتاً تبعات بسیار زیادی به وجود خواهد آمد که به سادگی مدیریت شدنی نیست. آیا فکر نمی کنید سطح تصمیم گیری‌ها در این دو باشگاه هیچ سنخیتی با جایگاه این دو باشگاه ندارد؟ طبیعتاً اگر قرار باشد مشکلی پیش بیاید اعتراضاتی پدید خواهد آمد.
من می‌خواهم دست روی نکته مهمی بگذارم و آن اینکه بخشی از مشکلات استقلال و پرسپولیس توسط خود افکار عمومی فوتبال به وجود آمده است یعنی افکار عمومی فوتبال در به وجود آمدن این وضعیت مقصر هستند. من به این مسئله اعتقاد دارم که توده یعنی افکار و عقاید مهندسی می‌شود! وقتی توده سطح اطلاعاتش را بالا نبرد نمی‌تواند درست تصمیم بگیرد و برعکس اگر توده اطلاعاتی به روز داشته باشد حتی می‌تواند از یکسری از کجروی‌ها جلوگیری کند. شما به یک مسئله دقت کنید؛ اگر همه ۱۶ تیم لیگ برتر ما از مربی خارجی استفاده کنند حتی اگر مربی خارجی استفاده شده هیچ تجربه و تخصصی هم نداشته باشد باز هم افکار عمومی آن را می‌پذیرد این هم باز می‌گردد به اینکه ما با یک بحران شناختی روبه‌رو هستیم یعنی افکار عمومی و همان توده به آن درجه از علم و آگاهی نرسیده اند که بتوانند تشخیص بدهند! این دیگر تبدیل به یک خصلت فرهنگی شده است، من اسم آن را می‌گذارم خارجی باوری. در اینجا می‌خواهم نوک اصلی پیکان انتقاد را به سمت صدا و سیما ببرم. طی ۲۰ سال گذشته خارجی باوری و داخلی‌گریزی از سوی تلویزیون نهادینه شده است! من به ضرس قاطع می‌گویم که طی ۲۰ سال گذشته تلویزیون به صورت کاملاً هدفمند این خارجی باوری و داخلی گریزی را در بین افکار عمومی فوتبال و توده‌ها نهادینه کرده است!
>خودِ مربیان هم بی تقصیر نیستند!
هر جامعه‌ای دوست دارد از دستاوردهای خودش استفاده کند چرا ما اینگونه نیستیم؟ چرا ما تلاش می‌کنیم تا دستاوردهای خودمان را نادیده بگیریم یا از بین ببریم. ما همین الان هم اگر به لیگ ۱۶ تیمی خود نگاه کنیم از بین مربی‌هایی که تجربه ای دارند و سابقه مشخصی، فقط امیر قلعه‌نویی را داریم. چرا این اتفاق افتاده است دقیقاً چه اتفاقی رخ داده است؟!
در این زمینه ما تحقیقات گسترده ای در دست داریم در مورد آسیب شناسی در خصوص مربیگری در فوتبال در همان پژوهش گسترده، بزرگترین آسیب این بخش مربوط به مدیریت است اما بخشی هم به خود مربیان باز می‌گردد؛ رفتارهای منفی، بازتاب‌های منفی، واکنش‌های منفی و مصاحبه علیه یکدیگر...برخی اقدامات و رفتارهایی کرده اند با هم دعوا کرده اند همدیگر را زندانی کرده اند از هم شکایت کرده اند در ادبیات شان سنت‌گرایی کرده‌اند در روش کارشان سنت‌گرایی کرده اند و دقت نکرده‌اند. این باعث شد تا فرصت بدهند به کسانی که می‌خواستند داخلی گریزی کنند و خارجی باوری تا به اهداف خود برسند. اینجا همه مشکلات به بیرون از دایره مربیان مربوط نمی‌شود!
این روزها وقتی به لیگ برتر نگاه می‌کنیم خیلی فوتبال نمی بینیم بیشتر حاشیه می‌بینیم. در لیگ‌های قبلی ما بیشتر شاهد فوتبال بودیم ما الان تقریبا وقتی به یک بازی ۹۰ دقیقه ای فوتبال نگاه می‌کنیم خیلی با فوتبال به معنای فوتبال روبرو نیستیم. چرا بعضی وقت‌ها متوجه نمی شویم واقعاً داریم یک بازی در سطح لیگ برتر را نگاه می‌کنیم؟
در پاسخ به این سوال باید به همه ابعاد نگاه کنیم مثلاً در بحث فوتبال پایه و بازیکن سازی ما الان ۲۰ هزار مدرسه فوتبال داریم که هر مدرسه اگر 200عضو داشته باشد، حالا باید 4 میلیون بازیکن داشته باشیم. اگر ما بپذیریم در هر سال فقط نیم درصد خروجی این مدارس فوتبال باشد ما هر سال باید 20 هزار بازیکن تحویل جامعه فوتبال بدهیم 20 هزار نفر نه 2 هزار! 20 هزارنفر نه! 200 بازیکن!!! می‌بینیم که اینگونه نیست ما هنوز یک نظام هماهنگ آموزش در تیم‌های پایه نداریم و این بسیار بد است فقط هم بازیکن نیست ما درتربیت مربی هم همین گونه هستیم! همین الان هم خواسته باشیم یک مربی خوب انتخاب کنیم باید از خارج از کشور بیاوریم که مربیان داخلی را یا باور نداریم یا واقعاً در آن سطح نیستند که ما بتوانیم تیم‌های ملی پایه خود را به دست آنها بدهیم و این یعنی همان نداشتن نظام هماهنگ آموزش! ما ظرفیت‌های انسانی بسیار خوبی داریم که با یک برنامه ریزی حتی کوتاه مدت می‌توانیم دستاوردهای بسیار بزرگی داشته باشیم اما باید برنامه‌ریزی کنیم.
>لیگ از هفته ششم به بعد خوب می‌شود!
آنالیز شما از سه هفته آغازین لیگ برتر چیست؟!
در این سه هفته تیم‌ها به صورت پراکنده بازی کرده اند یعنی دو هفته بازی کردند و دوباره دو هفته بازی نداشتند و دوباره یک هفته بازی کردند. به نظر من این سه هفته اصلا خوب نبودند از نظر کیفی و احتمالاً تا هفته پنجم و ششم هم اینگونه خواهد بود ولی به مرور کیفیت بازی‌ها بهتر خواهد شد.
این روزها از تیم شهرخودرو زیاد می‌گویند. شما نظرتان در باره این تیم چیست؟!
اول این که یحیی گل محمدی خودش را اثبات کرده است و از نظر کادر مربیگری کادر بسیار خوبی را انتخاب کرده است. اما تحلیل نهایی من این است که شهر خودرو یکی از جایگاه‌های چهارم و پنجم را به خود اختصاص خواهد داد برای اینکه تمام موجودی آنها در زمین است یعنی بیرون زمین پشتیبانی ندارند و این تیم برای جنگیدن در طی یکسال قطعاً با مشکلات روبرو خواهد شد.
>برانکو به فوتبال ما بازخواهد گشت،
شک نکنید!
برانکو سال‌ها در رده‌های ملی و باشگاهی ما حضور داشت و امسال از لیگ ما جدا شد و به عربستان پیوست و همانگونه که قابل پیش‌بینی بود خیلی زود کار او با عربستانی‌ها به بن بست کشید. به نظر شما برانکو دچار یک توهم در عرصه مربیگری نشد؟!
شما وقتی می‌خواهید مربی‌ها را آنالیز کنید باید فلسفه و اهداف آن‌ها را به خوبی بدانید مثلاً می‌توانید بگویید این مربی فلسفه اش بازیکن‌سازی است. برایش مهم نیست تیم وسط جدول باشد اما برایش مهم است که بازیکن ساز باشد. فلسفه دیگر مربیان آن است که قهرمان شوند پس هرچه بازیکن نیاز داشته باشند از بازار فوتبال خواهند گرفت. برانکو هرچه می‌خواسته در ایران به دست آورده حالا رفته است پیِ قراردادی نان و آبدار! درست هم به هدف زده اما مطمئنم برانکو دوباره باز خواهد گشت. من مطمئنم دوباره به فوتبال ایران باز خواهد گشت! در اینجا باید گفت که مشکل ما هستیم که نمی توانیم برای خودمان تصمیم بگیریم و در همان مسیری قرار می‌گیریم که دیگران می‌خواهند!
>سپاهان قهرمان لیگ امسال...
به نظر شما از الان قهرمان لیگ می‌تواند مشخص باشد؟!
بر اساس برخی آیتم‌ها جدولی را درست کرده ایم که به نظر من سپاهان می‌تواند قهرمان امسال باشد. من شش فاکتور کلی را برای قهرمان شدن در نظر گرفتم که سپاهان هر ۶ فاکتور را دارد؛ باشگاه و امکانات باشگاه، تجهیزات و سخت افزار ـ مدیریت باشگاه ـ بخش مربیگری ـ بازیکنان و ویژگی‌های اختصاصی یک باشگاه ـ پشتیبانی، هوادار، شرایط میزبانی، زمین تمرین و این گونه مسائل. اگر فقط این‌ها را بررسی کنیم سپاهان نزدیک ترین تیم برای قهرمانی است!
آیا مسیری که امیر قلعه نویی در مربیگری طی کرده است را مسیر استانداردی می‌دانید؟!
قبلاً به این سوال شما پاسخ داده‌ام، براساس فلسفه‌ای که دارد من او را مربی موفقی می‌دانم حتی اگر من فلسفه اش را نپسندم!
>از فوتبال به شدت مراقبت می‌شود!
حال فوتبال در جهان خوب است؟
بله! خوب است دنیا از فوتبال مراقبت می‌کند. اگر تحولات فوتبال را به دقت نگاه کنید می‌بینید که از فوتبال مراقبت می‌شود. وقتی شما به تحولات فوتبال نگاه کنید حتی بزرگانی که اسطوره و الگو بودند حتی اگر خواستند ذره‌ای از ریل خود خارج شوند حذف شده‌اند؛ بلاتر، پلاتینی، بن همام و خیلی‌های دیگر پس می‌بینیم که از فوتبال به شدت مراقبت می‌شود و این خیلی خوب است.
فوتبال همیشه خوب است اگر ما در فوتبال بدی می‌بینیم مربوط به فوتبال نیست. بدی‌های فوتبال مربوط به آدم‌های فوتبال نیست به آدم‌های بدی است که وارد فوتبال شده اند!
>ورزش همان قدرت نرم است!
مراقبت از فوتبال؟! منظورتان چیست؟ به عنوان یک ورزش یا صنعت؟
نگاه بیرونی به ورزش فوتبال یعنی این که فوتبال یک قدرت نرم واقعی است، ورزش، هنر، جهانگردی و... همه ی این‌ها قدرت نرم است که آن‌ها به خوبی آن را پذیرفتند و از آن مراقبت می‌کنند. یکی از مهم‌ترین شاخص‌های قدرت نرم ورزش است و فوتبال مهمترین شاخه ورزش در قدرت نرم است! متاسفانه ما نه قدرت نرم را فهمیدیم و نه ورزش و فوتبال را. شما به یک مسئله دقت کنید، در بسیاری از مسائل حتی سازمان ملل هم نتوانسته است ایران را مجبور به کاری کند اما فیفا به عنوان یک سازمان ورزشی تمام خواسته‌هایش را به ما دیکته کرده است وقتی می‌گوید زن‌ها باید به ورزشگاه بیایند یعنی باید بیایند و می‌آیند حالا ممکن است ما دست و پایی هم بزنیم در اصل موضوع تفاوتی ایجاد نمی کند! موضوع ورود زنان به ورزشگاه‌ها را تمام شده بدانید.
یعنی می‌خواهید بگویید نه ورزش را شناختیم و نه پتانسیل‌های ورزش را. یعنی ما یک فرصت بسیار خوب را از دست داده ایم؟
بله! متاسفانه همین گونه است.