یک شب در «کازینوی انتحاری ها» !

یوسف صدیقی- اصلاً شبیه محل زندگی نیست؛ این محل با دیگر مکان ها متفاوت است. کارت می اندازند، مهره جا به جا می کنند و با دست خود خنجر بر قلب زندگی شان می زنند. جایی که پول حرف اول را می زند و اسکناس های تا نشده رد و بدل می شود. معامله گر هستند اما زندگی خودشان را معامله می کنند. گویی یکی از شعبه های بانک در این جا مستقر است که هر دقیقه و ساعت، میلیون ها تومان دست به دست می شود. یکی می برد و دیگری می بازد. این قدر بازی می کنند تا این که یا پولدار شوند یا همه دار و ندارشان را ببازند. بعد از آن هم با جیب خالی و پای پیاده راهی کاشانه شان می شوند. بازی وسوسه انگیزی که  سقف خانه خیلی از قماربازها را ویران کرده است؛ یک بازی دو سر باخت. این جا به گفته اهل فن، مکان «انتحاری ها» یا همان قمارخانه است؛ کازینوی های زیرزمینی که بیشتر شب ها در حاشیه و مکان های خلوت شهر برقرار می شوند. از 15 ساله گرفته تا پیرمرد مو سپید کرده در این قمارخانه ها شرکت دارند. فقط حرفه ای ها در این بازی ها شرکت می کنند. قمار بازی تنها یک بازی معمولی که در آن پول معامله می شود نیست. قوانین  و اصطلاحاتی دارد.عقربه ها ساعت 20 را نشانه گرفته. به همراه راه بلدمان وارد خانه می شویم که البته یک ساختمان قدیمی در حاشیه شهر بجنورد است. همه چیز بوی قمار می دهد. صحبت ها از جنس برد و باخت است و قانون قماربازها مانند فضای داخل خانه مه آلود و رمزآلود است. فقط قماربازهای حرفه ای حق وارد شدن به این خانه ها را دارند. گاهی پول پارو می کنند و گاهی هم جیب شان مثل رخسارشان رنگ پریده می شود. هر کدام یا به اصطلاح هر گروه با یک بازی مشغول قمار هستند. خانه متعلق به یک نفر است که قمار بازها او را «تلکچی» صدا می زنند.  هیچ کس حق زیر پا گذاشتن قوانین بازی را ندارد حتی اگر زندگی اش را ببازد. پول های بازی از 20 هزار تومان شروع می شود و به یک میلیون تومان هم می رسد. میدان دار، یک مرد مو سپید کرده است که اطرافیان او را بی مخ و کله خراب صدا می زنند چون چهره اش خیلی جدی است و اصلاً هنگام قمار پلک نمی زند! البته هیچ کس پلک نمی زند. گاهی سکوت مرگباری فضا را پر می کند و گاهی هم به خاطر باخت سنگین برخی شرکت کنندگان فضا متشنج می شود و تا مرز درگیری پیش می رود و سکوت شب شکسته می شود.
ابتدا خودشان را با دود مواد به اصطلاح شارژ و به نوعی گرم می کنند و بعد از آن وارد گود بازی دو سر باخت قمار می شوند. بیشترین چیزی که نگاهم را به خودش جلب می کند خرافاتی بودن اکثر شرکت کنندگان است. آن ها از هر چیزی  از تاس و دستبند گرفته تا حتی رنگ لباس و غیره که به گفته خودشان آمد داشته باشد استفاده می کنند تا مثلاً بخت با آن ها یار شود و پول پارو کنند.  قماربازها هیچ وقت قبول نمی کنند که قمار یک بازی بی‌رحم است چون در یک لحظه هست و نیست ات را از تو می گیرد و خانه آرزوهایت را روی سرت آوار می کند. یکی دیگر از قماربازهای حرفه ای که به گفته خودش زندگی اش را سر قمار گذاشته است می‌گوید: «به خاطر بازی قمار، زندگی مشترک و  همسرم را از دست دادم. البته این موضوع تنها مختص من نمی شود و خیلی ها این گونه هستند. این قدر معتاد قمار شدم تا این که خانه و ماشین ام را سر این بازی بی رحم گذاشتم و همسرم سر این ماجرا از من برید. البته حق هم داشت چون به چه چیزی باید دلش را خوش می کرد؛ به شوهری که حتی حاضر بود لباس تن خودش را هم قمار کند؟ این بار آمده ام سر تنها  دارایی ام که گوشی تلفن همراهم است قمار کنم، هر چه پیش آید، خوش آید چون به ته خط رسیده ام».
با گذشت چند ساعت از بازی قماربازها  پول های جیب برخی شرکت کنندگان ته می کشد... شب از نیمه  گذشته، یا باید میدان را برای رقبا خالی کند یا با گرفتن پول همچنان به قمار زندگی اش ادامه دهد... چندی است که چنین مجالس قماری در خانه های خصوصی در برخی حاشیه های شهر برگزار می شود و به دلیل خصوصی بودن  این مراکز احتمالاً حراج زندگی از دید عموم و مسئولان  مخفی مانده است؛ مجالسی که افراد زیادی از جمله جوانان را به سوی تباهی کشانده و می کشاند.
مشروح این گزارش را در شماره امروز روزنامه «خراسان شمالی» یا در سایت www.khorasannews.com  بخوانید.