همدلی از کاهش سن خودکشی در کشور گزارش می‌دهد خودکشی هر روز جوان‌تر از دیروز

همدلی| ستاره لطفی: «سن خودکشی در حال کاهش است». خبر شیب تند مرگ خودخواسته را دو روز پیش رسول خضری، نماینده پیرانشهر و عضو کمیسیون اجتماعی مجلس شورای اسلامی، اعلام کرد. پیش‌تر محمدمهدی تندگویان، معاون ساماندهی امور جوانان وزارت ورزش و جوانان، نیز گفته بود طبق آخرین آمار در کل کشور ۲۱۲نفر زیر ۱۷سال اقدام به خودکشی کرده‌اند.
البته این اولین بار نیست که مسئولان کشور از استعداد خودکشی ایرانیان یا روند رو به رشد آن خبر می‌دهند. هرازچندگاهی آمارهای جدیدی از خودکشی که حاکی از زنانه شدن خودکشی، جوان شدن خودکشی یا افزایش رو به رشد آن است، بر تارنمای رسانه‌ها جاخوش می‌کند.
چند روز پیش نیز وزارت بهداشت از روند رو به رشد خودکشی در میان ایرانیان سخن به میان آورد. مریم عباسی‌نژاد، مدیر برنامه پیشگیری از خودکشی دفتر سلامت روان وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی گفت:«آمار خودکشی در ایران با شیب ملایم در حال افزایش است و این آمار در سال بیش از 5درصد در حال رشد است.« به گفته عباسی‌نژاد بالاترین میزان اقدام به خودکشی در گروه سنی ۱۵ تا ۲۴ سال است و میزان فوت ناشی از خودکشی در هر ۱۰۰ هزار نفر با بالا رفتن سن افزایش می‌یابد.
آن گونه که مدیر برنامه پیشگیری از خودکشی دفتر سلامت روان وزارت بهداشت می‌گوید، حدود ۷۵ درصد از اقدام به خودکشی در گروه سنی ۱۵ تا ۳۴ سال، ۵۰ درصد متاهل و ۵۳ درصد موارد اقدام به خودکشی دارای تحصیلات زیر دیپلم هستند.۷۳درصد از موارد اقدام به خودکشی ساکن مناطق شهری و حاشیه شهر، ۳۳درصد خانه‌دار، ۱۱درصد دانش‌آموز و هشت درصد بیکار هستند و روش اقدام ۸۲ درصد از افراد با استفاده از دارو است.


البته خبر کاهش سن خودکشی و شیب تند و صعودی آن در کشور دیگر شگفتی خاصی را ایجاد نمی‌کند و مردم نیز تا حدود زیادی حساسیت‌شان را نسبت به این گونه خبرها از دست‌ داده‌اند. حتی برای اثبات این موضوع دیگر نیازی به آمارها و اظهار نظر مسئولان هم نیست. برای صحت‌سنجی آن، کافی است فقط در یک هفته صفحه حوادث روزنامه‌های کشور را ورق بزنیم یا به بخش حوادث سایت‌ها نیم نگاهی داشته باشیم. بدون تردید با موارد زیادی از خودکشی مواجه می‌شویم که برخی از آنان نیز خالی از هیاهو و جنجال نیست و واکنش‌های زیادی را به دنبال دارد. مرگ «سحر خدایاری» که در شبکه‌های اجتماعی به «دختر آبی» معروف است، یکی از مواردی بود که به سختی می‌توان آن را مرگ خودخواسته نامید، چرا که شرایط و عواملی دست به دست هم دادند و وی را به خودکشی سوق دادند. خودکشی دختر آبی بازتاب جهانی داشت. لازم به ذکر است که جرم دختر آبی تلاش برای ورود به ورزشگاه برای تماشای بازی استقلال و العین امارات بود.
خودکشی پدیده‌ای جهانی است
پدیده خودکشی که معمولا در پی فشارهای اجتماعی و خانوادگی شکل می‌گیرد فقط مختص به کشور ما نیست، آن گونه که سازمان جهانی بهداشت و سلامت می‌گوید ۱ درصد از مرگ‌های جهان مربوط به خودکشی است که این میزان رقمی حدود ۸۰۰ هزار نفر در جهان را در برمی‌گیرد و خودکشی جزو ۱۰ عامل اصلی مربوط به مرگ در جهان محسوب می‌شود و در هر 40 ثانیه یک نفر خودکشی می‌کند. شاید به همین دلیل هم باشد که روز ۱۰سپتامبر به نام «روز پیشگیری از خودکشی» نام گرفته تا بهانه‌ای باشد برای مبارزه با مرگ خودخواسته!.
به گفته عباسی نژاد رقم خودکشی در ایران حدود پنج نفر به ازای هر ۱۰۰ هزار نفر است، در حالی که این آمار در جهان رقمی بیش از ۱۲ نفر درهر ۱۰۰ هزار نفر است. البته آمار اعلامی عباسی‌نژاد با اما و اگرهایی همراه است. چرا که براساس آمار دیگری که از سوی یک محقق اجتماعی در چهارمین همایش پژوهش‌های اجتماعی و فرهنگی در جامعه ایران اعلام شد شاخص خودکشی در ایران به شاخص جهانی نزدیک است. براساس این آمار در سال‌های 1380 تا 1394 خودکشی در کشور روند روبه افزایش دارد. طی این مدت 43550 نفر (مرد و زن) در کشور اقدام به خودکشی کردند که از این تعداد 17421 نفر فوت شده‌اند. بر اساس همین آمار نرخ خودکشی از 8 نفر در هر 100هزار نفر در سال 80 به 10 نفر در سال 94 افزایش‌یافته است. به‌طورکلی نرخ اقدام به خودکشی و همچنین نرخ فوت‌شدگان ناشی از خودکشی نیز طی این سال‌ها افزایش‌یافته است.
اگر آمار رسمی مدیر برنامه پیشگیری از خودکشی دفتر سلامت روان وزارت بهداشت، را آماری صحیح فرض کنیم، آمار خودکشی‌ در ایران به نسبت جهان، میزان کمتری را نشان می‌دهد، اما نمی‌توان به این آمارها خوش‌بین بود، چرا که این آمارها، تمام خودکشی‌ها یا اقدام به خودکشی در کشور را پوشش نمی‌دهد. چون که در کشور ما سیستم ثبت دقیقی برای خودکشی وجود ندارد و عده‌ای برای استفاده از بیمه، حفظ حیثیت و... در مراجعه به مراکز درمانی علت مرگ را دلایل دیگری غیرازخودکشی اعلام می‌کنند. بنابراین برای این موضوع نظام آماری دقیقی وجود ندارد و دستگاه‌های مختلف آمارهای متنوع و مختلفی ارائه می‌دهند. شاید روند اقدام به خودکشی در ایران نسبت به جهان نگران‌کننده نباشد، اما نباید فراموش کنیم این تعداد خودکشی در جامعه‌‌ای اتفاق می‌افتد که براساس دین رسمی کشور خودکشی حرام و جزء گناهان کبیره محسوب می‌شود.
استقبال زنان از خودکشی
صرف‌نظر از تلخی مرگ خودخواسته که به خودکشی از آن نام می‌برند، استقبال زنان کشور از خودکشی قسمت تلخ دیگر از این سریال نابودی حیات است. آمارها می‌گوید اگر چه آمار مرگ و میر مردان ناشی از خودکشی بیشتر از زنان است، اما اقدام به خودکشی در بین زنان چندین برابر مردان کشور است. در حالی که زنان کشور آغوش خود را بر روی مرگ گشوده‌اند که در بیشتر مکان‌های جهان میزان خودکشی زنان پایین‌تر از مردان است.
قصه زنانی که مرگ خودخواسته را برای پایان بخشیدن به زندگی‌شان انتخاب کرده‌اند، درد دیگری است. زنانی که نه حرفشان شنیده می‌شود و نه در جامعه مردسالار دیده می‌شوند و نه از کوچکترین حق و حقوقی برخوردار هستند، گویا چاره‌ای به جزانتخاب مرگ خودخواسته ندارند. چرا که به گفته روانشناسان خودکشی در زنان نوعی اعتراض است تا آن‌ که آنان واقعا قصد پایان دادن به زندگی خود را داشته باشند.
خودکشی حرام است
با نگاهی به هشدار مسئولان و آمارهایی که روند رو به رشد خودکشی را در پس‌زمینه خود فریاد می‌زنند، این سوال پیش می‌آید که در جامعه ما که ارزش‌های مذهبی و آموزه‌های اخلاقی از در و دیوار آن می‌چکد، چرا فعل حرامی مانند خودکشی آن‌قدر افزایش پیدا کرده که صدای بهارستانی‌ها و پاستوری‌ها را نیز درآورده است، به نحوی که وزارت بهداشتی‌ها از روند روبه‌رشد آن سخن می‌گویند و نماینده مجلس به کاهش سن خودکشی هشدار می‌دهد؟
آن گونه که رسول خضری، عضو کمیسیون اجتماعی مجلس، می‌گوید: «علت 99درصد خودکشی‌ها مشکلات مزمن روانی، استرس، عصبانیت، افسردگی، بی‌نشاطی و مشکلات روحی‌روانی در جامعه است. جوانان ناامید هستند و از سن ازدواج حدود 12میلیون جوان ایرانی گذشته که این موضوع یک ابرچالش است. در کشور 19 میلیون نفر حاشیه‌نشین داریم که این مورد هم ابرچالش دیگری در کشور به شمار می‌رود. بیش از 40 درصد جامعه درگیر مشکلات روحی روانی، افسردگی و روان‌پریشی هستند.»
اگر از سایر دلایل و چرایی اقدام به خودکشی و مشکلات کنونی و پیش روی مردم چشم‌پوشی کنیم و تنها به سخنان این نماینده مجلس در مورد چرایی و دلایل روند رو به رشد خودکشی اکتفا کنیم، آمار خودکشی -که به گفته مسئولی حتی یک مورد آن نیز زیاد است- برایمان توجیه پذیر می‌شود.
خودکشی نشان‌دهنده اوج درد و الم مردم یک جامعه است که بایستی بدون اتلاف وقت به فکر چاره‌ای اساسی بود. زنان و مردانی که به دست خود طناب دار خود را می‌بافند و گلوی زندگی خود را می‌فشارند، پیامی پر از درد و زجر به جامعه مخابره می‌کنند که ضروری است شنیده شود نه اینکه صحبت از آن فقط به ژست برخی از مسئولان تبدیل شود و خروجی را که منجر به کاهش این پدیده شود، کسی شاهد نباشد. فراموش نکنیم از دیدگاه دورکیم افزایش خودکشی شاخص وضعیت آنومیک و بحرانی جامعه است.