کاهش تراز تجاری اروپا با ایران

آرمان‌ملي- زينب مختاري: بر اساس جديدترين آمار منتشرشده از سوي اداره اطلاعات اقتصادي اتحاديه اروپا، مبادلات تجاري ايران و سه عضو اروپايي برجام در نيمه نخست سال جاري ميلادي به يک‌سوم کاهش يافته است. همچنين صادرات سه کشور آلمان، فرانسه و انگليس به‌عنوان اعضاي اروپايي برجام، به ايران در ماه‌هاي ژانويه تا ژوئن 2019 نسبت به مدت مشابه سال قبل به نصف رسيده است. نکته حائز اهميت آنکه، واردات اين سه کشور از ايران در نيمه نخست 2019 نيز نسبت به مدت مشابه سال قبل يک‌يازدهم شده است. به‌عنوان مثال، فرانسه در نيمه نخست امسال تنها 10ميليون يورو کالا از ايران وارد کرده در حالي که طي مدت مشابه سال قبل 158/1ميليارد يورو کالا از ايران وارد کرده بود. از سوي ديگر تحولات اخير در کاخ سفيد از سوي برخي به‌عنوان يک پالس مثبت تلقي شده و حتي توانست جو بازارهاي ايران را تا حدودي مثبت کند. «آرمان‌ملي» در گفت‌وگو با مسعود دانشمند- دبيرکل خانه اقتصاد ايران- به بررسي اين روند پرداخته است که در ادامه مي‌خوانيد.
با توجه به کاهش تراز تجاري ايران و اروپا در نيمه نخست سال 2019، رفتار اقتصادي کشورهاي اروپايي را چگونه تحليل مي‌کنيد؟
از زمان امضاي برجام، روابط ما با کشورهاي اروپايي به‌ويژه اعضاي برجام، روند رو به رشدي را آغاز کرد؛ اما از زماني که آمريکا از برجام خارج و تحريم‌هاي جديد وضع شد و آمريکا تهديد کرد که هر کسي که با ايران معامله کند، مورد تحريم آمريکايي‌ها قرار مي‌گيرد، کشورهاي اروپايي هم مبادلات تجاري خود با ما اعم از واردات و صادرات را کاهش دادند. در اين راستا مي‌توانيم رفتن شرکت‌هاي بزرگي مانند توتال، پژو، رنو و مانند آنها را به‌عنوان شاهد مثال بياوريم. طبعا اين خروج به معناي کاهش روابط بازرگاني با ايران بود. اين کاهش روابط شامل آلمان، فرانسه و کشورهاي عمده اروپايي مي‌شد که با ما مبادلات تجاري عمده‌اي داشتند. اين به دليل نگراني از تحريم‌هاي آمريکا در صورت تداوم روند مبادلات تجاري بود؛ از همين رو خود اين کشورها شروع به کاهش معاملات کردند؛ در نتيجه کل صادرات ما به تمام 28 کشور اتحاديه اروپا نسبت به دوره شش ماهه اول سال 2018، حدود 90درصد و وارداتمان از اروپا هم نزديک به 70درصد کاهش را تجربه کرده است. اين نشان مي‌دهد که به هر حال اروپايي‌ها مقداري از آمريکايي‌ها ترسيده‌اند.
با اين حال اروپايي‌ها مدعي تلاش براي حفظ روابط تجاري هستند.


ترس اروپايي‌ها از تحريم بسيار واضح و روشن است. آنها به همين دليل دنبال اينستکس بودند تا بتوانند يک مکانيزم معاملاتي با ايران به وجود بياورند. آن مکانيزم را هم تا اين لحظه نتوانستند ايجاد کنند به دليل اينکه بايد در اينستکس پول تزريق شود. اين پول از کجا بايد تامين شود؟ بايد نفت را بفروشيم و پول آن را در حساب اينستکس واريز کنيم تا بتوانيم از محل آن، از اروپاي غربي کالا وارد کنيم. اروپايي‌ها حاضرند در قالب اينستکس به ما کالاهاي غيرتحريمي بفروشند اما نگراني اين است که پول چگونه وارد اين حساب شود؟ حاضر هم نيستند که خودشان يک اعتبار بلندمدت به ما بدهند که مثلا سررسيد آن پنج ساله باشد و اعلام کنند ما سالي 60ميليارد دلار به ايران اعتبار مي‌دهيم که جمعا 300ميليارد دلار مي‌شود و از پنج سال ديگر بازپرداخت آن از سوي ايران آغاز شود تا پنج سال ديگر مشکل با همه دنيا حل خواهد شد. آنها حاضر نيستند هزينه کنند و اين ريسک را هم برنمي‌دارند. بانک‌هاي اروپايي هم حاضر نيستند اين پول را به ايران بدهند؛ در نتيجه رفتند دنبال اينکه از آمريکايي‌ها اجازه بگيرند ايران نفت بفروشد و پول آن را در حساب اينستکس تزريق کنند که آن هم با موافقت آمريکايي‌ها روبه‌رو نشد. در نتيجه پيش‌بيني اين است که اگر ما به همين روال جلو برويم، احتمال دارد مجددا واردات و صادرات ما با اتحاديه اروپا کاهش يابد.
با اين حال، برخي توصيه مي‌کنند ايران بايد بيش از آنکه به سمت چين برود روابط با اروپا را تقويت کند. اين امر چگونه امکان‌پذير است؟
بايد مکانيزمي پيدا کنيم که در آن بتوانيم پول تامين کنيم. الآن مساله ما اين است که نمي‌توانيم به اروپايي‌ها کالا بدهيم و در مقابل، کالا دريافت کنيم. ما بايد پيش از اين، مکانيزمي براي مبادلات تجاري تعريف مي‌کرديم اما نه ما و نه اروپايي‌ها، نتوانسته‌ايم اين مکانيزم را تعريف کنيم. اروپا در قالب اينستکس هم نتوانست اين مکانيزم را طراحي کند. چرا ما با چين روابط خوبي داريم؟ زيرا چيني‌ها تا همين لحظه نفت، محصولات پتروشيمي و مواد معدني از ما خريده‌اند و به ازاي آن به ما کالا داده‌اند. کالاهايي هم که به ايران داده‌اند، کمتر از کالاهايي است که از ما گرفته‌اند. در حال حاضر، هند و چين به اين منوال با ما تجارت مي‌کنند و روسيه هم که حکايت خود را دارد. ما هم علاقه‌مند به تجارت با اروپا هستيم. البته اين به معناي آن نيست که ما عاشق اروپايي‌ها هستيم، در حقيقت، بنيان صنعت ما اروپايي است. ماشين‌آلات، کارخانجات و خط توليد صنايع ما بر مبناي تکنولوژي اروپايي مانند آلمان، انگليس، فرانسه و تا حدودي ايتاليا و اسپانيا طراحي و اجرا شده است. بنابراين سوئيچ‌کردن فرايند توليد ما از تکنولوژي اروپايي به تکنولوژي روسي برايمان هزينه‌بر و زمان‌بر است. در نتيجه ما علاقه‌مند هستيم که روي همان پايه تکنولوژي که در اختيار داريم، کارمان را با اروپا ادامه دهيم.
تحليل شما از تغييرات در کاخ سفيد و تاثير آن بر اقتصاد ايران چيست؟
تصور آمريکايي‌ها و اروپايي‌ها اين است که ما داريم به سمت مذاکره مستقيم پيش مي‌رويم و بر مبناي همين تصور اتفاقات را تفسير مي‌کنند. مثلا مي‌گويند رفتن آقاي بولتون چراغ‌سبزي به ايران است. اما اساسا ما نمي‌دانيم که اين يک چراغ سبز بوده است و آيا تهران هم اين اتفاق را به همين شکل تلقي مي‌کند و به سمت مذاکره مي‌رود يا خير؟ من فکر نمي‌کنم اينگونه باشد. اگر مسير به اين شکل باشد که البته به نظر نمي‌رسد باشد، براي فضاي تجاري خوب است. اما من نمي‌توانم خيلي اين رخداد را آنگونه که اروپايي‌ها و آمريکايي‌ها مي‌بينند تفسير کنم. آنها بر اين باورند که رفتن آقاي بولتون راه را براي مذاکره مستقيم باز مي‌کند. من خيلي از اين بابت مطمئن نيستم.