انتخابات آمریکا و نیاز ترامپ به ایران

چندی پیش و با افزایش تحریم‌های نفتی علیه ایران و کاهش سطح تعهدات کشورمان در برجام، تنش بین ایران و آمریکا به بالاترین سطح خود در چند سال اخیر رسید. ایالات متحده که به شکل یک‌طرفه از برجام خارج شده، تحریم‌های بی‌سابقه‌ای را علیه کشوری وضع نموده که به استناد 15 گزارش سازمان بین‌المللی انرژی اتمی، تنها عضو برجام است که به تمام تعهدات خود ذیل این موافقتنامه عمل نموده است. هدف آمریکا و دونالد ترامپ از اعمال فشار این است که ایران را پای میز مذاکره کشانده و توافق جدید و به زعم آنها بهتری درباره فعالیت هسته‌ای ایران مابین دوطرف منعقد شود تا از این رهگذر، شاهد ثبات و امنیت بیشتری در خاورمیانه و جهان باشیم. در این میان اما برخی از فعالین سیاسی، اساتید دانشگاه و اصحاب رسانه در داخل کشور، با توجه به وضعیت نامساعد اقتصادی و معیشتی و افزایش تورم، همسو با دولت مستقر در آمریکا، پیکان انتقادات را به سمت حکومت ایران گرفته‌اند و علاوه بر نکوهش فعالیت موشکی ایران به عنوان عاملی برای تحریک همسایگان جنوبی و قدرت‌های غربی، اینگونه استدلال می‌کنند که برای برون رفت از مشکلات فعلی، بهترین گزینه مذاکره‌ی بدون پیش شرط با آمریکاست. مذاکره‌ی مجدد با کشوری که کمی بیش از یک سال قبل تحت فشار متحدین عبری-عربی خود در منطقه، از برجام خارج شد و اولین ناقض این توافقنامه لقب گرفت.
آمریکا پیشینه‌ سیاهی در نقض قوانین و معاهدات بین‌المللی، نقض تمامیت ارضی کشورهای مختلف و دخالت در سیاست‌های داخلی آنان دارد. آمریکا کشوری است که 222 سال از 243 سال تاریخ خود را در جنگ به سر برده است. این آمار از سوی کسی ارائه شده که خود یک دوره رئیس‌جمهور این کشور بوده است. چندی پیش جیمی کارتر در کلیسایی در ایالت جورجیای آمریکا، این سخنان را به زبان آورد و از سیاست‌های آمریکا انتقاد نمود. از سوی دیگر و بر اساس تحقیقی که در سال 2016 توسط پروفسور Dov Lenin در دانشگاه Carnegie Mellon در پنسیلوانیای آمریکا صورت گرفت، ایالات متحده تاکنون در 81 انتخابات در کشورهای مختلف به طور آشکار و نهان دخالت کرده است. همچنین براساس گزارشی که از سوی کنگره آمریکا در سال 2017 ارائه شد و در نشریه نشنال اینترست منتشر شد، این کشور از سال 1800 تا زمان ارائه گزارش بیش از 390 بار در مناطق مختلف جهان دست به عملیات نظامی و کودتا زده است. بر اساس همین گزارش فقط بین سال‌های 2000 تا 2017، ایالات متحده 126 بار به کشورهای مختلف نیروی نظامی فرستاده است. حال در نظر بگیرید که یک ابرقدرت با چنین پیشینه‌ای، توسط شخصی رهبری می‌شود که پیش از ورود به کاخ سفید، هیچ سابقه‌ی سیاسی و اجرایی نداشته و به شدت تحت تاثیر لابی‌های سیاسی، اقتصادی وابسته به اسراییل، امارات و عربستان و اتاق‌های فکر منتسب به نومحافظه‌کاران آمریکایی قرار دارد. دونالد ترامپ از زمان ورود به کاخ سفید معاهدات و توافقنامه‌های بسیاری را نقض کرده و چندین معاهده و کنوانسیون بین‌المللی را نیز یکطرفه فسخ نموده است. آمریکا از زمان به قدرت رسیدن ترامپ، از پیمان تجاری اقیانوس آرام، توافق محیط زیستی پاریس، سازمان یونسکو، شورای حقوق بشر سازمان ملل متحد، توافق هسته‌ای با ایران، پیمان جهانی سازمان ملل برای بهبود مهاجران و پناهندگان، پیمان منع موشک‌های هسته‌ای میان‌برد و توافق بهبود روابط با کوبا خارج شده و در حال نابودی قرارداد تجارت آزاد آمریکای شمالی است. همچنین طی این مدت، ترامپ روی واردات برخی کالاهای تولیدی از اتحادیه اروپا، هند، چین، کانادا و مکزیک تعرفه‌های سنگینی وضع کرده که باعث ایجاد اختلافات تجاری بین این کشورها با آمریکا شده است. در کنار این موارد می‌توان به امضای فرمانی توسط ترامپ جهت رفع محدودیت‌ استخراج نفت و زغال سنگ به بهانه‌ی کاهش بیکاری اشاره کرد که آثار مخرب زیست محیطی آن و تاثیرش بر گرم‌تر شدن کره زمین، در آینده مشخص می‌شود.
در کنار اقداماتی که در بالا به آنها اشاره شد، ترامپ تلاش بسیاری نموده تا در برخی از پرونده‌های سیاست خارجی آمریکا، ابتکار عمل را در دست گرفته تا هم دستاوردهای دیپلماتیک دولت اوباما را ناچیز و ناقص نشان دهد و هم چهره‌ای ماندگار از خود در تاریخ ثبت کند، ضمن اینکه به این ترتیب می‌تواند پیروزی خود در انتخابات 2020 ایالات متحده را نیز تا حدودی تضمین کند. اما تا اینجای کار اوضاع بر وفق مراد ترامپ و اطرافیانش پیش نرفته است. آمریکا در پرونده معامله‌ی قرن که به دنبال حل دائمی منازعه‌ی فلسطین است، به دلیل شکست نتانیاهو در تشکیل دولت، مخالفت سرسختانه‌ی تشکیلات خودگردان فلسطین و عدم همکاری برخی کشورهای عربی همچون اردن، مراکش و کویت با این طرح، با بن‌بست مواجه شده است. همچنین مذاکرات آمریکا با چین در حوزه اقتصادی و کره شمالی در حوزه سیاسی، آن‌طور که ترامپ انتظار داشت، موفقیت‌آمیز نبوده است. در ونزوئلا هم نتوانسته دولت چپگرای مادورو را سرنگون و گزینه‌ی خود را بر مسند قدرت بنشاند. بنابراین تنها گزینه‌ای که در سیاست خارجی برای او باقی مانده است، پرونده‌ی هسته‌ای ایران است و در تبلیغات انتخاباتی خود نیز گفته بود که برجام، بدترین توافقنامه‌ در طول تاریخ آمریکا است.
با تمام این تفاسیر، همچنان برخی از تحلیل‌گران داخلی بر این عقیده‌اند که باید مجددا و بی قید و شرط پای میز مذاکره با چنین کشور بدعهدی نشست که رئیس جمهور آن نیز فردی غیرقابل پیش‌بینی به نام ترامپ است. ترامپ به دنبال این است که تا پیش از انتخابات آمریکا با دادن امتیازاتی اندک به کشورمان همچون فروش محدود نفت به برخی خریداران آسیایی و ایجاد یک کانال مالی برای دریافت مطالبات، ایران را تا حدودی راضی نموده و پرونده ایران در سیاست خارجی آمریکا را موقتا به حاشیه برده تا از این طریق مورد حمله رقبا و پرسش رای دهندگان قرار نگیرد و پس از انتخاب دوباره، تحت تاثیر لابی قدرتمند عبری-عربی، فشار بر ایران را به بالاترین حد ممکن رسانده و کشورمان را وارد نزاعی بی‌پایان کند تا بتواند ایران را از نظر سیاسی و اقتصادی به زانو درآورده و چه بسا به تجزیه و فروپاشی که یکی از اهداف اطرافیانش می‌باشد، بکشاند. فراموش نکنیم نزدیکان دونالد ترامپ از استیو بنن گرفته تا مایک پنس و مایک پومپئو، از اوانجلیست‌های افراطی به شمار می‌روند که یکی از اصول مذهبی خود را ظهور مسیح بر پایه نابودی تمدن شرقی از جمله تمدن پرشیا یا ایران و تقویت اسراییل می‌دانند. قطعا هدف ترامپ از توافق با ایران چیزی بیشتر از توافقی که با کره شمالی انجام داد و نتیجه‌ی آن چند عکس یادگاری و توافقنامه‌ای یک صفحه‌ای شد، نخواهد بود. اما در این شرایط که ترامپ برای پیروزی در انتخابات سال آینده نیاز مبرمی به حل پرونده برجام دارد، ایران باید بسیار هوشمندانه از این شرایط استفاده و بهره‌برداری کند. ایران به‌مانند چند وقت اخیر باید با ادامه سیاست تهاجمی نسبت به غرب همچون کاهش تعهدات اتمی و نیز ایجاد تنش کنترل شده همچون سرنگونی پهباد آمریکایی و توقیف نفتکش انگلیسی، از موضع انفعال و انتظار خارج شده و هزینه‌ی نقض برجام را برای طرف‌های غربی افزایش داده و از طرفی خود را آماده‌ی مذاکره در صورت لغو تحریم‌های آمریکا و در شرایط برابر نشان دهد. باید به این نکته توجه داشت که در حال حاضر منافع اسرائیل و آمریکا در خاورمیانه همسو نیست به این معنی که ترامپ می‌خواهد پرونده ایران تا پیش از انتخابات 2020 بسته شود و اسرائیل با تمام توان تلاش می‌کند بحران فعلی را حفظ کرده و چه بسا آن را افزایش دهد. این تضاد منافع بین اسرائیل و آمریکا ممکن است هرگز تکرار نشود، بنابراین باید به بهترین شکل از وضع موجود استفاده کنیم و حقوق خود را تثبیت کنیم. ایران باید از یک سو با تاکید بر لغو تحریم‌ها، پایان تروریسم اقتصادی و بازگشت آمریکا به برجام خود را آماده‌ی مذاکره نشان دهد و از سوی دیگر با تهدید به کاهش بیشتر تعهدات برجامی در صورت عدم تحقق خواسته‌های اقتصادی ایران و حفظ روحیه‌ی تهاجمی همانند چند ماه اخیر، خواسته‌ی خود را به غرب و مشخصا ایالات متحده تحمیل کند و ترامپ را مجبور کند برای افزایش شانس پیروزی خود در انتخابات سال آینده، مهره‌هایش را مطابق با میل و خواسته‌ی ایران حرکت دهد. ایران باید تلاش کند در این رویارویی از تمام ظرفیتش در منطقه همچون بحران یمن استفاده کرده و همچنین امتیازهایی به طرف مقابل بدهد که بر اساس پیشرو‌ی‌های اخیر همچون افزایش غنی‌سازی کسب کرده تا از این راه به نتیجه‌ی دلخواه خود برسد. نباید شرایطی که برای این بازی سخت ایجاد شده را به آسانی از دست بدهیم و در کنار آن تلاش کنیم از ناهمسویی منافع اسرائیل و آمریکا در خاورمیانه و نیاز حیاتی ترامپ به ایران برای انتخابات آمریکا، بیشترین سود را نصیب کشورمان کنیم.