سرهای قدسیان همه بر زانوی غم است

کربلا، می خواهم با تو سخن بگویم. می خواهم بقچه حرف‌های بر دوش مانده‏‌ام را برای تو پهن کنم، نمی‏‌دانم تاب شنیدن حرف‌هایم را داری یا نه؟ با تو سخن می‌گویم، تویی که آن محزون‌ترین روز را در خود دیدی! تویی که از غم مولایت از ازل تا به ابد عزاداری کربلا! بگو که آن سه روز و دو شبی که پیکرهای شقایق رنگ قافله عشق بر پیشانی پینه‌ بسته‌ات مهمان بودند با آنان چه‌ها گفتی؟ کربلا نامت را که بر زبان جاری می‏‌کنم سیل اشک از دیدگانم جاری می‏‌شود؛ نمی‏‌دانم چه سری در این میان نهفته است، در حیرتم که کام جان تو از فرط تشنگی خشک خشک است ولی دل من از دوری روی تو و از زمزمه نام تو به دیدگانم فرمان سیل اشک می‏‌دهد و...  همزمان با تاسوعا و عاشورای حسینی، مردم ایران اسلامی و دیگر آزادگان جهان در عزای سیدالشهدا(ع) غرق در عزا و ماتم بودند  و با حضور در هیئات‌ در سوگ سرور و سالار شهیدان به عزاداری پرداختند. در کربلای معلی هم میلیون‌ها زائر حسینی ، عصر عاشورا در مراسمی سنتی و دیرینه، با چشمانی اشک بار، بین‌الحرمین را طی کردند و بر بال فرشتگان سوگوار سید و سالار شهیدان بودند. در مشهد مقدس هم هیئت های عزاداری برای عرض تسلیت به پیشگاه امام رضا(ع)، به حرم مطهر ایشان مشرف شدند.