خون خدا - نگین شرافت

انگشتر شرافت و دین را که خاتم است
سالار بودنش به شهیدان مسلم است
در صنف عاشقان خدایی مقدم است
طوفان نوح پیش سِرشکم چو شبنم است


اندوه قرن و هزار و دمادم است
باز این چه شورش است که در خلق عالم است
باز این چه نوحه و چه عزا و چه ماتم است
***
ما را بقا، به سلام حسین بین
دنیا به آب زنده و دل، زنده با یقین
شرط یقین شده خون خدا، همین
عرض شرف همه از صولتش وزین
کل بلای دهر، نشسته بر او کمین
باز این چه رستخیز عظیم است کز زمین
بی نفخ صور خاسته تا عرش اعظم است
***
راه نجات و نور هدایت است او
گل‌های سرخ، از شرف او گرفته بو
افسوس از آن سپاهیان ستیزه جو
جام طمع در کف و اهریمن و سبو
آه از نهاد گمره خصم زشت خو
این صبح تیره باز دمید از کجا کزو
کار جهان و خلق جهان جمله درهم است
***
غیرت زدوده و وجدان شده به خواب
چشمه رها نموده و دل بسته بر سراب
صبح دهم، شنیده ز محتشم، عتاب
چون یاد آن، شده همسایه عذاب
دنیا رود که بر سر مردم شود خراب
گویا طلوع میکند از مغرب آفتاب
کاشوب در تمامی ذرات عالم است
***
ابلیس هم به لعن، قرین یزید نیست
کس چون یزید برایش عبید نیست
او ز فریب هیچکس، نا امید نیست
پیغام شوم دارد و پیک نوید نیست
وسواس او قدیمی و کیدش جدید نیست
با اینهمه، حریف حسین شهید نیست
اینجا نشانه ز مکرش پدید نیست
گرخوانمش قیامت دنیا بعید نیست
این رستخیز عام که نامش محرم است
***
حق را زدند و مجال مقال نیست
قرآن ناطق و بانگ بلال نیست
این ریشه خبیث از آنِ نهال نیست
رخسار ظلم است و گناه زغال نیست
گاه جواب آمد و وقت سوال نیست
در بارگاه قدس که جای ملال نیست
سرهای قدسیان همه بر زانوی غم است
***
برخیز و چرخ زن که ببینی چه می‌کنند
از شرق تا به غرب همه مویه می‌کنند
از کوفه، توبه کرده و ندبه می‌کنند
فکر یتیم و مرد ستمدیده می‌کنند
حکماْ مرام اوست که سرلوحه می‌کنند
جن و ملک بر آدمیان نوحه می‌کنند
گویا عزای اشرف اولاد آدم است
دکتر نوید هاشمی طبا