وقتی تکنولوژی صدای مردم می شود

فیلمی در شبکه های مجازی دست به دست می چرخد. دخترکی کنار پسر جوانی نشسته و ازشادی قند توی دلش آب می شود. عاقد روبروی آنها نشسته و دختر را با نام صدا می زند و دخترک بیشتر ذوق می کند. همه دور و بر این عروسکِ خوشحال می چرخند و هلهله می کنند. دستی مرتب به سمت دختر می آید و به او گوشزد می کند
که مبادا برای بار اول بله بگویی و قاعده بازی
همیشگی به هم بخورد. مرد جوان انگار در عالم دیگری سیر می کند. گویی به هر چیزی فکر می کند
الا صاحب آن جثه کوچکی که کنارش نشسته و قرار است تا چند دقیقه دیگر لقب همسری او را از آن خود کند. دختر هنوز لبخندهای ریز ریزی گوشه لبش می آید. ذوق دارد از بابت عروس شدنش و اینکه این بار رنگ خاله بازی هایش واقعی و ملموس شده. حالا دیگر در این خاله بازی او تنها نیست، همه هستند؛ از پدر و مادر تا عاقد و دوستان و فامیل حتی خود خاله های واقعی.


یک گوشی موبایل تمام این معرکه را ضبط
می کند. معرکه ای که بیشتر به یک فضای سورئال
شبیه است. همه چیز ثبت می شود و آنی پخش می شود. صورت دختر واضح جلوی چشم های بیننده قرار می گیرد. آن همه معصومیت و سادگی دل هر کسی را می سوزاند. کسی باور نمی کند که این حریم کودکانه به همین سادگی قرار است ازبین برود و دنیای دیگری جایش را بگیرد. همه به وحشت می افتند. باید کاری بکنند. فیلم در شبکه های
مجازی پخش می شود. باز هم هشتگ «نه به کودک همسری» به جریان می افتد. بار دیگر همه یاد قانونی می افتند که همچنان در حال خاک خوردن است. قانونگذاران و مسئولان مورد خطاب قرار می گیرند.
تا جایی که خود نمایندگان و همین مسئولان هم در جبهه مردم قرار می گیرند و خواهان رسیدگی به این اتفاق و چند و چون آن هستند. همه بسیج می شوند تا این رویداد به یک مطالبه عمومی تبدیل شود. فراگیری این حرکت خودجوش باعث ورود مقامات محلی به این مساله می شود و کودکی یک دختر به مدد این مشارکت و مطالبه همگانی به او برمی گردد.
همه چیز خوب پیش می رود و هیچکسی دیگر برایش توضیحات بعدی خانواده دختر برای موجه نشان دادن عمل قبیح خود و یا حتی گله و شکایت آنها از منتشر کننده فیلم مهم نیست. مهم خواسته عموم است که اجرا شده و آن چیزی که خیلی خوشایند واقع شد قدرت شبکه های مجازی بود که این بار فراتر از قانون عمل کرد. مردم از قانون جلوتر بودند. انگار نه انگار که همین چند ماه پیش بود با قانون منع کودک همسری مخالفت ها شده بود. خواسته جامعه در آن لحظه نجات زندگی و بازگشت یک دختر به دنیای کودکی اش بود و باید عملی می شد. اگر امروز مخالفانی وجود دارند و مانع از اجرای قوانینی می شوند که سالها کنشگران مدنی و دلسوزان برای تحقق آنها تلاش کرده اند، در آنسوی دیگر جامعه مدنی هوشیاری پا به عرصه گذاشته که اجازه پیشروی هر رویدادی را نمی دهد.
یادمان هم باشد که ماجرا به همین یک کودک ختم نخواهد شد. بودند، هستند و خواهند بود کودکانی که در سکوت و هر لحظه قربانی فقر فرهنگی و فقر
قانون می شوند و فیلمی از آنها وجود ندارد تا
جامعه ای به این شکل نجات دهنده آن ها باشد. ما همه می توانیم در هر کجا لنز یک دوربین باشیم و ناجی یک انسان و یک زندگی.