طوفان برگزیت جانسون را نیز خواهد بلعید!

حدود سه سال است که بریتانیا درگیر در بحرانیست که می‌توان آن را بحرانی خودساخته تلقی کرد! در حقیقت نگرانی از موج مهاجرین که در بحرانی‌ترین روزهای خاورمیانه از این منطقه راهی اروپا شده بودند و اروپا آن را بحران مهاجرین می‌نامید، در کنار سیاست‌گذاری‌های اتحادیه اروپا در این خصوص و بحث برسر مسئولیت‌پذیری کشورهای عضو اتحادیه به اندازه ظرفیت خود در پذیرش مهاجرین و در کنار این‌ها امواج درحال گسترش ناسیونالیسم افراطی در غرب و پیروزی شخصی چون دونالد ترامپ در آمریکا که مظهر چنین تفکری محسوب می‌شد، همه و همه فضای بریتانیا را به سمتی برد که در یک همه پرسی سریع‌السیر و در میان امواج رسانه‌ای و تبلیغاتی، مردم این کشور با اکثریتی شکننده، رای به خروج از اتحادیه اروپا بدهند و آنچه برگزیت خوانده شد را آغاز نمایند. غافل از آنکه ورود به این مسیر همچون طوفانیست که تا سال‌ها سیاست، اقتصاد و جامعه بریتانیا را به خود درگیر خواهد کرد. درحالی که ظاهرا همه چیز خوب پیش می‌رفت و توافقنامه خروج نیز با اتحادیه اروپا آماده شده بود، پارلمان بریتانیا با رد این توافقنامه، بار دیگر در این طوفان دمید و آن را بیش از پیش از کنترل خارج کرد.
امروز منطقی‌ترین و معقول‌ترین راهی که به نظر می‌رسد می‌تواند این بحران سیاسی را که می‌رود به بحرانی امنیتی و اجتماعی بدل شود، حل و فصل
نماید، برگزاری رفراندومی دیگر است که نظرسنجی‌ها نشان از آن دارد به نفع مخالفان برگزیت خواهد بود و خروج از اتحادیه اروپا را منتفی خواهد کرد. اما گویی بوریس جانسون، فریفته وعده‌های رئیس جمهور ایالات متحده شده و وعده انعقاد موافقتنامه تجارت آزاد با ایالات متحده، برخی دولتمردان بریتانیا را برآن داشته تا به هرقیمتی اتحادیه اروپا را ترک نمایند.
اینکه ایالات متحده چرا به دنبال خروج بریتانیا از اروپاست دلیلی واضح دارد. قریب به دو دهه است که در نتیجه اتفاقاتی چون جنگ‌های خاورمیانه، گسترش تروریسم و بحران مهاجرت که همگی به ضرر اروپایی‌ها و در نتیجه اقدامات ایالات متحده اتفاق افتاده است و از طرف دیگر از بین رفتن خطر کمونیسم که موجب نزدیکی اروپا به ایالات متحده در تمام سال‌های پس از جنگ جهانی دوم شده بود، به تدریج شکافی میان اتحادیه اروپا و ایالات متحده ایجاد شد و اتحادیه و علی‌الخصوص کشورهای تاثیرگذار آن یعنی آلمان و فرانسه به سمت همگرایی و وحدت هرچه بیشتر کشورهای عضو اتحادیه اروپا گام برداشتند تا از میزان تاثیرپذیری سیاست اروپا از ایالات متحده بکاهند و بتوانند به عنوان قطبی مستقل و نه ذیل سیاست ایالات متحده در سیاست جهانی به ایفای نقش بپردازند؛ امروز موضوع برجام و به طور کلی مسئله ایران، کنوانسیون پاریس و مسئله گرمایش زمین و موارد متعدد دیگری هرکدام به عنوان یکی دیگر از نمودهای اختلاف میان اروپا و ایالات متحده پررنگ و واضح است. از دیگر سوی سیاست‌های اقتصادی یکجانبه دولت فعلی ایالات متحده از وضع تعرفه‌های سنگین تجاری تا تهدید به خروج از پیمان‌های تجاری مختلف، امنیت اقتصادی اروپا را با تهدید مواجه کرده است و این اروپایی‌ها را به فکر ایجاد سازوکارهایی برای تقویت استقلال سیاسی و اقتصادی سوق داده است. در این میان بریتانیا به عنوان کشوری تاثیرگذار در معادلات اروپا، وزنه‌ای مهم در راستای تقویت اتحادیه محسوب می‌شود که جدا کردن آن به معنای ضربه‌ای جدی به اتحادیه اروپا خواهد بود و وعده‌هایی مانند موافقتنامه تجارت آزاد نیز با همین هدف به بریتانیا پیشنهاد می‌گردد.
اما به نظر می‌رسد به تدریج نمایندگان و سیاستمداران بریتانیایی متوجه خطرات خروج از اتحادیه شده‌اند و در عین حال باتوجه به تجربه‌ای که از عملکرد دونالد ترامپ وجود دارد، چندان اعتمادی به تحقق وعده‌های وی در خصوص تجارت آزاد و حمایت از بریتانیا ندارند و لذا چشم‌انداز روشنی برای موفقیت دولت بوریس جانسون و سیاستمداران حامی برگزیت بدون توافق دیده نمی‌شود. شاید باید به زودی بار دیگر شاهد سقوط یک نخست وزیر دیگر در بریتانیا براثر طوفان برخاسته از برگزیت باشیم.