روزنامه آفتاب یزد
1398/06/14
با پدیده «بورنی هیلز» مواجه هستیم
سعید لیلاز اقتصاددان و فعال سیاسی اصلاحطلب در خصوص دلایل بحرانی شدن اقتصاد و عدم موفقیت بخش خصوصی میگوید: خصوصی سازی در ایران به یک نوع ژست تبدیل شده؛ به این معنا که دولت و مجلس در عمل اعتقادی به بخش خصوصی ندارند و در تلاش برای حذف بخش خصوصی قدرتمند هستند. به این خاطر که به دلیل درآمدهای نفتی نیاز واقعی بهوجود چنین بخشی نمیبینند.این اقتصاددان همچنین معتقد است زمانی که درآمدهای نفتی کاهش پیدا میکند تمام دولتمردان به فکر خصوصیسازی، ارتقاع بهرهوری و تولید میافتند و همچون سالهای اخیر اقتصاد مقاومتی شکل میگیرد و جدی میشود، اما به محض اینکه فضای سیاسی آرامتر شده و درآمدهای نفتی افزایش یابد(خلل و فرج جامعه را وفور بپوشاند)، بخش خصوصی در چشم دولتمردان تبدیل به زائده میشود. درست مانند زمانی که باران میآید و بیآبی و خشکسالی فراموش میشود.
درگیریهای جناحی و سیاسی نیز به این آشوب میافزاید و فضا را متشنج میکند و اولین قربانی دعواهای سیاسی و برخورد با فساد بخش خصوصی بوده و این اتفاق سم مهلک است. با این حال هر فعال اقتصادی زمانی که پا به عرصه موفقیت میگذارد و در این عرصه بزرگ میشود، آینده خود را اتهامهای سخت و سنگین میبیند. با این نحوه برخورد بخش خصوصی حاضر به مقابله با تحریمها نمیشود. باید تلاش شود در کمال حفظ عدالت و مبارزه با فساد، امنیت را به فعالان اقتصادی بازگردانیم.
آمیختگی سیاست در اقتصاد موجب شده تا انباشت سرمایه به بیرون از کشور هدایت شود. به همین خاطر است که ایران، نیم قرن با وجود داشتن سرمایهای چون نفت، تولید ناخالص داخلی بسیار پایینی دارد و فرار سرمایه جزو لاینفک این اقتصاد به حساب میآید. به گفته مارکس، تراکم سرمایه اجازه ندارد تبدیل به انباشت سرمایه شود. در حقیقت مارکس معتقد است زمانی که تراکم سرمایه تبدیل به انباشت سرمایه شود؛ مجددا به تولید، ثروت و سازندگی تبدیل میشود.
سعید لیلاز در خصوص اینکه چرا سرمایهها در ایران به سمت تولید و بهرهوری نمیرود نیز میگوید: متاسفانه در ایران درست زمانی که تراکم سرمایه، میخواهد تبدیل به انباشت سرمایه شود، با آن برخوردهای سیاسی-امنیتی میکنیم. به این خاطر که به لحاظ سیاسی بخش خصوصی به یک رقیب برای حکومت تبدیل میشود و حکومت این رقیب را نمیپسندد و آن را حامی خود نمیداند.در حقیقت تمایلی به حضور بخش خصوصی قدرتمند در کشور وجود ندارد و صرفا حمایت از خصوصیسازی یک شعار است. به این ترتیب سیاست حاکم بر جامعه، بخش خصوصی را یک زائده برای خود میداند. اکنون پدیده فرار سرمایه یک پدیده 3 هزار ساله است. او با اشاره به برآوردهای حکومتی و دولتی در ایران بین سالهای 95 تا 97 میگوید: بیش از 50 میلیارد دلار خروج سرمایه از کشور رقم خورده است. در حقیقت این 50 میلیارد دلار پولی بوده که تراکم سرمایه در آن اتفاق افتاده، اما به انباشت سرمایه بدل نشده و از کشور خارج شده است.حالا دولتمردان به دنبال جذب سرمایه خارجی هستند در حالی که سرمایه خارجی در طول تاریخ بشر، تابعی از جذب سرمایه داخلی بوده است. زمانی که سرمایه و سرمایهدار داخلی در حال فرار است چگونه میتوان دست به جذب سرمایه خارجی زد؟ به همین خاطر است که کیک اقتصاد در ایران روز به روز در حال کوچک شدن است.
نسبت تشکیل سرمایه (پس انداز ناخالص داخلی) به GDP که یکی از مهمترین نسبتها در تعیین آینده هر ملتی است از حدود 35 درصد در سال82 به 22 درصد در اوایل دولت روحانی رسید و اکنون باید حدود 20 درصد باشد؛ یعنی یکی از پایینترین نسبتها در کل تاریخ ایران (به استثناء جنگ تحمیلی). تمام اینها در حالیست که بخش خصوصی ایران مقادیر بسیار زیادی ثروت دارد که اجازه ندارد به اقتصاد وارد کند.
لیلاز برای شفاف شدن موضوع به دور زدن اتومبیلهای گرانقیمت در سطح شهر اشاره میکند و میگوید: این ثروتی است که در ایران جمع شده و در کشورهای دیگر مانند دبی تخلیه شده است در حالی که میتوانست در ایران توسط سرمایهداران داخلی به تولید تبدیل شود. متاسفانه به سرمایهداری در ایران اجازه میدهیم سرمایه تولید کند؛ اما محصول این سرمایه را اجازه ندارد در ایران خرج کند! باید به برخیها گوشزد کرد که اگر با سرمایهداری مخالفت دارید باید با تمرکز ثروت در دست یک گروه مخالفت داشته باشید اگر مخالف آن نیستید بنابراین باید به تبعات آن تن بدهید و مالیات را از آنها بگیرید. برای مثال بنزین را برای این گروه (دارندگان خودروهای گرانقیمت) تا لیتری 10 هزار تومان افزایش دهند.
به گزارش پرشین خودرو، او برای روشنتر شدن موضوع تصریح میکند: سیاستگذاریها در ایران کاری میکند که تراکم سرمایه اتفاق میافتد، اما این تراکم سرمایه به انباشت سرمایه نمیانجامد. به همین خاطر است که از سال 1350 تا کنون با پدیدهای مواجهایم که من نام آن را «بورنی هیلز» میگذارم.اگر در مطبوعات دوره پهلوی جستجو کنید از سال 51 و 52 ایرانیهایی که ثروتهای عظیمی را در ایران به دست میآوردند، به این مکان(محلهای در لس آنجلس) میرفتند و ویلا میخریدند. در همان زمان فرار سرمایه در ایران شکل گرفت و تاکنون ادامه پیدا کرده است. بنابراین بورنی هیلز را میتوان نمادی برای فرار سرمایه دانست.
اکنون حدود 50 سال است که سالانه حدود 10 تا 20 میلیارد دلار ثروت از ایران خارج میشود! (مگر یک اقتصاد چقدر (GDP) تولید میکند؟) به همین دلیل است که هر چقدر تولید کنیم باز هم هیچ نداریم! براساس نرخ ارز امروز حدس میزنم، ایران از ابتدای کشف نفت تاکنون بیش از 4 هزار میلیارد دلار نفت، تولید، مصرف و صادر کرده است. حاصل این صادرات کجاست؟ بیشتر این سرمایه از ایران خارج شده است. این پدیده از دوران صفویه به بعد مشکل اساسی اقتصاد ایران به شمار میآید. دلایل تمام این اتفاقات نیز تقدم سیاست بر اقتصاد است.
سایر اخبار این روزنامه
آنچه در گام سوم باید دقت داشت
هر چه سنگ است برای پای لنگ است
دولت پنهان آمریکا
کوچ لشکر معتادان به مناطق با کلاس و خوش آب و هوای تهران
داروخانههایی که به مافیای دارو در فضایمجازی پیوستند
مکث کنید
و اکنون گام سوم ایران
رابطه خوب برای حقوق مردم
شما حقوق میگیرید که این مشکلات نباشد چرا خودتان هم نق میزنید
تیشه به ریشه حق مالکیت در کشور
استفاده ۱۷ ساله تلویزیون از زبان نامفهوم برای ناشنوایان!
قم باید آزادترین مرکز
با پدیده «بورنی هیلز» مواجه هستیم
هر چه سنگ است برای پای لنگ است
آنچه در گام سوم باید دقت داشت
ترامپ ترور میشود