چگونه مبارزه با فساد ملی می‌شود؟

 
 
 
 


آن چه مي‌خوانيد داستان کوتاه نيست. يک آرزوي قشنگ و شدني است: حداقل تصور کنيداين اتفاق بيفتد. اگر هر چند روز يکبار وقتي رئيس قوه قضائيه مي‌رود پشت ميزش بنشيند نامه‌اي به امضاي رئيس‌جمهور ببيند که باقيد فوريت روي ميزش قرار دارد و تا آن را باز کند ببيند رئيس‌جمهور نوشته است بنا به گزارش واحد‌هاي نظارتي دولت، اين افراد در حوزه اجرايي کشور در سطوح مختلف در اين مدت تخلف کرده اند. موارد تخلف که منجر به فسادهاي کلان مالي و دست بردن به جيب بيت‌المال شده است ونياز به محاکمه دارد را ليست کرده باشد. رئيس قوه قضائيه در هامش‌نامه به سرعت نامه را براي اجراي عدالت با رعايت کامل قانون به قاضي ذي‌ربط ارسال مي‌کرد. هنوز مشغول به کار نشده، نامه ديگري دريافت کند. رئيس مجلس گزارش‌هايي از تخلفات و زدوبندهايي که در مجلس و در ميان نمايندگان اتفاق افتاده را به رئيس قوه مي‌داد و او هم به قاضي ارجاع مي‌کرد. بعد خود رئيس قوه معاون مربوطه‌اش را صدا مي‌زد و مي‌گفت، در اين مدت کداميک از قضات، مسئولان، کارمندان قوه قضائيه، تخلف کرده‌اند. رشوه‌اي، حق حسابي، ظلمي؟ ليست آنها را مي‌گرفت و به قاضي امين ارجاع مي‌داد. نامه‌هايي از دفتر رهبري براي فسادهاي افرادي در سازمان‌هاي وابسته، فرماندهان سپاه ونيروهاي نظامي و انتظامي. اين کار ملي اگر انجام شود، فوايد فراواني دارد: يک: مفسدان نمي‌توانند خود را در دالان‌هاي جناحي و يا سازماني مخفي کنند ودفاعي به اسم تضعيف دستگاه‌ها به کمک مفسدان نمي‌رود. بدترين آفت همه دستگاه‌هاي کشور اين است که گمان کنند مجموعه تحت نظر آنان پاک است و بايد از آن دفاع کنند و به خاطر تضعيف نشدن مجموعه بزرگي که در اختيار دارند، بايد لاپوشاني کنند ويا حداقل نگذارند با رو شدن مفاسد در حوزه کاري آنها تضعيف شوند. در حالي که بزرگترين موفقيت براي هر دستگاهي، اعلام مفاسد و مفسدين توسط مديريت عالي خود آن دستگاه‌هاست که مي‌تواند اعتماد عمومي را جلب کند و آن مجموعه را تقويت کند نه تضعيف.
ادامه صفحه7